به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام و المسلمین سیدحسین عظیمی، دبیر علمی این نشست در سخنانی گفت: برخی معتقد هستند که بدون روایت میتوان قرآن را تفسیر کرد و ما هیچ نیازی به روایت نداریم که این مسئله تداوم ایده حسبنا کتاب الله است. وی ادامه داد: از طرف دیگر برخی نیز معتقدند که فهم قرآن بدون روایت ممکن نیست که این دیدگاه نیز افراطی است و نمیتواند مورد قبول باشد.
عظیمی افزود: روایات تفسیری ما نه تنها به تعداد آیات بلکه یک دهم آیات هم نیست یعنی اگر بخواهیم تفسیر روایی داشته باشیم و به آن بسنده کنیم فشل خواهیم شد از طرفی روایات تفسیری معتبر نیز بسیار اندک است.
عظیمی تصریح کرد: از طرفی، قرآن در مسایل فلسفی و اجتماعی و اخلاقی سخنانی دارد که تفصیل آن در روایات بیان شده بنابراین عدم توقف فهم قرآن بر روایت و استقلال قرآن در حجیت به معنای بی نیازی از روایات نیست.
در ادامه این نشست، حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر بابایی، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با طرح این سؤال که آیا تفسیر قرآن متوقف بر روایات است گفت: در این زمینه سه نظریه کلان وجود دارد؛ نظریه اخباریها که معتقد هستند ما بدون روایت هیچ مطلبی را نمیتوانیم از قرآن استفاده کنیم البته خود این گروه، طیفی هستند که شدت و ضعف در نظر خود دارند از جمله استرآبادی، گفته است ما اصلا نمیتوانیم برای فهم قرآن به قرآن استدلال کنیم و صاحب وسایل الشیعه، 80 روایت در تایید این مسئله آورده است.
بابایی افزود: در نقطه مقابل نظریه دیگری وجود دارد که معتقد است قرآن نور و کتاب هدایت برای مردم و تبیان برای همه چیز است و ما میتوانیم با تدبر و استمداد از سایر آیات همه چیز را از قرآن به دست آوریم و برخی حتی میگویند آیات متشابه را هم می توانیم درک کنیم البته حروف مقطعه را استثنا کردهاند ضمن اینکه برخی پار را فراتر گذاشته و فهم حروف مقطعه را هم قایل هستند.
این محقق و نویسنده کتب قرآنی بیان کرد: این دیدگاه به طرفداران قرآنبسندگی در تفسیر مشهور است که هر تفسیری غیر از قرآن به قرآن را باطل میدانند و نطریه سوم نیز این است که ما میگوییم و میانه این راه است.
وی تاکید کرد: معانی قرآن دارای سطوحی است و سطوحی از آن نیازمند تفسیر نیست؛ سطحی از آن نیازمند تفسیر است ولی از عهده غیرمعصوم و عالم و انسان برجسته ای بر میآید و میتواند ابهام آن را برطرف کند و مرتبهای از قرآن وجود دارد که هیچ فردی غیر از معصوم نمیتواند آن را درک کند و بنده نیز طرفدار این نظریه هستم.
بابایی ادامه داد: ما معتقدیم قرآن فی الجمله قابل فهم است ولی اینکه بگوییم همه معانی قرآن را بدون تعلیم پیامبر و امام معصوم میفهمیم ادعای نادرستی است و دلایل فراوانی علیه آن وجود دارد.
وی افزود: قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است؛ همچنین در فهم باطن، باطن عرفی داریم که منظور معانی است که با دلالات غیرمطابقی یعنی اقتضاء، ایماء و ... از آیات فهمیده میشود ولی مفسران عادی آن را با دقت نظر میفهمند و در مرتبه بعد معانی باطنی فراعرفی هستند که فهم آن فقط مخصوص معصومان است و دیگران فقط از طریق تعلیمات آنان قادر به فهم هستند.
بابایی با بیان اینکه آیات به متشابه و محکم تقسیم میشوند عنوان کرد: گاهی تشابه در برخی آیات با کمک آیات دیگر قابل رفع است ولی برخی متشابهات وجود دارد که بدون تعلیم معصوم قابل درک نیست.
وی افزود: عموماتی در قرآن وجود دارد که مخصصات آن در قرآن است و گاهی نیز ظواهری در قرآن هست که بدون رجوع به روایت نمیتوانیم مفهوم آن را متوجه شویم بنابراین همه ایات اعم از محکم و متشابه باطن فراعرفی دارند که از طریق معصومان میتوان فهمید.
بابایی تاکید کرد: برای فهم آیات کریمه قرآن باید مفاهیم عرفی، ترکیب آیه و فضای نزول آیات را بدانیم و مجموعه قرائن متصل را شناسایی کنیم در این صورت مقداری از مفهوم آیه را درک خواهیم کرد که البته باز باید به قرائن منفصل نیز رجوع کنیم و اگر بعد از فحص قرائن بیرونی، چیزی خلاف برداشت تفسیری ما ایجاد شد مراد الهی از آیه به دست نخواهد آمد و در غیر این صورت به مراد الهی از آیه دست یافتهایم.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آیا آنچه ظاهر قرآن است میتوانیم مراد خداوند بدانیم؟ تصریح کرد: در اینجا نیازمند قرائن منفصل هستیم که میتواند برهان عقلی، آیات و روایات باشد و اگر بعد از فحص از تمامی این قرائن موید فهم ما بود این فهم مراد خداوند خواهد بود.
این محقق و نویسنده در پاسخ به این سؤال که آیا میتوانیم به خاطر اینکه فهم یک یا چند آیه متوقف بر روایات است مدعی توقف فیالجمله شویم تصریح کرد: هم از آیات و هم روایات استفاده میشود که خداوند قرآن را طوری قرار داده است که به ما بفهماند شما علاوه بر قرآن نیازمند مفسر معصوم نیز هستید در غیر این صورت حدیث ثقلین معنایی نداشت مثلا با اینکه آیات زیادی در مورد نماز وجود دارد باید معصوم(ع)، جزئیات آن را بیان کند.
بابایی با بیان اینکه هزاران سؤال در قرآن مطرح است که تنها با مراجعه به پیامبر و ائمه قابل حل و درک است به سخنان ناقد جلسه اشاره و تصریح کرد: بنده قایل به توقف فهم قرآن بر روایات نیستم و نباید نظر اخباریون را به من نسبت دهید؛ بنده معتقدم که اولا همه مراتب آیات قرآن بدون روایت قابل فهم نیست از طرفی بخشی از مراتب یا قابل فهم و یا با کار تفسیری مناسب ظاهر میشود که متوقف بر فحص از قرائن منفصل است یعنی قبل از فحص از قرائن منفصل نظر نهایی را نمیتوان از یک آیه صادر کرد البته مراد استعمالی به دست میآید ولی مراد استعمالی دلیل بر مراد اصلی الهی نیست و کم و زیاد بودن روایت هم تاثیری در این مسئله ندارد بنابراین برای فهم نهایی مراد الهی باید قرائن منفصل را هم شناسایی کنیم لذا فهم قرآن متوقف بر فحص از قرائن منفصل است.
وی تاکید کرد: علم اجمالی داریم که حتی در برخی موارد ظاهر آیات قابل فهم نیست لذا به روایت نیاز داریم.
بابایی با تاکید بر اینکه 14 روایت در لزوم رجوع به روایات در تفسیر قرآن جمعآوری کردهام اظهار کرد: زبردستترین مفسران نیز به همه مراتب آیات نرسیدهاند لذا خودمان را نباید محروم از قرآن کنیم و از طرفی نباید هر احتمالی را هم به قرآن نسبت دهیم و مطمئنا نیازمند روایت هستیم.
وی در پاسخ به برخی نقدهای ناقد این نشست نیز در مورد اینکه فهم آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا»(43 نساء) بدون رجوع به روایت ممکن است گفت: در عابری سبیل اگر روایت نبود فهم محل مسجد از صلات ممکن نبود همان طور که برخی آن را به معنای سفر گرفتهاند ولی با رجوع به روایت با صراحت معلوم میشود که مسجد مراد است و اینکه در حالت جنب وارد مسجد نشوید.
بابایی اظهار کرد: آنچه ما نفی میکنیم این است که برخی میگویند ما در فهم هیچ جایی از قرآن به روایت نیاز نداریم زیرا در این صورت دچار مشکلات زیادی خواهیم شد.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدقاسم حسینی به عنوان ناقد با بیان اینکه استاد بابایی محل نزاع را مطرح نکردند با تاکید بر فهم درست نظریه اصولیون گفت: اصولیون میگویند معنای آیات قرآن متوقف بر روایات نیست اما خبر واحد، مخصص و مقید است.
وی افزود: مطلبی که استاد فرمودند دلیل بر این است که ایشان معتقد به توقف فهم قرآن بر روایات هستند از جمله ایشان در بخشی از کتاب قواعد تفسیری خود آورده است که برای فهم مراد خداوند از آیات ناگزیر باید به روایات مراجعه شود زیرا در غیر این صورت نه تنها مراد خدا فهم نخواهد شد بلکه خلاف آن نیز فهمیده می شود.
حسینی بیان کرد: ایشان گفته است که در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا» فهم جایز نبودن ورود جنب به مسجد بدون روایت قابل فهم نیست در حالی که بنده آن را قبول ندارم.
این محقق قرآنی با بیان اینکه قرآن معجزه خالده و برای هدایت همه بشر است تصریح کرد: اگر کتاب داستانی بخواهد واسطه بخورد قابل پذیرش نیست چطور قرآن این طور باشد.
حسینی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا معتقدید که ترجیح یک احتمال بر احتمالات دیگر از آیه با روایات ممکن است؟ تصریح کرد: اگر در عبارتی چند احتمال باشد دلیل بر توقف فهم آن بر روایت نیست زیرا ذهن ها و برداشتها مختلف است.
وی افزود: اگر روایات نباشد ما در فهم قرآن، بیچاره هستیم ولی اگر در آیهای که عرف هم آن را میفهمد بگوییم محتاج روایت هستیم تنقیص قرآن خواهد بود.
حسینی عنوان کرد: هم اکنون در فقه ما این خلا وجود دارد که فقها برای استخراج حکمی فقهی، ذهنشان بیشتر معطوف به روایات است تا اینکه بخواهند از خود قرآن کریم برداشت داشته باشند و این نقیصه باید اصلاح شود.
همچنین دبیر علمی در جمعبندی جلسه گفت: در مورد مراتب معانی آیات اختلافی میان طرفین نیست زیرا قرآن ظاهر و بطونی دارد و ما نمیتوانیم بطون آن را بدون نظر معصوم بفهمیم همچنین در تخصیص و تقیید آیات با روایات نیز مورد اختلاف در نظر دو طرف نیست.
دبیر علمی این نشست اظهار کرد: آنچه مورد اختلاف میان طرفین این جدال علمی است این است که قرآن مانند هر متن دیگر با قرائن منفصل به مفهوم اصلی میرسد و تا فحص از قرائن نکنیم به نتیجه نخواهیم رسید لذا پیشنهاد من این است که باید موارد متعددی آیه بیابیم که ثابت کند واقعا بدون رجوع به روایت نمیتوان فهمی از قرآن داشت.