ندا ثابتی، نمایشنامهنویس و نویسنده در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، درخصوص ارزیابی خود از جریان آثار اقتباسی در کشور، بیان کرد: برخی نمایشنامههای اقتباسی بیشتر شبیه یک تقلید صرف هستند که فقط برخی نامها و فضاها تغییر یافته و بیشتر شبیه کپی است تا اقتباس. اما کسانی هم هستند که از نظر فنی، اقتباس و انواع اقتباس ادبی را خوب میشناسند و کاربرد اقتباس صحیح در نمایشنامهنویسی را هم بهدرستی میدانند، اما اکثراً موضوع کتابی را که انتخاب میکنند، همان فضاهای غربی است که شاید طرفدارانی داشته باشد.
وی ادامه داد: از این رو گرچه خواندن و فهمیدن متون خارجی لازم است و باید به دانش و اطلاعات ما اضافه شود، اما اینکه اکثر نمایشنامههای اقتباسی در ایران، منبعی خارجی دارد، به مرور زمان میتواند تأثیر نامطلوبی بر فرهنگ ما بگذارد و ضربهای به تاریخ غنی ادبی و هنری خودمان باشد.
ثابتی در خصوص علت جذب خود به جشنواره ملی نمایشنامهنویسی اقتباسی گام دوم بیان کرد: وقتی جشنوارهای باشد که هدف و معنایی صحیح و داوران و دبیر علمی معتبری از نظر ادبی و هنری داشته باشد و مرا قانع کند که جدا از نتیجه جشنواره که جایزه یا مسائل دیگری است، خود جشنواره برایم اهمیت خاصی پیدا کند در آن شرکت میکنم؛ بنابراین، این امر ذهن مرا به سمتی میبرد که جدا از نتیجهگرایی، خودم را در این عرصه محک بزنم و تلاش کنم نمایشنامه اقتباسی خوبی که عناصر دراماتیک را در نهاد خود دارد، در ذهنم پیاده کنم و پس از تلاشهایی روی کاغذ بیاورم.
هدف غایی نمایشنامهنویسی، حضور و دیده شدن روی صحنه است
ثابتی با بیان اینکه وضعیت نمایشنامهنویسی ایران در حال حاضر از چند جهت قابل بررسی است، اظهار کرد: نمایشنامهنویسی مانند داستان، رمان و شعر نیست که بهصورت فردی نوشته شود و به همان صورت هم باقی بماند. در حقیقت، متنی است دارای فن و اصول درام و گرچه بهطور مستقل قابل خواندن و خوانش بوده، اما از ابتدا به هدف غایی خود فکر میکند و آن بالفعل شدن است. یعنی به عرصه حضور و دیده شدن روی صحنه برود. همچون فیلمنامه که به خودی خود، قابل خواندن برای مخاطب است، اما فیلمنامه هم بایستی تبدیل به فیلم سینمایی یا سریال یا فیلم کوتاهی شود.
وی عنوان کرد: بنابراین نمایشنامههایی که نوشته میشود، از چند نظر با مشکلاتی مواجه هستند، اینکه برای چه و کجا نوشته میشوند؟ آیا برای چاپ شدن در کتابخانهها و یا فقط برای نمایشنامهخوانی است و اگر برای اجرا نوشته شده، میبینیم در بخش اجرایی با مشکلات زیادی مواجه هستیم که به امور بودجه و مسائل مالی و همچنین به کارگردانها برای انتخاب نمایشنامه برمیگردد و شاهد هستیم که یا دنبال نمایشنامههایی هستند که کاراکتر کمی داشته باشد و یا دنبال نمایشنامههایی که از نظر اقتصادی ضرر نداشته و مخاطب را جذب کنند. در نتیجه نمایشنامههایی انتخاب میشود که دارای فضاهای عامهپسند بوده و بیشتر مسئله تجاری مهم میشود تا نمایشنامههایی که عمق بیشتری در ساحت اندیشه و فرهنگسازی داشته باشند.
این نویسنده با اشاره به اینکه این امر بیشتر شبیه بازاری اقتصادی میشود تا یک تعهد فرهنگی، گفت: بنابراین تراژدی جایش را به کمدیهای سخیف میدهد و یا فضاهای اجتماعی هم در سطح باقی میماند و دیگر رگههای فلسفی و تلنگرهای جدی سیاسی و موضوعات تاریخی کنار میرود و به این بهانه که مخاطب سمت این گونه کارها نمیآید، کیفیت نمایشنامههایی که روی صحنه میرود هم به افول میرسد، یا نمایشنامههایی کار میشود که ترجمه شدهاند و ذات نمایشنامه خارجی، اغلب پیام و هدف و معنایی دارد که کاربردی برای فرهنگ ما ایرانیها نداشته و یا حتی موجب تأثیر نادرست فکری و فرهنگی برای عموم میشود.
وی تصریح کرد: در نتیجه نمایشنامهنویسی در حال حاضر در ایران از وجوه مختلفی باید بررسی شود و اگر بخواهیم در ایران امروز که فرهنگ اسلامی و مذهب شیعه هم در آن است و با سالهایی که ایرانیها مسلمان نشده بودند و یا با سالهایی که انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده بود، نمایشنامهنویسی را با نمایشنامههای غربی یا با نمایشنامههای قبل از انقلاب مقایسه کنیم، از جنبههای مختلفی تفاوت اساسی مشاهده میشود.
برخی ترجیح دادهاند فضای نمایشنامه تداعیگر اتمسفر غیرایرانی اسلامی باشد
وی اضافه کرد: با آن که در فرهنگ، تاریخ، ادبیات و هنر ایرانی، اتفاقها و چهرههای شاخصی داریم که میتوان از نظر دراماتیک به آنها پرداخت و هم از نظر اسلامی، منابع غنی و معتبری برای تحقیق داریم که میتوان از آنها ایدههای دراماتیک برای نوشتن نمایشنامه داشت، برخی موقع نوشتن نمایشنامه ترجیح دادهاند درباره شخصیتهای تاریخی و جهانی غربی بنویسند و یا فضاها، کاراکترها و موقعیتها به سمتی رود که بیشتر تداعیگر اتمسفر غیرایرانی و اسلامی است.
این نویسنده تصریح کرد: در برخی از نمایشنامهها، ریشههای فکری نمایشنامهنویس از تفکرات اومانیستی بیرون زده و به نوعی خودمحوری انسانها تبلیغ میشود و از خدامحوری خبری نیست و حتی بارقههایی از دینگریزی و دینستیزی دیده میشود. فضای نمایشنامهها گاهی طوری نوشته میشود که از فرهنگ غنی ایرانی هم خبری نیست و آنچه دیده، شنیده و خوانده میشود، متأثر از دنیای مدرنیته است.
وظیفه تئاتر؛ تبلیغ فرهنگ صحیح به مخاطب
ثابتی بیان کرد: بنابراین نمایشنامههایی که هم از نظر تکنیکی الگو و هم از نظر موضوع و معنا قابل اعتنا باشند، بسیار کم هستند و یک دلیل آن به فضای کلی که در تئاتر حاکم است، برمیگردد و یکی از وظایف مهم تئاتر، تبلیغ و معرفی فرهنگ صحیح به مخاطب است، اما برخی نمایشنامهنویسان تحت تأثیر زمانه، ترجیح میدهند همرنگ جماعتی شوند که باورشان این شده است هنرمند ایرانی، از خودش هویتی ندارد و هنرمند اروپایی و آمریکایی، دارای نبوغ و استعداد عجیبی است و بایستی متون و کارها به سمتی رود که مخاطب امروز میپسندد.
وی افزود: با توجه به تمام این معضلات، همواره اساتید دانشگاه، نمایشنامهنویسان، کارگردانان و پژوهشگرانی بودهاند و هستند که دغدغه این را دارند تا نمایشنامهنویسی در تئاتر ایران، روز به روز غنیتر شود و در این خصوص تلاشهایی هم انجام میدهند و پروژههای خوبی گاه به گاه به چشم میخورد. همچنین جشنواره نمایشنامهنویسی اقتباسی گام دوم، خود میتواند نتایج خوبی را همراه داشته باشد و نمایشنامهنویسانی هستند که بهصورت خودجوش و فردی و بدون حمایت مالی یا هنری از جایی، تحقیق میکنند و به موضوعاتی میاندیشند که دارای ارزشهای فرهنگی و ملی هستند.
دانشگاههای هنر ما، از منابع داخلی برای اقتباس استقبال نمیکنند
ثابتی همچنین درباره جریان آثار اقتباسی در کشور افزود: در زمان معاصر با شخصیتی بهنام سیدمرتضی آوینی آشنا هستیم که در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری کار کرده است، اما خودمان قدرش را نمیدانیم و بعد از چند سال خانم آنیس دو ویکتور، فارغالتحصیل رشته سینما و مردمشناسی، منتقد سینما و استاد دانشگاه آوینیون فرانسه، روی فیلمها و مطالب مکتوب آوینی کار میکند و تحلیل شهودی و اشراقی را که بر مبنای اندیشههای شیخ اشراق است، با نگاه عرفان علوی از آثار آوینی بیرون میکشد، اما هنوز ما در دانشگاههای هنر خودمان، از منابع این چنینی مانند آثار آوینی، بهشتی، مطهری، شریعتی و... که در زمینههای مختلف هنری از جنبهها و مناظر مختلف جامعهشناسی، دینشناسی، مردمشناسی، فلسفه هنر مقاله و مطالب ارزندهای نوشتهاند، بهعنوان منبع استقبال نکردهایم و یا سرفصلی در دروس دانشگاهی نداریم تا استاد و دانشجو متوجه شوند که بیشتر میتوان درباره این منابع تحقیق کرد.
اقتباسهای ما تبدیل به فخرفروشی روشنفکرنمایی شده است
وی گفت: اقتباسهای ما به نوعی تبدیل به فخرفروشی روشنفکرنمایی شده است که رویکردی غربی دارد و هنرمندان و هنرجوها، آنقدر که با اندیشه سقراط، افلاطون، ارسطو، کانت، هگل، نیچه، سارتر و... آشنایی نسبی دارند، با افکار تأثیرگذار اندیشمندان ایرانی کاری ندارند. با آن که هم آثارشان قابل تأمل و هم زندگیهاشان جنبههای دراماتیک داشته است، مانند سهروردی که حقیقتاً چه خودش و چه آثارش میتواند منبع بسیار خوبی برای خلق نمایشنامه باشد.
این نمایشنامهنویس در خصوص روش خود برای یک اقتباس موفق بیان کرد: نوشتن نمایشنامه حتی در قالب اقتباسی نیز به نظر من نباید محدود به منبعی باشد و نمایشنامهنویس حق دارد که اطلاعات و تحقیقات خود را کاملتر و محکمتر کند و در نهایت، وفادار به منبع اقتباسی باشد. اما میتواند بخشهایی را نیز طبق قاعده درام، گسترش بیشتری بدهد که این گسترش در خلق کاراکترها و دیالوگنویسی و پردازشهای دیگری است؛ چرا که کار نمایشنامهنویس، فراتر از تقلید یا گزارشنویسی یا تاریخنگاری صرف است و نوع این کار با مستندنویسی و خاطرهنویسی تفاوت بسیار دارد.
ثابتی گفت: روش من برای نوشتن شخصیتهای واقعی این بوده است که تا حد امکان تحقیق کنم و گاهی برای نوشتن نمایشنامهای که شخصیتی واقعی داشته، با هزینه شخصی، سفرهایی هم رفتهام و سعی میکنم با افراد نزدیک آن شخصیت گفتوگو کنم و یا منابعی کتابخانهای بیابم و بعد از جمعآوری اطلاعات، اتفاقها و صحنهها و کاراکترهای مختلفی را که میخواهم در نمایشنامه باشد، یادداشتبرداری و به مرور زمان نمایشنامه را تکمیل میکنم.
انتهای پیام