طبیعت، موهبتی الهی و امانتی ماندگار برای انسان است. انسان نیز باید در چارچوب رعایت موازین اخلاقی و قانونی، از طبیعت و مواهب آن بهره ببرد، در غیر این صورت طبیعت دستخوش تخریب قرار میگیرد. اکنون که در جهان با بحران محیط زیست مواجه هستیم، توجه و رعایت حقوق طبیعت بیش از پیش ضرورت پیدا میکند. خبرنگار ایکنا در همین رابطه گفتوگویی با حجتالاسلام مجتبی سپاهی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
دین انسان را نظاممند و آگاه میکند
کرونا انسان را به زانو درآورده است
فلسفه خلقت طبیعت، خدمت به انسان است
اخلاق زیست محیطی نداریم
طبیعت صادقانه، اخلاقی و الهی با انسان برخورد میکند
ظلم به طبیعت، ظلم به انسان است
انسان به طبیعت نگاه توحیدی داشته باشد
ایکنا - خداوند چه فلسفهای برای خلقت طبیعت ترسیم و تبیین کرده است؟
اساساً دین نگاهی وحدتبخش به کل خلقت دارد. از نظر آیات قرآن، طبیعت و هر آن چیزی که ما به عنوان عالم پایین و یا دنیا و کرات و آسمانها میشناسیم، یک «آیه» هستند. وقتی در این آیات به خوبی تفکر کنیم، تمام آنچه در طبیعت وجود دارد و رشد پیدا کرده، ما را به این سمت هدایت میکند که اینها یک سرمنشا دارند. طبیعت اینگونه نیست که خودش به ذات آغاز شده باشد، بلکه این طبیعت سرآغازی دارد و با تعقل و تفکر میتوان به کسی که این آیه را در اختیار ما قرار داده است، شناخت پیدا کنیم.
ایکنا ـ دین چه الزمات و قواعدی را برای رابطه و همزیستی انسان با طبیعت ترسیم کرده است؟
از منظر دین، طبیعت امانتی در اختیار انسان است، همانگونه که جسم نیز امانت است و ما نمیتوانیم در ارتباط با جسممان هر کاری انجام دهیم و آن را به هر مسیری که هوای نفس ما خواست، هدایت کنیم. فلسفه وجودی انبیا و شرایع نیز همین است. انسان زمانی که احساس میکند در طبیعت همه کاره است و هواها و خواهشهای درونیاش او را به این سو میکشاند که دست به هر کاری بزند تا به لذات تخیلی خودش برسد، ادیان و انبیا حدودی را برای او تعیین میکنند. شاید بشر ادعا کند که عقل دارد، ولی عقل ذاتی بشر در برابر هواهای نفسانی او در بسیاری از اوقات مغلوب میشود. یعنی اگر جایی عقل، بد بودن چیزی را اثبات میکند، ولی دل آن چیز را میخواهد، و اینگونه ما اسیر دل لذتگرا میشویم. ما معمولا در برابر خواهشهای لذتگرا مقاومتی نشان نمیدهیم و به همین خاطر ادیان سعی میکنند لذتهای ما را محدود کنند.
دین در حقیقت ما را نظاممند و آگاه میکند که اگر افسارگسیخته حرکت نکرده، و خودمان را نابود نکنیم. دین به ما یادآوری میکند تمام چیزهایی که در اختیار داریم امانت هستند و نباید آنها را تخریب و آلوده کنیم. بشر امروز با ایجاد ویروس کرونا به عجز خودش پی برده، او علیرغم اینکه در علوم مختلف پیشرفت کرده، ولی توسط یک ویروس به زانو در آمده است. شاید هیچگاه بشر به این اضطرار دچار نشده بود و شاید این اضطرار باعث ایجاد فرجی شود و به درگاه خداوند، ناله کرده و او را پیدا کند، آن هم بشری که سالیان سال است از خداوند خداحافظی کرده و طبیعت را مالک شده و هرکاری دلش میخواست با آن انجام داده است.
بشر امروز به زانو درآمده و دستش را بالا برده است. به همین خاطر در آیات زیادی از قرآن چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم، اشاره شده که آسمانها و زمین امانت الهی و انسان خلیفه و جانشین خداوند است و باید مطابق خواست خدا از طبیعت استفاده کرد. بنابراین از منظر دین، فلسفه وجود طبیعت، خدمت به انسان بر اساس برنامه خداوند است. خداوند به انسان میگوید که از این طبیعت استفاده کرده و آبادش کند، اما آن را به نابودی نکشاند. بهتر است مخاطبان کتاب «دین و نظم طبیعت» اثر سید حسین نصر را بخوانند. بخشی از این کتاب در مورد این است که وقتی از پشت عینک دین به طبیعت نگاه میکنید، طبیعت زیبا، الهی و مقدس میشود و همه موجودات آن حرمت خواهند داشت. بنابر این انسان باید در طبیعت نفس بکشد، اما نفسی الهی، و طبیعت را در جهت خدمت به خود قرار دهد. چرا انسان طبیعت و حیوانات وحشی را نابود میکند؟ چه گناهی بالاتر از آلوده کردن آب، حیوانات و انسانها است؟ چه کسی این حق را به انسان داده است؟
همه مخلوقات خلق شده مستقیم و غیرمستقیم در حال خدمت به انسان هستند و ما باید نسبت به این خدمت آگاهی پیدا کنیم. هرچه عقل عملی و اخلاق زیستمحیطی بر انسان حاکم میشود، از طبیعت بهره بیشتری برده و تازگی و بکر بودن آن حفظ خواهد شد. پس انسان باید به دنبال حاکمیت اخلاق زیستمحیطی باشد. طبیعت قوانینی دارد که هرگز دروغ نمیگویند. ما باید این قوانین را بشناسیم، در برابر آن تواضع داشته باشیم و در مسیر طبیعی آن حرکت کنیم. ما نمیتوانیم بدون آب دادن، یک گل داشته باشیم. اگر همه جنگلها از بین بروند محیط زندگی خود ما نابود میشود. نظم حاکم بر طبیعت نظمی اخلاقی است، خود طبیعت نیز بسیاری از اوقات اخلاقی عمل میکند و به انسان احترام میگذارد. طبیعت نیازهای ما را برآورده میکند. کدام انسان تشنهای با خوردن آب سیراب نمیشود؟ طبیعت صادقانه، اخلاقی و الهی با انسان برخورد میکند. در نتیجه نسبت زیستی انسان با طبیعت نیز باید یک اخلاق دو طرفه باشد. البته لازم نیست دقیقا عین اخلاق موجود در طبیعت را عمل کنیم، قوانین طبیعت باید با ورود به وادی انسان کنترل شود. به طور مثال «تنازع در بقا» اصلی در طبیعت است، یعنی نیروی قویتر، ضعیفتر را از بین میبرد. حال آیا ممکن است این قانون در میان انسانها نیز حاکم شود؟ اینجا شریعت و عقل انسانی این مسئله را کنترل میکند؛ انسان قوی حق ندارد انسان ضعیف را از بین ببرد، قدرت سلطهگر حق ندارد ملتهای دیگر را از بین ببرد. بنابراین طبیعت با انسان با صداقت برخورد میکند.
ایکنا ـ چه عواملی سبب شده تا رابطه انسان و طبیعت، دستخوش تغییرات واقع شود و بشر به تخریب آن روی بیاورد؟
عوامل مختلفی در تغییر در رابطه انسان و طبیعت نقش دارند؛ در واقع روحیه سلطهگری و زیادهطلبی انسان باعث شده است که طبیعت دستخوش تغییر شود. وقتی قرار باشد تنازع در بقا را پذیرفته، در زندگی حاکم کرده و بدون توجه به اخلاق و دین زندگی کنیم، برای باقی ماندن و حکومت کردن به تغییر طبیعت روی میآوریم. انسان حق دارد که نیروهای طبیعت را شناسایی کند و تا به امروز نیز توانسته نیروهای مختلف موجود در طبیعت را بشناسد. اما همه قوانین شناخته شده نیست و تنها بعضی از انسانها موفق به شناسایی آنها شدهاند و آنها کسانی هستند که به علم و تکنولوژی دست یافتند. حال آیا علم و تکنولوژی و شناسایی قوانین طبیعت باعث میشود که منِ انسان خودم را مالک طبیعت دانسته و دست به هر کاری بزنم؟ آیا بشر اجازه تولید گازهای گلخانهای یا مواد هستهای و اورانیم و قرار دادن آن در طبیعت و دریاها را دارد؟ قطعا هیچ عقل سلیم یا دین تحریف نشدهای اجازه نمیدهد که انسان دست به هر کاری بزند. قدرتطلبی، نگرش سلطهمآبانه، استفاده از امکانات دیگران و برای ضعیفترها حقوقی قائل نشدن، باعث شده است ما در رقابتی نابرابر قرار بگیریم. این جریان به خصوص پس از آغاز جریان مدرنیته آغاز شد که کشورهایی توانستند به این قوانین دست پیدا کنند و فکر کردند میتوانند هرکاری دلشان میخواهد انجام دهند.
ایکنا ـ راهکار دین برای برون رفت از بحران امروز محیط زیست چیست؟
اولین راهکار برونرفت از بحران این است که انسان تاملی بسیار جدی در رابطه با رفتارش با محیط زیست داشته باشد. انسان باید بداند بدون داشتن محیط زیستی اخلاقی، پاک و مقدس نمیتواند به زندگی ادامه دهد. انسان باید بداند هر موجودی در عالم وجود، حقی دارد. ما باید برای درختان، آب، خورشید و همه پدیدهها حقی قائل شویم. اگر ما حقوق اینها را شناخته و آن را رعایت کنیم، متوجه میشویم که برای داشتن یک زندگی خوب باید حریم خودمان را حفظ کنیم. دین به ما میگوید که انسان باید خودش را خلیفه خدا بداند. خداوند طبیعت را خلق کرده و تمام نیازهای انسان را در آن قرار داده است. خداوند در آیه 15 سوره ملک میفرماید: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ ؛ اوست كسى كه زمين را براى شما رام گردانيد پس در فراخناى آن رهسپار شويد و از روزى [خدا] بخوريد و رستاخيز به سوى اوست». خداوند از انسان میخواهد که نیازش را از طبیعت طلب کند، اما به گونهای در طبیعت تصرف کند که نیازهای منطقی و طبیعیاش برطرف شود. انسان نباید دچار توهم شده و به خاطر از بین بردن دیگران و امکانات طبیعت یا به خاطر نفساش دست به هر کار بزند.
دین در ابتدا نوعی شناخت به ما میدهد. خداوند خالق طبیعت، و انسان را خلیفه قرار داده است. انسان اگر قصد استفاده از طبیعت دارد باید رابطه خودش با آن را بداند. انسان باید خلیفه خدا باشد، یعنی کار خدایی انجام دهد. خداوند در طبیعت امکانات، عدالت، صداقت و منطق قرار داده است و انسان نیز در استفاده از طبیعت باید همین صفات را داشته باشد. انسان نباید دچار افراط و تفریط شده و زیادهخواه باشد. پس اولین راه برونرفت این است که انسان رابطه طبیعت با خدا و خودش را شناخته و بداند که انسانها نمیتوانند زندگی شاد و سالمی را بدون طبیعتی شاد و سالم داشته باشند. طبیعت بیمار و آلوده، انسان بیمار و آلوده تربیت میکند. طبیعت ناشاد انسانها را ناشاد میکند. ذات طبیعت این است که شاد باشد، اما ما انسانها آن را ناشاد میکنیم. دین شناخت این رابطه دوطرفه را راه نجات میداند.
نوعی وحدت بر طبیعت حاکم است و نمیتوان مثلا تاثیر اتفاقی که در کشور ما رخ میدهد بر کل جهان را انکار کرد. ثابت شده است که کره زمین یک امر واحد است. اگر در یک منطقه طبیعت تخریب شود، میتواند کل کره زمین را تحت تاثیر قرار دهد. کره زمین ارتباطی تنگاتنگ با تمام قسمتهای خودش دارد. با چنین نگاهی به راحتی میتوان استفادهای بهینه داشت. طبیعت متعلق به یک نفر نیست، بلکه متعلق به تمام بشریت است. طبیعت دوست دارد که شاد و سبز باشد. طبیعت سبز و اخلاقی، انسانی سبز و اخلاقی را میسازد. دین میگوید که اگر بدانید چند صباحی در دنیا زندگی میکنید و باید لذت ببرید، پس برای شاد بودن باید طبیعت را شاد کنید. طبیعت از کود و بدترین زبالهها بهترین گل را به انسان تحویل میدهد. طبیعت همه چیز را در خودش هضم میکند تا گیاه یا انسانی زیبا تحویل دهد و انسان نیز باید این رفتار را یاد بگیرد. ما باید طبیعت را امری الهی و مقدس بدانیم. ما باید طبیعت را از آن خودمان، و خودمان را از آن طبیعت بدانیم و نگاهی توحیدی به آن داشته باشیم. باید سعی کنیم با طبیعت و موجوداتی که در آن زندگی میکنند خصومتی نداشته باشیم.
امیدوارم بشر تجدید نظری انجام داده و کره زمین سبز، طبیعتی سبز، اخلاقی و خدایی و انسانهای شاد، اخلاقی و خدایی داشته باشیم. اخلاق الهی حاکم بر طبیعت که شامل عدالت، صداقت و امانتداری است باید در انسان نیز به وجود بیاید. در این صورت بشر میتواند ماندگار و موفق بوده و همیشه از طبیعت ارتزاق کند. خداوند در قرآن کریم بارها ما را از اسیر شدن در دام وسوسههای شیطانی و نابودی طبیعت نهی کرده است. ما باید طبیعت را آباد کنیم. زمین جایگاهی است که در آن پرورش پیدا میکنیم، این مهد، استعدادهای ما را شکوفا میکند و ما هم باید کاری کنیم که استعدادهای طبیعت شناخته شود. حتی امروزه نیز بعضی از تواناییها و استعدادهای طبیعت برای بشر شناخته نشده است و بشر نیاز دارد به تاملی درونی و عمیق فرو رفته و فکر کند که به چه مجوزی به طبیعت ظلم میکند؟ آیا ظلم به طبیعت، ظلم به انسان و انسانیت نیست؟
بهنام افشاری
انتهای پیام