شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، ظرفیتهای نهفته کادر آموزشی را آشکار کرد و معلمان از آغازین روزهای تعطیلی مدارس، آموزش دانشآموزان را به روشهای مختلف پیگیری کردند؛ معلمانی که تربیت فرزندان این مرز و بوم را مهمترین رسالت خود در آموزش و پرورش میدانند و از هر روشی و در هر شرایطی که باشند، برای تسهیل فرایند یاددهی و شکوفایی استعدادهای دانشآموزان خود استفاده میکنند.
میترا ثمری، یکی از همین معلمان است که در آستانه بازنشستگی قرار دارد و با وجود مبتلا بودن به بیماری و امکان استفاده از مرخصی استعلاجی، از آموزش دست بر نداشته و پای کار آموزش از راه دور به دانشآموزان کلاس خود است. او متولد آذرماه سال ۵۳ و فارغالتحصیل فوق دیپلم آموزش ابتدایی است و ۲۸ سال سابقه کار به عنوان معلم مقطع ابتدایی دارد و چند سالی بیشتر به بازنشستگی او نمانده است. این معلم باسابقه با وجود ابتلا به بیماری اماس و فرصت استفاده از مرخصی استعلاجی، بودن کنار دانشآموزانش در شرایط کرونا را به استفاده از مرخصی خود ترجیح داده است. مشروح گفتوگو با این معلم فداکار را در ادامه میخوانید.
این معلم مقطع ابتدایی در مورد سابقه کاری خود در آموزش و پرورش گفت: حدود ۲۰ سال در مناطق محروم به عنوان معلم فعالیت کردم. در واقع بعد از فارغالتحصیلی از دانشسرای تربیت معلم، یک سال به صورت جهادی کار کردم و بعد از اینکه به استخدام آموزش و پرورش در آمدم، از سال ۷۴ در یکی از مناطق محروم شهریار(روستای نصیرآباد) شروع به خدمت کردم. ابتدا کلاسها در کانکس بود و در سرما و گرما این کلاسها با کمترین امکانات برپا میشد. شرایط سختی بود و وقتی وارد کلاس میشدم با ۴۰ دانشآموز روبرو بودم که از چهره و پوشش آنها محرومیت میبارید. این بچهها حتی دفتر مشق نداشتند. بعضی حتی با دمپایی در فصل سرما به کلاس درس میآمدند. این مسائل واقعا مرا آزار میداد. در این روستا دو شیفت کار میکردم؛ صبحها برای پایه اول ابتدایی تدریس میکردم و بعدازظهرها نیز به دانشآموزان پایه سوم ابتدایی درس میدادم.
ثمری ادامه داد: کلاسها فضای کوچک و فشردهای داشت و حتی راه رفتن برای من در این فضا سخت و ناممکن بود و جای مانوری وجود نداشت. کارهایی که میتوانستم آن زمان انجام دهم بیشتر حول این موضوع بود که سعی کنم فضای کلاس را از حالت خشک و رسمی بودن خارج کنم، اما امکان اینکه بخواهم فضا را برای بچهها بزرگتر کنم، وجود نداشت. طرح تشویقی و برنامههای هفتگی در کلاس اجرا و شعر و داستان برای هر درسی تهیه میکردم تا کلاس را برای بچهها تا حدی شاد و لذتبخش کنم. رفت و آمد من هر روزه به این مدرسه از تهران به سمت روستای نصیرآباد شهریار بود. چند سال به این روال گذشت و ۱۰ سال در این منطقه تدریس داشتم. سپس سه سال در پاکدشت برای تدریس حضور پیدا کردم و مجدداً بعد از سه سال به همان روستا در شهریار بازگشتم.
وی از فعالیت خود در امور پژوهشی و همکاری با آموزش و پرورش نیز چنین گفت: در امر بررسی و تحلیل ریاضی شش پایه و بررسی و تحلیل کتاب فارسی با کارگروه مربوطه همکاری داشتم. همچنین ناظر و همیار آموزشی در این امر هم بودم و به مدارس این مناطق سر میزدیم و تبادل اطلاعات انجام میدادیم. همچنین عضو فعال گروه آموزشی منطقه و همچنین مجری طرح «نویسنده کوچک» و داور آن در اداره کل شهرستان بودم.
میترا ثمری اکنون معلم مقطع دوم ابتدایی دبستانی در منطقه ۹ تهران است و درباره فعالیت خود در این مدرسه، آن هم در منطقه زندگی خود، میگوید: در حال حاضر در مدرسه میثاق واقع در منطقه ۹ تهران در پایه دوم ابتدایی تدریس میکنم. پس از ۲۰ سال بالاخره فرجی شد و وارد شهر تهران و منطقه زندگی خودم شدم(با خنده).
وی ادامه داد: شرایط پیش آمده در وضعیت کرونایی، باعث شد با خودم بگویم کاش به همان دوران سخت کار در منطقه محروم بازگردم و همانطور کنار بچهها باشم. در وضعیت فعلی نه تنها آموزشها مجازی شده، بلکه محبتها و حضور و غیابهای هر روزه نیز مجازی شده است. سعی کردهام آموزشهای کمحجم تصویری برای بچهها تهیه و بارگذاری کنم.
ثمری درباره بیماری خود نیز گفت: طی سال تحصیلی جاری از ابتلای خودم به بیماری اماس مطلع شدم، در مشورت با پزشک، مرخصی تجویز شد؛ در واقع برای بهبود شرایط بیماریام، نیاز به مرخصی استعلاجی داشتم، اما ترجیح دادم از این مرخصی استفاده نکنم. چون عاشق بچهها هستم و با وجود توصیه همکاران منطقه و اداره، از این مرخصی استفاده نکردم و انتخاب کردم که کنار بچهها و دانشآموزانم این بیماری و بحران آن را سپری کنم. با اینکه در این بیماری نباید استرس داشت و این مسئله نوعی سم در روند این بیماری است، اما اشتیاق شروع مهر با شکوه در کنار دانشآموزانم، لحظهای از یادم نمیرفت. من زندگی را جور دیگری برای بچههای کلاسم تعریف میکردم و حالا چطور کار و زندگی کنار آنها را کنار بگذارم و بگویم من نمیتوانم ادامه دهم؟! بعد از ابتلا به این بیماری، با خودم گفتم اگر بخواهم دوباره شروع به کار کنم باید پرشورتر و فعالتر از قبل به مدرسه بازگردم و همین اتفاق هم افتاد.
این معلم باسابقه آموزش و پرورش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه درسی که از کرونا گرفتید چه بود؟ بیان کرد: قدر روزهای خوبمان را باید بیشتر میدانستیم، خیلی از روزهای عمرمان را سپری کردیم، در حالی که این روزها با تمام خوشیها و ناخوشیها، بهترین روزهای عمرمان تا پیش از شیوع کرونا بودند و ما هیچکدام از آنها را ندیدیم. به عنوان معلم قدر دانشآموزانم را ندانستم. اما امروز یاد گرفتم گلایهها را کنار بگذارم و به خدا توکل کنم. این شرایط به اذعان خیلی از افراد باعث شد به خدا بیشتر نزدیک شویم. البته عادت کردهایم در سختیها یاد خدا باشیم و همین یک فایده هم حاصل شرایط کرونایی باشد، غنیمت بزرگی است.
وی گفت: کرونا به من آموخت که باید ایمان و امید به خدا داشته باشم، به این امید که دوباره کنار دانشآموزانم قرار گیرم. اگر این روزها گذشت و این اتفاق مبارک افتاد، زندگی را مشتاقتر از قبل، آغاز و آن را برای بچهها جور دیگری تعریف و آنها را مشتاق به زندگی و امیدوارتر تربیت میکنم. اینبار برای بچهها شعر و داستان فراوان خواهم داشت و خستگی آنها را به دوش میکشم. میخواهم طوری برنامهریزی کنم که در دو سه سال باقی مانده از خدمتم، هر روز کلاسم با روز قبل متفاوت باشد و سبک دیگری داشته باشد و از تمام لحظههایی که در این سالها از دست دادم استفاده کنم.
انتهای پیام