به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مدتی است کار بازنگری سرفصلهای رشته علوم قرآن و حدیث با جدیت در وزارت علوم پیگیری میشود. کاری که قابلیت تعمیم و الگو شدن برای سایر رشتهها را نیز دارد. از این رو به سراغ علیرضا کاوند، مدیر امور پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم و عضو هیئت علمی دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم رفتیم تا نظر وی را در این رابطه جویا شویم. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی ایکنا با ایشان است:
ایکنا: چه ضرورتی برای بازنگری سرفصلهای رشته علوم قرآن و حدیث حس میشود؟
تقریباً در دهه اخیر بحث بازنگری سرفصلها در وزارت علوم مورد توجه مجموعه وزارت علوم بوده و از دانشگاههای مختلف نیز خواستهاند که سرفصلها را طوری تعیین و اصلاح کنند و تغییر دهند که به سمت کاربردی شدن حوزه مطالعاتی دانشجویان مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری باشد.
اما با توجه به اینکه نیازهای ما هر روز تغییر میکند و نیازهای جدیدتری ایجاد میشود، میطلبد که ما همگام با عصر خودمان پیش رویم. تغییر سرفصلها و جایگزینی دروس و برنامه که تدوین شده در واقع هر روز نیاز به تغییر دارد. سرفصلها برای دانشجویان مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری همگام با شرایط عصر نیست و روز به روز شبهات، مشکلات و مسائل جدید در جامعه ایجاد میشود.
تغییرات سرفصلها حداقل سالیانه صورت گیرد
مدیر پژوهش دانشگاه علوم و معارف قرآن اظهار کرد: خوب است که تغییرات سرفصلها حداقل سالیانه صورت گیرد. به طور مثال دانشجویی که الان در رشته علوم قرآن و حدیث در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل میشود با یکسری اندوختههایی فارغالتحصیل میشود که بهطور مثال دانشجویی که سال گذشته فارغالتحصیل شده تقریباً با اندوختههای متفاوتی فارغالتحصیل شده است.
سرفصلهایی که در سال 92 لحاظ شده با سال 93 تفاوت خیلی زیادی ندارد. به نظرم علیرغم اینکه هر سال سرفصلها را بازنگری میکنند حد ایدهآل این است که زمان بازنگری دروس عمومی را نیز هر سه یا چهار ماه یک بار تقلیل دهند. در دروسی که درسهای پایهای نیست و درسهای میانرشتهای محسوب میشوند مثلاً در دروس ادبیات عرب، میتوانند حوزههایش را بهتر تعریف کنند و روی کاربردی شدنش بیشتر کار کنند؛ اما مثلاً وقتی درس انقلاب اسلامی مطرح میشود بهعنوان درس عمومی یا درس وصایای حضرت امام(ره) یا درسهایی که در رشته علوم قرآن و حدیث میخوانند مثل درسهای تربیتی یا روانشناسی که مطالعه میکنند و بهصورت عمومی استاد صحبت میکند و مباحثی را مطرح میکند، در آن درسهایی که با مسائل جامعه بیشتر ارتباط دارد، در آن موارد باید سرفصلها را تقریباً هر سه یا چهار ماه یک بار تغییر دهند و تغییراتی بدهند در واقع اصلاح صورت بگیرد و کامل شود؛ مثلاً بگویند با توجه به اینکه در این سه ماهه این مسائل و این شبهه در کشور و جهان اسلام مطرح شده است، اساتید آن واحد درسی آن نکته را هم مطرح کنند.
وقتی آن نکته از سوی وزارت علوم مطرح نشود و یا در رایزنیهایی که صورت میگیرد در ارتباط با دانشگاهها، آن مسئله و آن نکته مورد نظر قرار نگیرد، دانشجویی که مثلاً سال گذشته فارغالتحصیل شده با دانشجویی که سال بعد فارغالتحصیل میشود خیلی در نوع اندوختههایی که دارند و نوع نگاه به مسائل جامعه در آن حوزه خاص تفاوت نمیکنند؛ بنا بر این میطلبد که وزارت علوم همت بیشتری را صرف کند برای اینکه سرفصلها را تغییر دهد و اصلاحات آن را زودتر از یک سال انجام دهد؛ یعنی در واقع در مدت زمان سه الی چهار ماه که با شرایط عصر همگام شود.
ایکنا: نظرتان راجع به بازنگری سرفصلهای رشته علوم قرآن و حدیث که در وزارت علوم انجام میشود، چیست؟
بحث بازنگری سرفصلها اگر به این معنا باشد که وزارت علوم بخواهد سرفصلها را بهصورت رسمی به دانشگاههای کشور اعلام کند دکار خیلی خوب و فرخندهای است؛ چون در کشورمان رشته علوم قرآن و حدیث، رشته علوم قرآن و حدیث، رشته علوم قرآنی، رشته تفسیر و رشتههایی متعددی که همهشان یک ماهیت و هویت را دارند به تعداد بسیار زیاد داریم.
میطلبد که یک نهاد رسمی مثل وزارت علوم یک سیاستگذاری کلی و دقیق را انجام دهد و روی سرفصلها و برنامهریزیهایی که در این حوزه باید صورت بگیرد، کار شود؛ بنا براین اصل این کار، کار درست و دقیقی است؛ چرا که نیاز و مطالبه دانشگاهها هم همین بوده است. به طور مثال یک استاد در یک دانشگاه به یک شکل و در دانشگاه دیگر به نحو دیگری تدریس میکند. و این مشکلی است که حتی در توانمندسازی دانشجو هم تفاوت ایجاد میکند. مثلاً دانشجویی که در رشته علوم قرآن و حدیث در یک دانشگاهی تحصیل میکند و زیر نظر استادی درسی را میگذراند، یک دانشجوی دیگر همین استاد، همین درس را زیر نظر همان استاد میگذراند منتهی چون سرفصلها را گاهی اوقات متفاوت اعلام میکنند یا مثلاً سرفصلها دیرتر به یک دانشگاه دیگر میرسد و ابلاغ آن دیرتر برای آن صورت میگیرد، این سرفصلها با تفاوتهایی در دانشگاهها تدریس میشوند به همین دلیل توانمندی دانشجویان متفاوت میشود و این میطلبد که از طریق وزارت علوم این کار صورت بگیرد؛ منتهی بخاطر عدم ساماندهی که نتیجتاً بهوجود میآید میطلبد خود وزارت علوم به عنوان یک نهاد رسمی این کار را انجام بدهد.
میطلبد که ارتباط وزارت علوم با معاونان آموزشی دانشگاهها و همینطور معاونان پژوهشی دانشگاهها بیشتر باشد تا بتوانند واحدهای پژوهشی را بهصورت کاربردی در دل و در کنار واحدهای آموزشی قرار بدهند. به طور مثال اگر دانشگاهی بهصورت مقطعی خودش در داخل مجموعه دانشگاه تغییرات و بازنگریهایی را روی سرفصلها انجام میدهد، وزارت علوم از این سرفصلها مطلع شود نکات مثبت آن را بگیرد و به دیگر دانشگاهها ابلاغ کند، لزومی ندارد که بگوییم آن چیزی که از وزارت علوم میآید در واقع سرفصل نهایی است، حتی پیشنهاد میشود دانشگاهها خودشان مستقلاً پیشنهاداتشان را برای تعیین سرفصلها برای وزارت علوم ارسال کنند. البته ظاهراً در همین یکی دو سال اخیر وزارت علوم، فراخوانی هم به کل دانشگاهها داده بود و در رشتههای مختلف از آنها خواسته بود که تغییراتی در سرفصلهایی که به نظرشان میرسد پیشنهاد دهند.
اینکه در دانشگاهها این کار صورت بگیرد و منتظر نباشند که وزارت علوم امسال چه سرفصلی را ابلاغ میکند کار خوبی است. هر دانشگاهی پیشنهادات خود را به وزارت علوم بدهد، اگر تغییرات را پذیرفت که چه بهتر اگر هم که نپذیرفتند با دلیل نمیپذیرند، بالاخره بحث علمی است. وزارت علوم باید بیشتر مطالبه کند یعنی ارتباطش باید با دانشگاهها بیشتر شود، یعنی هم وزارت علوم و هم دانشگاهها برای بحث تعیین سرفصلها باید ارتباطشان خیلی وسیعتر از گذشته باشد.
به رشته قرآن و حدیث در مقطع کارشناسی گرایش بدهیم و بگوییم مثلاً کارشناس امور تربیتی با مبانی دینی، کارشناس امور پژوهشی با مبانی دینی، کارشناس رسانه با مبانی علوم قرآن و حدیث. تغییراتی در خود رشته ایجاد کنیم و با توجه به اهداف این رشتهها بیاییم عنوان رشته را تعریف کنیم و رشتهها تأسیس کنیم؛ به طور مثال کارشناس امور فرهنگی با گرایش علوم قرآن و حدیث، کارشناس علوم قرآن و حدیث با گرایش پاسخگویی به شبهات، اگر بهصورت گرایشبندی و اهدافمحور این رشتهها تغییر کند روی پستهای شغلی میتوان تغییراتی را انجام داد و آن پستهای شغلی در کارشناسی، ارشد و دکتری با تغییر عناوینشان میتوانند در جامعه مؤثر باشند.
به طور مثال میدانم که اگر دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم الان کارشناس پاسخگویی به شبهات را در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل میکند الان در سازمان تبلیغات میخواهند برای سراسر کشور کارشناس استخدام کنند یا در اداره تبلیغات آن شهرستان از همان فارغالتحصیلان کارشناس پاسخگویی به شبهات یا کارشناس مثلاً فرهنگی با گرایش پاسخگویی با شبهات استخدام میکنند یعنی دقیقاً با همین پست شغلی.
الان چون همه علوم دینی میخوانند اینکه چقدر شخص در حوزه فرهنگ ورود کرده و چقدر ورود نکرده مشخص نیست. اگر این بهصورت کانالیزه و بهصورت هدفمند انجام شود میتواند حتی برای استخدام دانشجویان که در این حوزه مطالعاتی کار کرده و ورود کردهاند مؤثر باشد.
میطلبد که این کار حتماً سریعتر از خیلی کارها صورت گیرد چون هنوز کاری در خور توجه در این حوزه صورت نگرفته است برای تغییر عناوین رشتهها در مقطع کارشناسی و بهویژه در مقطع کارشناسی ارشد که ضرورت آن بیشتر از بقیه است و دکتری که بسیار بیشتر.
ضعف خیلی بزرگی که همیشه در رشتههای علوم قرآنی احساس میشده و شاید در رشتههای دیگر هم همینطور باشد این است که یک سیر مطالعاتی به صورت مدون حتی اساتید این رشته به دانشجویان ندادهاند. با توجه به شناختی که از مجموعه دانشگاه خودمان و از دانشگاههای دیگر دارم و به عنوان کسی که در این رشته تحصیل کردهام و هم تدریس و پژوهش میکنم مشکل اصلی رشته ما نبود چشمانداز است و چون چشماندازی نیست طبیعتاً از آن طرف دانشجویان و اساتید ما سیر مطالعاتی ندارند.
بیشترین مشکل شاید به اساتید برمیگردد، اساتید ما که در همین ساختار آموزشی تحصیل کردهاند و مدارج علمی را طی کردهاند عموماً با سیر مطالعاتی آشنا نیستند به همین خاطر به دانشگاه هم پیشنهاد نمیکنند که در مقطع کارشناسی سیر مطالعاتی داشته باشند. اگر ما دانشجویان مقطع کارشناسی را به صورت مداوم با سیر مطالعاتی آشنا کنیم و برایشان دورههایی را به صورت کوتاهمدت، میان مدت و بلند مدت برگزار کنیم، به طور مثال یک نمونهاش همین سیر در آثار شهید مطهری است، این را به صورت ویژه خیلی از دانشگاهها بسیار خوب انجام دادند، اگر بشود در رشتههای مختلف در واقع الهیات با گرایشهای مختلف، خود وزارت علوم از اساتید مطالبه کند و اساتید هم از وزارت علوم بخواهند که یک سیر مطالعاتی برای رشته قرآن و حدیث و رشتههای دیگر، ادیان و عرفان، فقه و مبانی حقوق که گرایشهای رشته الهیات هستند، تدوین شود، اگر این کار را انجام بدهند دانشجو از مقطع کارشناسی وقتی تحصیل میکند میآید در قالب سیر مطالعاتی قرار میگیرد و از علوم مورد نیاز خود مثل روانشناسی، جامعهشناسی و رسانه و از حوزه حتی بحث موسیقی و بحثهای دینیاش و جامعهشناسیاش و بحث فضای مجازی و اینترنت، بهرهمند میشود.
افرادی را داریم که فارغالتحصیل میشوند و با فضای مجازی و اینترنت خیلی آشنا نیستند و آگاه نیستند که بسیار نیاز است و ابزار روزمره است. اینها اگر بیایند در یک سیر مطالعاتی علوم مورد نیاز دانشجو را که فردا میخواهد یک مؤثر فرهنگی و فعال فرهنگی باشد این علوم مورد نیاز را شناسایی کنند و در قالب سیر مطالعاتی به دانشجو ارائه دهند و منابع آن را بگویند، اساتید را هم به این سمت ببرند که در این قالب دانشجو را بار بیاورند فردا کسی که ارشد الهیات با گرایشهای مختلف آن را میگیرد واقعاً با توجه به این مطالعهای که داشته موفقتر خواهد بود.
وقتی شخص در حوزههای مختلف ورود کرده است و میخواهد از رسانه به عنوان نظریهپرداز صحبت کند و نظر بدهد، چون اطلاعاتی را از جامعهشناسی، روانشناسی، و حوزههای مختلف دارد میتواند در حوزه رسانه موفقتر عمل کند و نظراتش به روزتر، دقیقتر و مؤثرتر باشد؛ بنا براین باید در قالب سیر مطالعاتی دانشجو را پرورش داد. اگر روی این سیر مطالعاتی خوب برنامهریزی شود دانشجویان ما در رشته الهیات خیلی موفقتر میتوانند عمل کنند و در سند چشماندازی که برای توسعه قرآنی کشور نوشته میشود پررنگ شود زیرا که میتواند به این سند قوت بیشتری دهد.