یک هفته پس از ورود امام خمینی(ره) به کشور، شایعه کودتای ارتشیان روز به روز پررنگتر میشد، هرچند اعتصابات پراکنده برخی از واحدهای ارتش، گاه و بیگاه به گوش مردم میرسید و رژیم پهلوی نگران از آینده مبهم بود. در این شرایط نظامیان با مردم و ملت همراه شدند تا با اعلام همبستگی ارتش با ملت، روحیه مردم برای استقامت تا شکست رژیم منحوس پهلوی را ارتقا دهند. در این میان، تجمع و حضور نظامیان نیروی هوایی طی 19 بهمنماه در اقامتگاه بنیانگذار انقلاب در مدرسه علوی تهران موجب شد، سندی از افتخار و رشادتهای ارتشیان در برگ زرین تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت برسد.
سرهنگ بازنشسته عبدالرضا شمسآبادی از جمله افرادی بود که طی آن تجمع و به منظور تجدید میثاق با امام خمینی(ره) در کنار سایر پرسنل نیروی هوایی حضور داشت. وی متولد سال 1339 در دزفول و دارای تحصیلات فوق لیسانس مدیریت است اما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، دارای درجه گروهبان دوم بود و حدود 18 سال سن داشت.
شمسآبادی، در سال 1355 هنگامی که 16 سال داشت با مدرک تحصیلی سیکل به دلیل علاقهمندی به نیروی هوایی و رنگ لباس آنها و شور و شعف نوجوانی وارد این نیرو شد.
وی که در حال حاضر یکی از قراء و پیشکسوتان قرآنی نیروی هوایی است در گفتوگو با ایکنا از انگیزهاش از دوران کودکی به امر روخوانی و تلاوت قرآن اینگونه میگوید: «خاطرم هست حدودا شش، هفت سال داشتم که از روی قرآن برای پدر و مادر و بعضا نیز پدر بزرگم میخواندم و بارها و بارها مورد تشویق آنها قرار گرفتم، اما به دلیل شرایط پیش از انقلاب برای برپایی کلاسهای قرآن و کمی این کلاسها در دزفول، امکان حضور در کلاس قرآن را نداشتم و از گعدههای خانوادگی برای این امر استفاده میکردم و هنگامی که بستگان به دور هم جمع میشدند، قرآن میخواندند».
سرهنگ شمسآبادی ادامه میدهد: «به دلیل علاقهمندی به قرائت قرآن، در ابتدا تلاوتهای محمدصدیق منشاوی و سپس مصطفی اسماعیل و در ادامه محمد علیالبناء را تقلید میکردم و جلسات قرآنی را در همان حین نیز برگزار میکردم و سعی میکردم در مسجد محل زندگیمان به بچههای علاقهمند به علم قرائت، آموزش دهم».
وی در کنار قرائت قرآن در حدود سن 20 سالگی جلسه تفسیر قرآن در یکی از حسینیههای دزفول به اتفاق دوستانش با جمع کردن بچههای محله برپا کرد.
او در حال حاضر از مصطفی اسماعیل و محمود علیالبنا تقلید میکند. شمسآبادی درباره نحوه دریافت و پیدا کردن صوتهای قراء پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار میکند: «یکی از دوستانم که در حال حاضر نیز از اساتید قرآن دزفول است بنام «خزایی» خاطرم نیست از کدام سوره اما نوار صوتی از تلاوت استاد منشاوی را به من داد».
وی پس از انقلاب به دلیل علاقهمندی به فعالیتهای جهادی از سوی نیروی هوایی برای ساخت بیمارستان صحرایی، پیش از عملیاتها به جبهههای جنگ اعزام میشد و پس از آن نیز به احداث خانه برای خانواده شهدا در خوزستان اقدام کرد.
هنگامی که از او درباره حضورش در مسابقات میپرسم، ادامه میدهد: «پیش از انقلاب، امکان حضور در مسابقات به مانند امروز فراهم نبود و خاطرم هست هنگامی که 20 سال داشتم، تنها مسابقهای که شرکت کردن، مسابقهای بود که بین مساجد دزفول برگزار میشد که حائز رتبه شدم و یک جلد تفسیر قرآن را به من دادند. همچنین طی برههای و در جشن قرآنی از سوی سیدحسن آقایی فیروزآبادی، رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح، امیر سرتیپ خلبان حبیب بقایی، فرمانده وقت نیروی هوایی، کاپ طلا دریافت کردم».
سرهنگ شمسآبادی درباره فعالیت فعلیاش و پس از دوران بازنشستگی میگوید: «بیش از 10 سال است که جلسه هفتگی آموزش قرائت و تفسیر قرآن، سهشنبهها پیش از اذان مغرب و عشا ویژه نوجوانان و جوانان و فرزندان و پرسنل نیروی هوایی در قصرفیروزه دارم، البته قرآنآموزان این جلسه بیشتر علاقهمند هستند که نکات تفسیری و ترجمه قرآن گفته شود».
وی که سابقه فعالیت قرآنی خود را به صورت مستمر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون میداند در حال حاضر در کنار جلسهداری سنتی، مشغول به تدریس قرآن در مجتمع آموزشی سروش یک در خیابان یخچال است.
از او درباره حضورش در جمع پرسنل نیروی هوایی در مدرسه علوی تهران میپرسم و بیان میکند: «صبح ۱۸ بهمن سال ۵۷ بود با دیدن اعلامیهای به در و دیوار پادگان قصر فیروزه نیروی هوایی(دپو) مبنی بر تجمع پرسنل در میدان شهدا(ژاله سابق) و راهپیمایی و دیدار با حضرت امام خمینی(ره) مشتاقانه بر آن شدم تا با جمعی از همکاران که همسایه هم بودیم در اطراف منطقه تسلیحات، تقاطع فعلی بزرگراه امام علی(ع) (مهام) زندگی میکردیم، به این تجمع بپردازیم. پس از اتمام کار سریعاً به منزل آمدیم و لباس نظامی خود را تعویض و با لباس شخص به محل تجمع رفتیم، آن هنگام درجه گروهبانی داشتم به اتفاق گروهبان دوم کریم بقالی، گروهبان عزیزی، گروهبان فعلهنژادیان، گروهبان محمد باقری، گروهبان بیژن شیرمحمدی، گروهبان ابراهیم دولتخواه به طرف میدان ژاله حرکت کردیم که به علت پوشش امنیتی ساواک در میدان یک تجمع حدود ۳۰۰ نفری پرسنل نظامیان نیروی هوایی در نبش خیابان ایران صورت گرفت که با در دست داشتن کارت شناسایی نظامی، شعارگویان به طرف مدرسه علوی اقامتگاه امام خمینی(ره) حرکت کردیم.
پس از استماع سخنان ایشان قرار شد فردای آن روز یعنی ۱۹بهمن، قرار شد برای پشتیبانی از دولت موقتی که امام خمینی(ره) تشکیل داده بود با لباس نظامی در اقامتگاه امام حضور داشته باشیم.
سپس در قالب صفهای نظامی سه نفره به مدرسه علوی اقامتگاه امام خمینی(ره) رفتیم و با شعار «ما همه سرباز توایم خمینی؛ گوش بفرمان توایم خمینی»، به محضر امام شرفیاب شدیم که آن عکس از پشت سر از پرسنل نیروی هوایی انداخته شد تا ساواک نتواند این پرسنل انقلابی را شناسایی کند که این عکس در تاریخ ماندگار شد.
از درب پشت مدرسه علوی به سمت دانشگاه تهران حرکت کردیم و در جمع مردم انقلابی اضافه شدیم و پشتیبانی خود را از تشکیل دولت موقت به فرمان امام اعلام کردیم، هر چند در مسیر راه بالگردهای رژیم جهت شناسایی میآمدند که بلافاصله مردم پوسترهای بزرگی از تمثال مبارک به دست ما میدادند و ما بالای سر میگرفتیم تا شناسایی نشویم. از سویی نیز در اخبار شبانگاهی، رژیم، حضور نظامیان و عکس پرسنل نیروی هوایی را تکذیب میکند و از طرفی دیگر گاردیها به نیروی هوایی حمله نظامی کردند».
سرهنگ شمسآبادی سال 1359 ازدواج میکند و در حال حاضر دارای پنج فرزند(چهار دختر و یک پسر) است که برخی از فرزندان آن قاری قرآن و دبیر دینی هستند. او دارای شیوه خاص برای تدریس قرآن است به گونهای که جلساتش را در راستای آموزش موسیقی و نغمات قرآن برپا میکند که همین زمینه علاقهمندی و شور نوجوانان و جوانان برای حضورشان شده است. او در پایان این گفتوگو درخواست کرد تا دستگاهها و نهادهای قرآنی به پیشکسوتان قرآنی توجه لازم داشته باشند و از تجربیاتشان برای ارتقای فعالیتهای قرآنی بیش از پیش استفاده کنند.
انتهای پیام