حضور جدی علمای دینی در عرصههای اجتماعی و ارتباط بازار با ایشان از یکسو و استقلال نهادی و اقتصادی آنان از سوی دیگر سبب شده است نقش آنان در تحولات ایران معاصر، بسیار عمیق و گسترده گردد، به نحویکه در سطح «رهبری» جریانات استبدادستیزی و استعمارستیزی ظاهر شوند. درک ضرورت تغییرات و اصلاح ساختار حکومتی موجود در ذهنیت علمای دینی همواره با لحاظ فرهنگ ایرانی ــ اسلامی این مرز و بوم همراه بوده است؛ لذا تفسیر و تحلیل تحولات کشور و جهتبخشی بدانها نزد ایشان، به صورتی خاص و متناسب با شرایط هر مقطع زمانی تغییر کرده است.
جنبش مشروطه به عنوان جنبشی فراگیر نمیتوانست بدون مساعدت علمای دینی و ارتباطات و پایگاههای اجتماعی و اقتصادی آنان به منصه ظهور برسد. مطالعه موردی این روند در مراکز تأثیرگذار در جنبش مشروطه، واقعیت پیشگفته را آشکار میسازد، در این مقاله، نقش آیتالله آقانورالدین عراقی در مشروطهخواهی اراک بررسی شده است.
اراک؛ مرکز سیاسی و اداری عراق عجم
شهر اراک موفقترین نمونه شهرسازی ایران در دوره قاجاریه محسوب میشود، هسته اولیه این شهر پادگان نظامی بود که به وسیله یوسفخان گرجی، فرمانده ارشد ارتش قاجاری در سال 1231 قمری بنیان گذاشته شد. عوامل مهمی چون موقعیت مناسب جغرافیایی، پسکرانههای حاصلخیز، قرارداشتن در مسیر جاده اصلی، سابقه تولیدات صنعتی و صادراتی و برخورداری از استعدادهای مذهبی و علمی، در کنار ایمنبودن منطقه، باعث رشد سریع حیات شهری در اراک گردیدند؛ چنانکه این شهر اندکزمانی پس از تأسیس به مهمترین مرکز تولیدی، تجاری و شهری ناحیه مرکزی ایران تبدیل شد. مطابق وقایعنامههای دوره قاجار، اراک در سال 1271قمری مرکز سیاسی و اداری ولایت عراق عجم شناخته شد.
به موازات توسعه شهری، زمینههای مناسب برای ترقی اندیشههای نوگرایانه و مدرن در شهر اراک فراهم آمد. این شهر مرکز اصلی تولید و تجارت فرش در ناحیه مرکزی ایران بود و این صنعت مهمترین فعالیت تولیدی و صادراتی ایران در دوره قاجار محسوب میشد. کمپانیهای بزرگ بینالمللی فرش، نظیر کمپانی زیگلر، شهر اراک را به عنوان مرکز اصلی فعالیت خود در ایران برگزیدند و ازاینرو بخش اعظم ساکنان اراک را بازرگانان و دستاندرکاران این صنعت تشکیل میدادند که اکثرا از دیگر نواحی کشور و بهویژه از آذربایجان به این شهر مهاجرت نموده بودند.
رقابت تجار ایرانی منطقه اراک با انحصارطلبی کمپانیهای خارجی در زمینه تولید و تجارت فرش، شهر اراک را به یکی از کانونهای عمده مبارزه با سرمایهداری خارجی تبدیل نمود. تجار، بازاریان و وابستگان به اقتصاد صنعتی ــ تجاری شهر اراک، تحت تاثیر جریان نهضت مشروطه قرار گرفته بودند و این مسئله، موجبات ایجاد و نشر افکار و اندیشههای ترقیخواهانه و ضداستعماری را در این شهر فراهم آورد.
ناتوانی دولت قاجار در حمایت از تجار ایرانی فرش در مقابل کمپانیهای خارجی، باعث شد بازاریان و دستاندرکاران اقتصاد صنعتی و تجاری اراک در مبارزه خود با سرمایهداری خارجی به روحانیت شیعی و پیشرو این شهر اتکا کنند. در آستانه انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی اراک رهبری جریان مشروطهخواهی و نیز مبارزه تجار ایرانی فرش با کمپانیهای خارجی را برعهده داشتند.
حضور و نفوذ روحانیت شیعی
حضور و نفوذ روحانیت شیعی در این منطقه ایران، سابقهای طولانی دارد. قرنها پیش از تشکیل دولت صفوی و گسترش و رسمیتیافتن مذهب تشیع در ایران، این ناحیه از عراق عجم عمدهترین مرکز شیعی ایران محسوب میشد. بنا به استناد جغرافیانویسان اسلامی، از قرن سوم هجری مناطق فراهان، کمره و کرج ابودلف از مراکز شیعیان در ایران بهشمار میرفتند. به همین لحاظ اندک مدتی بعد از تاسیس شهر اراک در این ناحیه، این شهر به سرعت به مهمترین مرکز دینی شیعه در ناحیه مرکزی ایران تبدیل گردید. حضور علمای برجسته و طراز اول شیعه در اراک، باعث ایجاد مدارس متعدد دینی در این شهر گردید، رضا وکیلی طباطبایی تبریزی، در این دوره از سه مدرسه بزرگ علوم دینی در اراک یاد میکند و مینویسد: مدرسه سپهداری که قدیمیترین مدرسه شهر است و از ساختههای بانی شهر میباشد، مدرسه آقاضیا که مدرسه بزرگ و نوسازی جنب میدان دیوانخانه بوده و مدرسه آقاکمال که یکی از تجار تبریزی شهر به نام حاجحسن ملک تبریزی موسس و بانی خیر آن بوده است، وی اضافه میکند غیر از این مدارس، مساجد طلابنشین معمور دیگری نیز در محلات شهر دیده میشوند.
روند توسعه مدارس علوم دینی اراک، با مهاجرت روحانی برجسته شیعی و موسس حوزه علمیه قم، یعنی حاج شیخ عبدالکریم حائری به اراک سرعت بیشتری یافت. وی در سال 1316 قمری به دعوت و حمایت حاجآقا محسن اراکی به این شهر آمد و تا سال 1324 قمری ــ سال صدور فرمان مشروطه ــ به نشر علوم دینی و تدریس در حوزه علمیه پرداخت. در این زمان مدارس دینی و علمای اراک بیشتر تابع و زیر نظر روحانیون نواندیش نجف بهویژه آخوند ملا محمدکاظم خراسانی قرار داشتند. به همین جهت مدارس دینی اراک محل تربیت روحانیون برجسته، نواندیش و مشروطهطلب بود. این روحانیون در میان عامه مردم شهر بهویژه بازاریان، تجار و وابستگان اقتصاد صنعتی و تجاری، نفوذ بسیاری داشتند. در جریان انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی در اراک رهبری انقلاب مشروطه بهویژه جریان مبارزه تجار ایرانی فرش با کمپانیهای خارجی را برعهده داشتند.
مشهورترین شخصیت روحانی اراک
مشهورترین شخصیت روحانی اراک در این زمان آیتالله آقانورالدین عراقی بود، فتواهای وی در حمایت از جنبش مشروطه و آزادیخواهان بسیار مشهور است، ابراهیم دهگان یکی از فعالین سیاسی اراک در این زمان، مینویسد: از خوشبختی احرار عراق، میتوان یکی را آن دانست که مرحوم آقانورالدین بزرگترین مجتهد محل به پیروی از استاد عالیقدر خود آیتالله خراسانی طرفدار احرار بودند. با بودن آن مرحوم در صف مشروطهخواهان، این دسته از تعرض دیگران مصون و سر و صدای محل عراق از دیگر شهرستانها کمتر بود.
آیتالله آقانورالدین که در واقع رهبری جنبش مشروطه در عراق عجم را بر عهده داشت، بعد از صدور فرمان مشروطه، اولین انجمن ولایتی را به همراه دیگر روحانیون نوگرا و آزادیخواهان اراک تاسیس نمود. وی در طول دوره استبداد صغیر و جنگ بینالملل اول، همچنان در صف آزادیخواهان باقی ماند و به هنگام مهاجرت به استانبول در سال 1334 قمری رهبری مهاجران عراقی را به عهده داشت. آیتالله آقانورالدین عراقی از نسل سادات کرهرود است، نسب این سلسله از سادات به امام سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه میرسد. هفتمین جد این دودمان، میرعلیمحمد مکی است که مدتی قبل از بنای شهر اراک به این منطقه مهاجرت نمود. وی در قریه کرهرود ــ متصل به جنوب اراک کنونی ــ متوطن گردید و بنای مدرسه علوم دینی را در این قریه گذاشت. بعد از تاسیس شهر اراک، دو تن از فرزندان وی به نامهای سیدمحمد و سیداحمد که به سیدین عراق مشهورند، در شهر اراک سکنی گزیدند و اداره و ریاست مذهبی و معنوی شهر را بر عهده گرفتند؛ سیداحمد به سال 1260 قمری و سیدمحمد به سال 1264 قمری بدرود حیات گفتند.
از سیداحمد یازده پسر باقی ماند که اکثر آنها از روحانیون برجسته و شهیر زمان خود بودند. ازآن میان سیدابوالقاسم، پدر آیتالله حاجمحسن عراقی، و سیدشفیع پدر آیتاللهآقانورالدین عراقی را میتوان نام برد.
نسبنامه آیتالله آقانورالدین عراقی
آقانورالدین بن آقا شفیع بن سیداحمد بن میرعلی محمد بن فخرالدین بن هادی بن محمد بن حیدر بن محمد مکی بن رضا بن غیاث بن معصوم بن تاجالدین بن رضیالدین بن علی بن رضا بن محمد بن رضیالدین بن محمد بن محمد رضیالدین بن زید بن داعی بن زید بن علی بن حسین بن حسنالتج بن ابوالحسنالعلی بن ابومحمد حسن بن ابوالحسینالعلی بن محمد بن علی بن علیالحریری بن حسنالافطس بن علی اصغر بن امام زینالعابدین(ع). بهاین ترتیب آقا نورالدین با سیوچهار واسطه به امام چهارم متصل میشود.
آیتاللهآقانورالدین عراقی در سال 1278 قمری در شهر اراک چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در عراق و در مدرسه سپهداری شروع نمود و از محضر اساتید عالیقدر این مدرسه از جمله ملامحمد امین بهرهمند گردید، وی پس از اتمام تحصیلات در اراک، جهت تکمیل معارف دینی و اجتهاد حوزوی به همراه تنی چند از طلاب مدرسه مزبور چون حاج میرزامحمد علیخان و آقا شیختقی سنجانی که از علمای بنام و مشروطهخواه اراک بودند، در سال 1303 قمری راهی نجف اشرف شد. در حوزه نجف آقانورالدین از محضر اساتید بزرگ زمان خود چون میرزا حبیبالله رشتی، آخوندملا محمدکاظم خراسانی، حاج میرزا حسین و حاجمیرزا جلیل بهرهمند گردید.
در این زمان حوزه نجف مرکز تجمع روحانیون نواندیش و آزادیخواهی بود که سلسلهجنبان و هدایتگران روحانی نهضت مشروطه در ایران محسوب میشدند. آقانورالدین با کسب فیض از محضر این اساتید برجسته، علاوه بر تکمیل معلومات دینی و کسب درجه اجتهاد، با اندیشههای نودینی نیز آشنا گردید و به صف روحانیون مشروطهطلب پیوست.
آقانورالدین به واسطه هوش و استعداد سرشار و پشتکار علمی، به سرعت بر امثال و اقران خود پیشی گرفت؛ چنانکه در مدتی کمتر از هفت سال، به درجه اجتهاد نایل آمد. اجازهنامههای اجتهاد وی از علما و مراجع بزرگ نظیر آیتالله خراسانی، حاجمیرزاحسین و حاجمیرزاجلیل، بر مقام شامخ علمی و معنوی وی دلالت دارند.
آیتالله آقانورالدین بعد از کسب درجه اجتهاد در سال 1307 قمری از نجف به اراک مراجعت کرد. گذشته از تقوا و شیوه زاهدانه زندگی، مداخله مؤثر و قاطع وی در مسائل اجتماعی و سیاسی و حمایت وی از مشروطه و دفاع از حقوق مردم در برابر عوامل حکومت، یاغیان زورگو و نمایندگیهای کمپانیهای خارجی، از وی چهرهای برجسته و وجیهالمله ساخت؛ بهطوری که در اندکزمانی پس از مراجعت از نجف، وی به برجستهترین و بانفوذترین شخصیت روحانی شهر و منطقه تبدیل گردید و ریاست امور دینی، اجتماعی و سیاسی اراک را عهدهدار شد. بدون تردید هیچ شخصیتی در تاریخ اراک به اندازه آیتالله آقانورالدین صاحب نفوذ و حرمت دینی و اجتماعی نبوده است.
حمایت آقانورالدین از مشروطه
در این زمان شهر اراک از جمله مناطقی در کشور محسوب میشد که زمینه فعالیتهای آزادیخواهانه در آن بسیار مهیا بود. حضور آیتالله آقانورالدین در اراک و حمایت وی از مشروطه، باعث شده بود مشروطهطلبان در این شهر با موانع بسیار کمتری نسبت به دیگر مناطق کشور فعالیت نمایند. تعدد مجالس و انجمنهای سیاسی در اراک، از رونق جریان مشروطهطلبی و آزادیخواهی در این شهر حکایت دارند.
ابراهیم دهگان در این زمان از شش انجمن سیاسی فعال در اراک یاد میکند: در بدو مشروطیت در عراق همچون دیگر شهرستانها، نهضت مشروطهخواهان جنبوجوشی در بین اهالی برپا نموده و مردم دسته دسته به تشکیل انجمنهای سری و غیرسری اقدام مینمودند. نخست انجمنی که از همه حساستر بوده و تقریبا هسته مرکزی مشروطهخواهان را تشکیل میداد، انجمنی بود سری به نام آدمیت که ریاست آن با آقا اسدالله پروین بود و زیر نظر احرار درجه اول شهر اداره میشد؛ 2ــ انجمن دموکرات از انجمنهای حساس بود که رهبری آن با حاج میرزاعبدالعظیم و نیز آقااسدالله پروین بوده؛ 3ــ انجمن تدین در مدرسه سپهداری تشکیل و رهبری آن با یکی از دموکراتهای علاقهمند به آزادی، علی نخستین بود؛ 4ــ انجمن آذربایجانیان، که اکثریت اعضای آن را آذربایجانیان مقیم عراق تشکیل میدادند. ریاست آن با میرزاحبیبالله عکاسباشی (طاهری) بوده؛ 5ــ انجمن برادران، رهبر این انجمن دو نفر بودند: یکی میرزاحسنخان حرآبادی و دیگری میرزاعلیاکبر کمپانی؛ 6ــ انجمن اعتدالیون، ریاست آن را مجدالممالک داشت.
گرچه آیتالله آقانورالدین به هیچیک از انجمنها و جناحهای فوق وابستگی آشکار نداشت، اما وی را باید رهبر اصلی جنبش مشروطهخواهی نهتنها در اراک، بلکه در ناحیه مرکزی ایران به حساب آورد. نقش او در جریانات نهضت مشروطه در نواحی عراق عجم و ناحیه مرکزی ایران را میتوان با نقش استادش آخوند خراسانی مقایسه کرد. اکثر سکنه ایالت عراق عجم و شهر اراک، تحتتأثیر وی به مشروطه متمایل شدند و خواستار حکومت قانون بودند. آیتالله آقانورالدین نقطه اتکا و حامی اصلی مبارزان مشروطهطلب عراقی بود.
حضور پرنفوذ آیتالله آقانورالدین در اراک
وی در مواقع حساس و مقاطع سرنوشتساز نهضت مشروطه، با صدور فتاوی و جهادیه باعث میشد تظاهرات عمومی به نفع مشروطهخواهان در اراک برپا شود. عاقبت، پس از صدور فرمان مشروطه و اهتزاز علم مشروطیت بر فراز کاخ گلستان، در اراک انجمن ولایتی تأسیس شد. ریاست این انجمن که ارگان حکومت مشروطه در عراق عجم محسوب میشد، با آیتالله آقانورالدین بود، وی به همراه دیگر روحانیون مشروطهخواه اراک به نامهای حاج میرزا محمدعلیخان مجتهد، حاجملاعلی، حاجابوالقاسم کاشانی، در این انجمن به امور مربوط به حکومت مشروطه در عراق عجم رسیدگی میکرد.
بعد از به توپ بستهشدن مجلس و آغاز دوره استبداد صغیر، انجمن ولایتی عراق نیز تعطیل شد اما حضور پرنفوذ آیتالله آقانورالدین در اراک باعث شد مجاهدین مشروطهطلب این شهر در دوره استبداد صغیر کمتر مورد تعرض و آسیب قرار گیرند. آقانورالدین با استفاده از نفوذ و حرمت خود نزد عوام و خواص، از آزادیخواهان عراق عجم حمایت میکرد، در سایه درایت او شهر اراک در نا آرامیها و حوادث پرافتوخیز بعد از مشروطه، مخاطرات کمتری را نسبت به دیگر نواحی کشور متحمل شد.
ابراهیم دهگان که شرح احوال آقانورالدین را به رشته تحریر در آورده است، نمونههای بسیار روشنی را از فعالیتها و تلاش های آقانورالدین در دفاع و حمایت از مردم اراک در آشوبهای سیاسی بعد از مشروطه نشان داده است. به عنوان نمونه در فتنه سالارالدوله که بسیاری از شهرهای غربی و مرکزی ایران، نظیر کرمانشاه، نهاوند و ملایر مورد چپاول و غارت قرار گرفتند، اراک به یمن حضور آقانورالدین مصون ماند. ابراهیم دهگان متن نامههایی را که بین آیتالله آقانورالدین و سالارالدوله رد و بدل شده، آورده است. در این زمان قدرت و نفوذ آقانورالدین به حدی بود که وی بدون اینکه از سالارالدوله تمکین کند، مانع ورود سپاهیان سالارالدوله به اراک و غارت نواحی و حومه شهر شد.
در جریان جنگ جهانی اول که نیروهای دموکرات ایران حکومت ملی تشکیل دادند و دست به مهاجرت زدند، آیتالله آقانورالدین نیز با صدور فرمان جهاد، به حمایت از حکومت ملی برخاست و به منظور جهاد، به مهاجرین پیوست. یحیی دولتآبادی درباره نقش تعیینکننده آیتالله نورالدین عراقی در جریان مهاجرت مینویسد: روحانیون اراک که منورالفکرترین آنها آقانورالدین و میرزامحمدعلیخان بودند ... حاضر شدند که خود از شهر حرکت نموده موجبات ترغیب و تحریض جنگجویان را فراهم آورند. اعلان حرکت آنها در شهر موجب هیجان شد. رجال متمول عراق از قبیل سهمالملک و صمصامالملک و غیره برای مساعدت به ظاهر حاضر گشته و جمعی از مردم شهر، خود را آماده کارزار کردند و عنوان دفاع ملی فیالجمله قوت گرفت... اقدام روحانیون در این کار برای تهییج قوای ایلات و عشایر و برای اینکه دشمنان دین و دولت هیجان ایرانیان را تنها مستند به تحریکات آلمانها ندانند، اثر نیکو داشت.
تربیت طلاب علوم دینی
آیتالله آقانورالدین در سال 1334 قمری به عزم جهاد و دفاع از اراک به قم و از قم به کرمانشاه و پس از مدتی اقامت در عتبات، به استانبول رفت. وی شرح سفر خود را در رسالهای به نام بعضالحالات نوشته است که حاوی پارهای اطلاعات منحصربهفرد درخصوص اوضاع ایران در طول جنگ جهانی اول میباشد.
زندگی سیاسی آیتالله آقانورالدین مانع از فعالیتهای علمی و آموزشی وی نگردید، او پس از مراجعت از نجف، حوزه درسی در اراک تأسیس مرد و به تربیت طلاب علوم دینی پرداخت. اکثر علمای طراز اول عراق عجم از شاگردان آیتالله آقانورالدین محسوب میشوند. فعالیتهای علمی آقانورالدین به حدی است که حوزه درسی وی را مقدمه تاسیس حوزه علمیه قم میدانند. منقول است حاج شیخ عبدالکریم حائری به اشاره آقانورالدین به تاسیس حوزه علمیه قم اقدام نمود و حتی تامین بودجه اولیه حوزه علمیه قم را به آقانورالدین نسبت میدهند.
میزان احاطه علمی و توانایی فکری آیتالله آقانورالدین به حدی بود که آخوند ملامحمد کاظم خراسانی در حق وی میگوید: وفاق الاقران و الامثال و فارق الافاضل الاوائل و جعلت له القوه القدسیه. این معنی از تالیفات کثیر و ارزنده وی پیدا است که اهم آنها به شرح ذیل است:
1ــ کتاب طهارت، صلوه، مکاسب 2ــ رسالهای در مباحث عقلیه 3ــ یک دوره کامل تفسیر قرآن 4ــ رساله حقوق المرئه فی شریعه الاسلام 5ــ رسالهای در الهیات 6ــ رساله نورالایمان در رد بهاییان 7ــ رسالهای در اصول عقاید 8ــ رسالهای در شرح دعای صباح 9ــ رسالهای در شرح حدیث حقیقت 10ــ رساله عقاید النوریه فی حکمه المتعالیه 11ــ رساله در مساله مرجعیت 12ــ رساله برای استصحاب 13ــ سفرنامه بعضالحالات 14ــ رساله در باب بعضی قواعد.
آیتالله آقانورالدین پس از عمری تلاش و مجاهدت و عمر پرخیر و برکت، در سال 1341 قمری روی در نقاب خاک کشید، مزار وی هماکنون دارای ضریح و گنبد و صحن است و یکی از مهمترین زیارتگاههای شهر اراک محسوب میشود.
یادداشت از علیرضا خزائلی، ماهنامه زمانه 1385
انتهای پیام