به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی، محقق و مدرس حوزه؛ 14 دی ماه در نشست علمی«آسیبشناسی روش تفسیر سلفی در معناشناسی آیات توحیدی قرآن که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد گفت: امروزه جریان سلفی به معنای خاص خود یعنی وهابیت و پیروان ابن تیمیه مدعی هستند که موحد واقعی هستند و مابقی پیروان مذاهب، مشرک هستند.
وی افزود: این سؤال وجود دارد که منبع این گروه در موحد دانستن خود و نگاه توحیدی چیست؟ که طبیعتا قرآن یکی از منابع به زعم آنان است؛ اما این سؤال مجدد مطرح است که آیا این جریان در فهم آیات توحیدی درست عمل کرده و روشمند است یا خیر؟.
مروجی طبسی با بیان اینکه سلفیگری، فهم غلط خود را از قرآن اعمال کرده و دچار تفسیر به رای است، بیان کرد: روشی که این گروه برای فهم آیات انتخاب کرده منتهی به فهم مراد جدی خداوند نمیشود.
این محقق با بیان اینکه سلف، اصطلاح عام و خاص دارد که عام آن مشمول دیدگاه شیعه نیز هست و ما به تبعیت از سلف صالح خود یعنی ائمه(ع) افتخار میکنیم عنوان کرد: اصطلاح خاص سلفیگری، مشمول کسانی مانند ابن تیمیه هستند که ادعای تبعیت از سلف صالح را دارند؛ از نگاه ابن تیمیه، سلف شامل صحابه، تابعین و تابعین تابعین یعنی تا پایان سده سوم هجری می شود.
مروجی طبسی تصریح کرد: سیدمرتضی بر این تاکید دارد که ما باید مسیری را در تفسیر قرآن اتخاذ کنیم که ما را به واقع برساند؛ بنابراین مباحث متدولوژی و روشی در فهم قرآن بسیار مهم است که این نقطه ضعف در تفسیر سلفی از قرآن وجود دارد.
وی با بیان اینکه در فهم آیات قرآن، مبانی، منابع و فرایند قواعد و ضوابط مهمترین گامها در روشی است که به کار می بریم با طرح این سؤال که سلفیون چه روشی را برای فهم آیات توحیدی به کار میبرند؟ اظهار کرد: نسبت به آیاتی که به صفات خدا پرداخته و خبری هستند و مستندی هم غیر از نقل ندارند؛ مانند اثبات ید و ساق و عرش برای خدا؛ این مسئله مطرح است که باید این ها را منکر شویم یا اثبات کنیم؟؛ همین مسئله سبب شده تا جریانات کلامی مختلفی در سده اول در میان امت اسلامی شکل بگیرد و دیدگاه های سلفیون نیز در این زمینه مغشوش است.
این محقق و مدرس افزود: دو رویکرد کلی در مواجهه با آیات صفات الهی وجود دارد؛ رویکرد نخست این است که این صفات را حمل بر معنای ظاهری کرده و حقیقتا برای خدا، اثبات اندام کرده و دست و چشم و ساق کردهاند که به آنان حشویه، مجسمه و ... گویند؛ رویکرد دیگر تنزیهی است که جسمانیت را رد میکنند که کسانی مانند اشعری متقدم، آیات صفات را بر معنای ظاهری حمل کردند.
وی افزود: این افراد با استناد به آیات شریفه، دست و چشم را برای خدا بیان ولی برای توجیه، مسئله عدم علم ما به کیفیت دست و وجه خدا را عنوان کردند؛ عده ای نیز تفویضی شدند، که خدا را از صفات بشر منزه دانستند ولی کیفیت علم آن را به خدا واگذار کردهاند.
مروجی طبسی بیان کرد: رویکرد دیگر، تاویلی است؛ یعنی آیات را بر خلاف ظاهر خود تفسیر کنیم؛ کسانی مانند ابن تیمیه با جاهل خواندن تاویلیون، فضای تاویلهراسی را راه انداختند که ضد سنت سلف است؛ وی مدعی شده که رویکرد ما نسبت به آیات صفات این است که ما تحریفگر یعنی تاویلگر نیستیم؛ به ظاهر آیه اتکا میکنیم بدون تکییف، تعطیل و تاویل و یا تشبیه خدا به مخلوقات.
سخنان متعارض ابن تیمیه وی با بیان اینکه بنده از بیش از ده تفسیر سلفی تحقیق میدانی داشتهام که از جمله آراء تفسیری خود ابن تیمیه است که در آثاری از شوکانی و آلوسی، شنقیتی و ... بیان شده است افزود: ابن تیمیه دو سخن متعارض در مورد آیات صفات دارد؛ وی گفته است که سلف هیچگاه در آیات صفات، تاویل نکرده و علم آن را به خدا واگذار میکردند؛ در جای دیگر سخن از تاویل و توصیف رانده و میگوید که کسانی که تفویضی بودهاند جزء جهله و افراد نادان هستند. اگر بگوییم سلف، اهل تفویض بودند معنا ندارد که گفته شود اهل تاویل هم بودهاند و اگر کلا هم تاویل را نفی کنند نیازمند دلیل است.
مروجی طبسی عنوان کرد: این تیمیه تفویض را تجهیل میداند؛ ما از او می پرسیم، شما که مدعی سلفی هستید، نظرتان در مورد خلفا چیست و آیا آنان جزء سلف هستند یا خیر؟ سیوطی نقل کرده که از ابوبکر در مورد معنی «ابا» پرسیدند نتوانست جواب دهد؛ یا در مورد عمر نقل شده که معنای واژه «ابا» را نمی دانیم؛ لذا وقتی اینها تفویض کردهاند پس باید صفت تجهیل به آنان بدهیم.
وی با بیان اینکه سلف، تاویلاتی هم داشتهاند به تفسیر طبری اشاره و بیان کرد: در این کتاب از ابن عباس که جزء صحابه است در ذیل آیه 42 سوره قلم«يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ » نقل کرده است؛ که آن، روزی است که سخت است؛ ولی ظاهرگرایان آن را به بالازدن پا تعبیر کردهاند؛ بخاری در صحیح در مورد هالک بودن همه وجوه غیر از وجه الله، وجه را به معنای ملک آورده است؛ وجهی که اشعری به معنای صورت گرفته پس در اینجا چرا به معنای ملک گرفتهاند؛ این آشفته بازار سلفیون و ابن تیمیه را نشان میدهد.
مروجی طبسی با بیان اینکه تقریر ابن تیمیه از سلف، کامل نیست گفت: این تیمیه میگوید سلف نسبت به تفسیر شایسته تر هستند و هر کسی خلاف آنان سخن بگوید اهل بدعت و راه ناصواب رفته است؛ اینها قول صحابی را حجت میدانند و صحابی را هم شامل خلفا و ائمه مهدیین و ... می دانند ولی وقتی اسم میآورند نامی از امام علی(ع) نمیآورند.
اختلاف در عدالت صحابه این محقق و مدرس حوزه علمیه بیان کرد: از طرفی نظریه عدالت همه صحابه بدعتی است که خود صحابه نیز به آن اعتقاد نداشتهاند؛ ظاهرا اولین فرد ابن ابی حاتم بوده که این مسئله را مطرح کرده ولی به نظر ما ریشه ندارد و خود اهل سنت نیز در عدالت صحابه، اتفاق نظر ندارند و غزالی، شوکانی و ... سخنشان این است که قول مطلق صحابی، حجت نیست.
مروجی طبسی ادامه داد: سیوطی میگوید در میان صحابه کسانی که به تفسیر شهرت داشتهاند، خلفا، ابوموسی اشعری، عبدالله بن زبیر و ابن مسعود و ... هستند که در میان خلفا، از علی(ع) قول تفسیری بیشتری داریم زیرا دیرتر از دنیا رفتهاند؛ این اعتراف خود آنان است که امام بیشتر از بقیه روایت دارد؛ اگرچه ما با استدلال آنان موافق نیستیم؛ ولی با فرض این مسئله، به قول شما امام علی(ع) صدر المفسرین است ولی جایگاه روایت امام در تفسیر سلفی چیست؟ و چرا از روایات امام علی(ع) که از نظر آنان صدرالمفسرین است استفاده نکرده و نمی کنند؛ این اشکال در تفسیر روشی سلفی مشهود و اشکال بزرگی است.
مروجی طبسی با بیان اینکه یک دلیل آنان استناد به روایت«اصحابی کالنجوم» برای عدالت و حجیت سخن صحابه است تصریح کرد: اولا این روایت به لحاظ سندی، اشکال دارد ضمن اینکه مراد از اصحابی، اهلبیت(ع) هستند که در اینجا ما معتقدیم سرقت فضایل از سوی سلفی ها صورت گرفته است.
وی با اشاره به گزینشی برخورد کردن ابن تیمیه افزود: آیا ابن تیمیه به همه آراء تفسیری صحابه احترام گذاشته است؟ ما فکر میکنیم میان صحابه تبعیض قائل شده است؛ مثلا همه صحابه در مورد رویت خدا نظر واحدی نداشتند؛ از جمله در روایتی در مورد عایشه نقل شده که وی وقتی مورد پرسش از رویت خدا قرار گرفت، گفت: «بدنم از این سؤال می لرزد؛ وای که خدا دیده شود؛ این مطلب نادرست است و باید تکذیب کنید»؛ حال چرا چرا ابن تیمیه حرف عایشه را بورس نکرده است و به سخنان برخی صحابه دیگر که با او هم رای هستند استناد ورزیده است.
این محقق و مدرس حوزه بیان کرد: مجاهد جزء تابعین و از سلف و شاگرد ابن عباس است؛ وی در ذیل آیه 23 سوره قیامت «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» گفته مراد از ناظره، نظر کردن به ثواب پروردگار است ولی چرا حرف ایشان محور نیست؟؛ یا در روایتی از مجاهد نقل شده که برخی مردم میگویند خدا را می توان دید ولی مجاهد میگوید او دیده نمیشود؛ یا سیوطی نقل کرده ابن عباس، رویت خدا را رویت قلبی میداند بنابراین چرا سلفیون به این صحابه استناد نمیکنند و ظاهرگرایی را در آیات توحیدی رواج می دهند.
مروجی طبسی بیان کرد: ابن تیمیه اقوال برخی صحابه را معیار عمل قرار داده است که مهمترین آسیب در تفسیر سلفی است؛ این در حالی است که در عمده احادیث رویت خدا، اعم از رویت خدا در قیامت و یا رویت خدا توسط پیامبر(ص)، ردپای کعب الاحبار و ابوهریره و جریر و... دیده می شود.
وی افزود: به عنوان مثال جریر 40 روز قبل از وفات پیامبر ایمان آورده و وی در زمره کسانی است که غدیر را منکر شده است؛ وی قلیل الروایت است و صحیحین از او هشت روایت آورده اند در صورتی که روایات عایشه صدها روایت است بنابراین چطور حرف جریر در بحث رویت خدا ملاک قرار میگیرد ولی سخن عایشه مورد توجه نیست؟
وی تاکید کرد: یکسری از صحابه اصلا سواد نداشته و یا ظلم کردهاند بنابراین چرا باید حرف آنان ملاک و معیار قرار گیرد؛ بنابراین از نظر ما، مبنای این گروه برای تفسیر آیات توحیدی مستحکم نیست.
مروجی طبسی در جمعبندی سخنانش گفت: روشن نبودن موضع سلفیها نسبت به آیات صفات، حجیت بخشیدن به تفسیر صحابه، نفی تاویل و مجاز و آلوده بودن منابع تفسیری آنان به اسرائیلیات مهمترین آسیبهای تفسیر سلفیون در آیات توحیدی قرآن است.