مدد گرفتن از امام علی(ع) برای ثبت وقایع اربعین
کد خبر: 3586627
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۳

مدد گرفتن از امام علی(ع) برای ثبت وقایع اربعین

گروه ادب: یعقوب توکلی، نویسنده «جای پای زینب(س) در اربعین» در نگاشته‌هایش به این نکته اشاره کرده که برای ثبت وقایع اربعین دچار نگرانی بوده و خود را دچار بحران دیده که برای انجام این امر خطیر از امام علی(ع) مدد جسته است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، «جای پای زینب(س) در اربعین» عنوان کتابی به قلم یعقوب توکلی در قالب سفرنامه اربعین حسینی است که به کوشش کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین به چاپ رسیده است.

البته هنوز از این اثر رونمایی به عمل نیامده و پس از آن در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. زیارتگاه‌های اسلامی عراق از جمله کربلای معلی، برخورداری از خاطرات و یادداشت‌های نویسنده از جریان پیاده‌روی عظیم اربعین که در قالب سیر و سیاحت این رویداد معنوی از جنبه تاریخی نیز پرداخته،‌ محتوای این کتاب را شامل می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید محمدی، رئیس کمیته فرهنگی آموزشی ستاد مرکزی اربعین حسینی در مقدمه این کتاب آورده است: حرکت عظیم فرهنگی اربعین حسینی به عنوان یک تراث ارزشمند معنوی،‌ مولد امید،‌ حرکت، پویایی و بستری مناسب برای ایجاد اقتدار معنوی برای جهان اسلام و پیروان اهل بیت(ع) است که حراست از آن و انتقال درست آن به نسل‌های بعدی و استفاده شایسته از این ظرفیت بی‌نظیر برای ترویج و نشر معارف اسلامی و تحکیم معنویت و همگرایی امت اسلامی، نیازمند حضور فعال نخبگان و فرهیختگان از اهالی هنر، فرهنگ،‌ ادب و اندیشه است تا با خلق آثار فرهنگی،‌ ادبی و هنری و تحلیل و شناخت زوایای مختلف پیدا و پنهان این پدیده بزرگ در ایجاد ادبیات مناسب آن و گفتمان‌سازی بر پایه ارزش‌های انسانی و الهی این حرکت عظیم،‌ سهم و دین خویش را ادا کنند.

در چند سال اخیر که مراسم اربعین حسینی با جلوه‌گری‌های ویژه خود،‌ به یک اجتماع و حرکت جهانی بدل شده و پیروان اهل بیت(ع) در آن،‌ فرهنگ ایثار، تعاون، از خودگذشتگی،‌ دیگردوستی و محبت به آل‌الله(ع) را با تمام توان به نمایش گذاشتند،‌ جلوه‌هایی زیبا خلق کردند که همه چشم‌ها را به آن خیره کردند. به ویژه در روزگاری که عده‌ای افراطی و جاهل به نام اسلام،‌ چهره و منظری ناپسند از اسلام در منطقه و جهان به نمایش گذاشتند،‌ خلق این صحنه‌های زیبا و الهی و انسانی، خود تحدی بین اسلام راستی و محمدی(ص) و اسلام جهل و نفاق است. از این رو،‌ رسالت و مسئولیت صاحبان قلم و هنر و اندیشه برای تبیین و ابلاغ این زیبایی‌ها، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

یعقوب توکلی، نگارنده این اثر با درخواست کمیته فرهنگی و آموزشی در موسم اربعین 94 حضور یافت و با حوصله و نگاه ویژه به ابعاد مختلف این حماسه بزرگ،‌ اثری ارزنده را تولید و ارائه کرد. درآمد، سرآغاز سفر،‌ نجف، در مسیر کربلا، کربلا و بازتاب عناوین فصل‌های این کتاب هستند.

در فصل درآمد، درباره واژه اربعین یا چهل سخن به میان آمده است که به صور مختلف در فرهنگ اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. این واژه در سنت انبیاء عظام ابتدا به صورت نشانه کمال شناخته شده است، زیرا اکثر انبیاء در سن چهل سالگی به نبوت مبعوث می‌شدند. در دین یهود واژه اربعین به چله‌نشینی حضرت موسی(ع) در کوه طور اطلاق شده است. عدد چهل در موارد فراوان دیگری هم به کار رفته است؛ نظیر روایت اخلاص در چهل روز. اگر کسی چهل حدیث از پیامبر(ص) و ائمه(ع) را حفظ کند در روز قیامت فقیه مبعوث خواهد شد. یکی از اصلی‌ترین نکات مورد نظر درباره ایجاد سنت اسلامی احترام و اعطا صدقات یا پاسداشت در روزهای اربعین و وقوع زیارت، قطعاً به اربعین سیدالشهدا(ع) در کربلا مربوط است که امام حسن عسکری(ع) نیز زیارت اربعین را یکی از نشانه‌های انسان مومن می‌شمارد.

ثبت روایی و تاریخی زیارت جابر بن عبدالله انصاری،‌ اهمیت سفر او و نام‌آوری وی سبب شده تا سند تاریخی اولین زیارت در اربعین شهادت امام حسین(ع) به نام جابر بن عبدالله باشد. مناقشه‌ پردامنه‌ای که در این باره مطرح است اینکه آیا در اربعین اول، اهل بیت و اسرا از شام برگشته‌اند و همزمان با جابر بر سر مزار سیدالشهدا در کربلا رسیده‌اند یا آنکه در اربعین اول این بازگشت واقع نشده و در اربعین سال بعد این اتفاق افتاده است.

هر یک از نقل‌های تاریخی را اسناد،‌ شواهد،‌ قرائن و مدارکی است، اما یک حقیقت وجود دارد و آن هم‌نفسی و همذات‌پنداری در زمان زیارت با بازگشت اهل بیت به کربلاست و مهم‌تر، دیدن حوادث کربلا از منظر حضرت زینب کبری عقیله بنی هاشم(ع) بزرگ اسطوره صبر و استقامت و امام سجاد(ع) و اسراست.

در فصل سرآغاز سفر که به تاریخ جمعه،‌ ششم آبان سال 94 رقم خورده است می‌خوانیم: هیاهوی عظیمی درگرفته است. غوغایی در جان شیعیان به راه افتاده،‌ باز نبض زمان با عاشورای سال 61 هجری می‌زند. زمان به لحظاتی بازگشته که در آن بیش از داغ شهادت امام حسین(ع) غم فراق زینب(س) ضربان شیعه را می‌نوازد.

از قضا سرآسیمگی زینب(س) و 62 اسیر زن و کودک همه شیعه را در این روزها سراسیمه کرده است. این دل‌آشوبی در قلوب شیعیان همه را از جا می‌کند، از این میانه عده‌ای از پس اراده‌ای سخت به راه می‌افتند،‌ به راه افتادنی که برای هم‌نفسی و همراهی با زینب(س) است. عاشورا اگر چه تداوم راه پیامبر اسلام(ص) را با خون امام حسین(ع) قعطیت بخشید،‌ اما زینب(س) با تحمل رنج و زحمت فوق طاقت بشری، حقیقت قیام امامش(ع) را بر همگان آشکار کرد.

نویسنده در فصل مربوط به نجف که مصادف با جمعه ششم آذرماه سال 94، خاطرات اولین روز را به ثبت رسانده است،‌ این گونه بیان کرده: سال‌ها آرزوی این لحظات را داشتم، اما نمی‌دانم چرا حالم خوب نیست و این قدر نگرانم. نگران از توان نوشتن و ثبت وقایع، نمی‌دانم چرا خودم دچار بحران مواجهه شده‌ام. مثل آدمی که می‌خواهد در یک میدان پرمخاطره برود. از امام علی(ع) کمک می‌خواهم تا بتوانم این بار بزرگ ثبت واقعه اربعین را به انجام برسانم. زیرا من حکم تون تابی(ذغال‌ریزان حمام‌های قدیمی که خودشان همیشه سیاه و آلوده به ذغال بودند،‌ اما مردم در حمام‌ها، تمیز می‌شدند.) را دارم که باید روحیه و معنویت این جمع را ثبت کنم شاید خودم از درک این معنویت عاجز بمانم نتوانم روح واقعه را بنویسم.

پس از خواندن نماز در اتاق، دوباره به سمت حرم و خیابان‌ها به راه افتادم. در شهر نجف قسمت به قسمت، کناره به کناره جمعیت بی‌توقع بدون کمترین امکانات چادر و وسایل و ملزومات ایستاده و نشسته‌اند، گویی اینان از همه چیز بریده‌اند و روزهای آخری است که خود را سبکبال کرده‌اند یا آن که به حیاط خانه دیگر خود آمده‌اند. پدر و مادر با دخترکان ریز و درشت و پسران قد و نیم‌قد.

در فصل در مسیر کربلا آمده است: در ابتدای جاده کربلا با جمعیت عظیمی برخورد می‌کنم، نتوانستم خودم را کنترل کنم. عجب جمعیتی گرد هم آمده‌اند. خدایا این همه جمعیت برای چه آمده‌اند؟ مگر می‌شود این همه جمعیت را کنار هم جمع کرد در عراق پر از خطر و بمب شیعه‌کشی. در همین افکار بودم که چشمانم را می‌بندم و به فکر راه رفتن زینب(س) می‌افتم و امام حسین(ع) و اصحاب؛ اشکم جاری شد و هق هقی مرا فرا گرفت، نتوانستم خودم را کنترل کنم. خدایا شکرت دوباره اتصال و ارتباطی برقرار شد. ده دقیقه‌ای نتوانستم خودم را کنترل کنم. خدایا بر زینب(س) چه گذشت در اوج تنهایی، در این مصیبت، بلا، شکنجه و غم.

راه‌پیمایی که در این مسیر آغاز می‌شود با دنیای دیگری روبرو می‌شوید. ابتدای جاده صدای سینه‌زنی می‌آمد. عجیب بود. چه آنکه سینه‌زنی دختران عرب، دخترانی زیر 15 سال با حجاب و لباس سیاه عربی و زنان به دور آنها، با چشمان بسته‌ام به یاد دخترانی به سن آنها افتادم که در اردوی اسرا رنج و کتک خوردن و اسارت و دیدن سر پدر و عمو و برادر را تجربه کردند و حالا هم‌سالان آنها اینجا مثل پسران سینه می‌زدند و به یاد آنها مویه می‌کردند.

هنوز آغاز راه است. عده‌ای بساط جالبی به راه انداختند و آن نوازش و مالش پاهای افراد خسته است و البته برای آنهایی که راه‌های طولانی را پیاده آمده‌اند. همین ده کیلومتر نجف تا ابتدای جاده و عمودها که عمدتاً سربالایی دارد راهی بسیار سخت و نفس‌گیر است که ما با ماشین آمدیم و سختی راه را درک نکردیم، ولی بسیاری پیاده آمدند با کوله‌بارهای مختلف.

نگارنده در فصل کربلا نوشته است: مبهوت زمین و زمان هستم. از بین هیاهوی جمعیت در اطرافم لحظاتی بریده‌ام و به کربلای خشک و بی‌آب و غذا، به کربلای محاصره شده به وسیله اشقیای اعداءالله به میدان نبرد حق و باطل، نبردی نابرابر می‌اندیشم. خدایا نمی‌دانم چه می‌بینم و چه نمی‌بینم. این همه غربت و تنهایی فرزند رسو‌ل‌الله(ص). این همه تنهایی کسی که فقط به خاطر حفظ دین و اسلام همه چیز را در محضرت به تقدیم آورده است. خدایا هر چه فکر نمی‌کنم نمی‌شد و نمی‌شود بیش از این برای رضای تو فداکاری کرد. شاید شیخ بزرگ توحیدیان وعده قربانی کردن اسماعیل را داده بود، اما سید و سالار ما به وعده قربانی فرزندش که نه بلکه فرزندانش، برادرانش، یارانش و نهایتاً خودش و اسارت زنان و کودکانش برای باقی ماندن دین تو رضایت داد.

خدایا چه می‌شد آنچه در منا با ابراهیم(ع) کردی اینجا با حسین(ع) می‌کردی؟ چه می‌شد آنچه با هاجر در بین صفا و مروه کردی با عباس هم می‌کردی؟ چه می‌شد آنچه را که با اصحاب عاد و ثمود و فرعون کردی، اینجا با امویان کوفه می‌کردی؟ نمی‌دانم چه شده است تاریخ توحید را؟ چه گذرگاه سختی را شاهد بودی که باید در میان این همه انبیاء(ع)، یحیی(ع) سر بریده شود و در میان اوصیاء، حسین(ع).

این اثر در 5 هزار نسخه، 200 صفحه و به بهای 9200 تومان به کوشش موسسه فرهنگی هنری مشعر به چاپ رسیده است.

captcha