حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، رئیس اندیشکده جامعةالمصطفی(ص)، در گفتوگو با ایکنا؛ با بیان اینکه باید از اساتیدی که با نواندیشی به دنبال طرح مباحث تازه در حوزه علمیه هستند سپاسگزاری کنیم، گفت: بازگویی سخنان امروز دانشمندان دیگر ادیان در باب کتابهای آسمانی خود و بومیسازی بیان و ادبیات آنها حتی اگر تا مرز گرتهبرداری برسد، باز هم مفید است.
وی افزود: جو راکد علمی برای حیات و بقای اسلام یک چالش و تهدید است؛ از این رو صادقانه باید از طرح مباحث تازه استقبال کرد.
میرزایی با اشاره به سخن برخی قرآنپژوهان در تفکیک مصحف از قرآن، بیان کرد: این دیدگاه که اگر قرآن را به مثابه مصحف و پیام بدانیم یک برداشت از آیات آن میتوانیم داشته باشیم و اگر به مثابه قرآن و رسانه بنگریم برداشت متفاوتی خواهیم داشت، صحیح نیست. تفاوت قائل شدن در مفاهیم، معانی و دلالتهای قرآن کریم متناسب با نوع تلقی مفسر متن از کتابالله به مثابه قرآن و یا از کتابالله به مثابه مصحف و یا سخن از تفاوت معانی قرآنی در قیاس با تلقی آن به مثابه رسانه یا پیام، مبنای قابل اعتنایی ندارد.
تنوع منظر به معنای تکثر معنا نیست
استاد جامعةالمصطفی(ص) تصریح کرد: گرچه تنوع و تفاوت منظرهای خوانندگان یک متن از جملۀ کلمات قرآن کریم بیتردید به تنوع و تکثر فهمها و مفهومها میرسد، اما مشروعیت آنها قابل قبول نیست. درجه مشروعیت یک معنا و مفهوم و تفسیر از قرآن کریم به اندازهای است که به مراد متکلم نزدیکتر است.
وی اضافه کرد: به عبارت دیگر، تکثر زاویه و منظر خوانش متن به معنای تکثر معنا نیست. ایبسا متکلمی معنای واحدی را اراده کند، اما خوانندگان آن، ناشی از تکثر سطوح ذهنی و پیشزمینههای تاریخی و فرهنگی برداشتهای متفاوتی از آن داشته باشند.
کمترین فاصله با مراد متکلم؛ شرط اعتبار تفسیر
میرزایی بیان کرد: صرف تکثر تفسیر و گزارش از یک متن به معنای مشروعیت و مقبولیت و اعتبار آنها نیست. اعتبار هر تفسیر از هر متنی به میزانی است که با سنجشها، روشها و ابزار معتبر کمترین مسافت را با ارادۀ متکلم داشته باشد. وانگهی بر فرض قبول اختلاف معنا بین مصحف و قرآن، هرگونه تفاوت دلالتها در سطح شدت و ضعف و مراتب معناست و هیچ تغایر معنایی متصور نیست. ممکن است دامنه مفاهیم و معانی با منطقی طولی و عمودی و نه عرضی، تفاوتهایی پیدا کند. در هر صورت منوط کردن تفسیر به تعیین موضع در قبال تفاوتهای مصحف و قرآن، وجه معتبری ندارد.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) اظهار کرد: اگر به معنای دقیق مصحف توجه شود و فرق آن را از قرآن بازشناسی کنیم این مسئله بهتر آشکار میشود. مصحف در اصطلاح به قرآن مکتوب در یک دفتر و کتاب اطلاق میگردد. در نتیجه اگر کسی قرآن را از حفظ داشته باشد نمیتوان گفت که او مصحف را از حفظ دارد یا مصحف همراه اوست. آن چه یک حافظ به همراه دارد و در ذهن دارد قرآن است نه مصحف. مصحف به جسم خارجی و بیرونی قرآن کریم اطلاق میشود.
تفاوتی در برداشت از آیات به مثابه «قرآن» و «مصحف» نیست
وی ابراز کرد: حال اگر شما به عنوان خوانندۀ یک آیۀ قرآن، درصدد تفسیر و گزارش از دلالتهای آن باشید هیچ تفاوتی ندارد که آن آیه را به عنوان بخشی از مصحفی کاغذی تلقی کنید یا از حفظ آن را بخوانید و مصحفی در کار نباشد. هیچ تفاوتی در کوششهای شما برای دریافت و کشف معنا و مراد متکلم عزوجلّ بین آن دو نیست و معانی آن آیه نیز تغییری نمیکند. در نتیجه این دو واژه اصولاً تأثیر علمی بر تفسیر از کلمات الله ندارد و اراده خدای متعال از کلمات آن دو هیچ تفاوتی ندارد. یک سوره را میشود از ذهن خواند و یا آن را از مصحف قرائت و تلاوت و تفسیر کرد.
حال اگر شما به عنوان خوانندۀ یک آیۀ قرآن، درصدد تفسیر و گزارش از دلالتهای آن باشید هیچ تفاوتی ندارد که آن آیه را به عنوان بخشی از مصحفی کاغذی تلقی کنید یا از حفظ آن را بخوانید و مصحفی در کار نباشد. هیچ تفاوتی در کوششهای شما برای دریافت و کشف معنا و مراد متکلم عزوجلّ بین آن دو نیست و معانی آن آیه نیز تغییری نمیکند.
میرزایی با رد دیدگاه برخی از افراد که ما اگر به ماجرای حضرت عیسی(ع) از منظر مصحف نگریم تفسیری کاملا متفاوت از زمانی که از منظر قرآن به آن بنگریم خواهیم داشت، افزود: در تفسیر آیۀ شریفه: «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ...»(نساء/157) بدون هیچ فرقی بین از مصحف تلقی کردن آیه یا از قرآن تلقی کردن آن مفسر باید به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که آیه فوق آیا در صدد نفی قتل است یا نفی نسبت آن به قاتل خاصی و صامت در باب اصل قتل عیسی(ع).
استاد جامعةالمصطفی(ص) بیان کرد: تلقی کردن این آیه به عنوان مصحف و تفاوت قائل شدن این تلقی با قرآن کریم موجّه نیست. لحاظ کردن زمینههای تاریخی و توجه به وجود نوعی دیالوگ بین متن و زمینه و عینیت هم، بخشی از تفسیر قرآن و مصحف است بدون هیچ تفاوتی بین آنها. همچنین است تفاوت قائل شدن میان قرآن به مثابۀ رسانه و قرآن به مثابۀ پیام، در هر دو حالت ما وظیفه داریم پرده از مراد قابل فهم از متن الهی برداریم و آن را برای خود و دیگری آشکار کنیم. اینجا هم باید دقت کنیم که قرآن را از چه منظری مینگریم؟ اگر به لحاظ این که پیامبر آن را آورده به قرآن بنگریم آن را باید پیام بدانیم. پیامبر(ص) یعنی همین. کسی که پیام الهی را آورده است.
میرزایی افزود: در نتیجه رسول الله(ص) کسی است که از طرف خدای متعال پیام آورده است. بنابر این قرآن کریم پیام است زیرا خدا آن را بر پیامبر(ص) نازل نموده تا او آن را «تبلیغ» کند از آن با نام «بلاغ» هم یاد شده است. حال اگر آن را به لحاظ این که سخن خداست بنگریم(صرف نظر از این که بر چه کسی نازل گشته و چه کسی آن را فرستاده و مأمور رساندن آن به آدمی است) آن گاه باید گفت سخنانی کاملاً گفتمانی و مرتبط با عینیتهای اجتماعی و به نوعی رسانهای است (با معنای جدید ارتباطات همکنشانه و گفتمانی).
این پژوهشگر مسائل دینی اظهار کرد: از این رو، این سخنانی که ناظر به وضعیتهای انسان و جامعه نازل شده و کاملاً مرتبط با حوادث است، پیامی است که از طرف خدای متعال بر پیام رسانندهای به نام محمد بن عبدالله نازل شده تا سخنان رسانهای و گفتمانی خدای متعال را به پیامگیران زمینی برساند. در نتیجه هیچ تفاوتی ندارد که یک آیه را پیام تلقی کنیم.(رسول الله آن را آورده) یا رسانه تلقی کنیم. طبیعت آن ناظر به وضعیتهای عینی و واقعی و گفتمانی است.
یادآور میشود، برخی از استادان حاضر در دومین کنفرانس قرآنپژوهی پیشرفت که روزهای 29 و 30 آبان در قم برگزار شد، مدعی شدند اگر قرآن را به مثابه مصحف یا قرآن و رسانه یا پیام مطالعه کنیم، برداشت متفاوتی دست میدهد، همچنین معنای یک آیه بستگی به ذهن خواننده آن دارد.
انتهای پیام