مروری بر مهم‌ترین نام‌های سوره فاتحةالکتاب و علت نام‌گذاری‌ها
کد خبر: 3911360
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۰

مروری بر مهم‌ترین نام‌های سوره فاتحةالکتاب و علت نام‌گذاری‌ها

آیت‌الله احمد عابدی در تفسیر سوره فاتحةالکتاب بر اساس تفسیر مجمع‌البیان به ارائه توضیحاتی در زمینه نام‌های این سوره، علل این نام‌گذاری و فضیلت این سوره پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ در کانال تلگرامی آیت‌الله احمد عابدی، از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه، صوت دومین جلسه از درس تفسیر ایشان که مربوط به تفسیر سوره حمد بر اساس تفسیر مجمع‌البیان است، منتشر شد. در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

اولین بحث مجمع‌البیان در مورد اسامی سوره فاتحه است. در تفسیر آلوسی، حدود 25 اسم برای این سوره بیان کرده است، اما مجمع‌البیان تقریباً 10 مورد را ذکر می‌کند. یکی دیگر از اسامی «السبع» است. علتش نیز این است که این سوره هفت آیه است و هیچ اختلافی در این نیست که عدد آیه‌های این سوره هفت آیه است. اما در اینکه آیاتش هفت آیه باشد، اختلاف است. می‌گوییم این سوره هفت آیه است در اینکه کدام بخش‌هایی این سوره یک یا دو آیه باشند اختلافی است.

یکی دیگر از نام‌ها «المثانی» است و دلیلش این است که قرائت آن در هر نماز واجب و مستحب تکرار می‌شود. شیعیان در هر نماز واجب و مستحب دو بار سوره حمد را می‌خوانند. اهل سنت اما به تعداد رکعات می‌خوانند. همچنین گفته شده علتش، دو بار نازل شدن آن است که یکبار در مکه و یکبار در مدینه بوده است. در ادامه می‌گوید اینها اسماء مشهور سوره حمد است. اما در این زمینه اسماء دیگری نیز ذکر شده است. یکی از آنها «الوافیه» است، به این دلیل که این سوره در نماز تقسیم نمی‌شود. اهل سنت در هر رکعتی سوره حمد و بعض یک سوره دیگر را می‌خوانند. شیعیان نیز می‌گویند در نمازهای مستحبی جایز است، اما آنجا که بعض یک سوره مطرح می‌شود، اگر کسی بخواهد سوره حمد را بخواند، یعنی سوره حمد را بخواند و به جای سوره‌ای دیگر باز هم حمد را بخواند، جایز نیست و نباید سوره حمد را نصف کند.

فاتحةالکتاب عوض دیگر سوره‌ها است

همچنین به آن «کافیه» می‌گویند، به این دلیل که از سوره‌های دیگر کفایت می‌کند، اما سوره‌های دیگر از این سوره کفایت نمی‌کنند. شما می‌توانید حمد را در نماز بخوانید و به جای سوره توحید، مجدد یک حمد دیگر را بخوانید و حمد کفایت آن را می‌کند، اما نمی‌توانید دو تا توحید به جای حمد بخوانید. بنابراین این سوره از هر سوره‌ای کفایت می‌کند و چیزی از آن کفایت نمی‌کند. مویدش حدیثی است که عباده از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: ام‌القرآن یعنی سوره فاتحه عوض بقیه هست، اما بقیه عوض این سوره محسوب نمی‌شوند. یعنی می‌شود که شما فاتحه را به جای دیگر سور بخوانید، اما آن سوره‌ها به جای فاتحه نیست.

نام دیگر این سوره «الاساس» است و علتش نیز حدیثی از ابن عباس است که گفت هر چیزی اساسی دارد و اساس قرآن سوره فاتحه است و اساس فاتحه نیز بسم الله الرحمن الرحیم است. نام دیگر این سوره «الشفاء» است، چه اینکه از رسول خدا(ص) نقل شده که فاتحةالکتاب دوای هر دردی است. به فاتحه، «صلاة» هم می‌گویند و در این زمینه از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود خداوند می‌گوید نماز را بین خودم و عبد خودم تقسیم کردم، زمانی که بنده بگوید «الحمد لله»، خدا می‌گوید عبد من، من را ستایش کرده است و زمانی که بگوید «الرحمن الرحیم»، خداوند می‌گوید بنده من ثنای من را گفت، وقتی بگوید «مالک یوم الدین»، خداوند می‌گوید عبد من، من را تمجید کرد. اگر بگوید «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، خداوند می‌گوید نیمی از آن برای من بود و نیمی از آن برای عبدم و عبد من هم هرچه بخواهد به او می‌دهم. وقتی عبد سوال کند و بگوید «اهدنا الصراط المستقیم»، خداوند می‌گوید این برای عبد من است و هرچه هم سوال کند به او داده می‌شود. این حدیث را مسلم در صحیح خود نقل کرده است.

سوره حمد بین خدا و بنده‌اش تقسیم شده است

به سوره حمد «صلاة» می‌گویند و حدیث شاهد آن نیز حدیث قدسی بود که گفت «قسمت الصلاة بینی و بین عبدی» و نگفت که «قسمت الفاتحة بینی و بین عبدی»، در حالی که بحث در مورد این بود که اسم فاتحة چیست، نه اینکه اسم «صلاة» چه باشد. چون حدیث فقط سوره حمد را گفته است که تا «ایاک نعبد» در مورد خداوند است و از «ایاک نستعین تا و لا الضالین»، در مورد انسان است و حدیث نیز به همین ختم شد و بحثی از رکوع و سجود در آن نیست. به این قرینه حالیه می‌شود فهمید که کلمه «صلاة» به معنای فاتحة بوده است.

نکته دیگر نیز اینکه صحیح بخاری بحث تفسیر قرآن دارد و صحیح مسلم ابن حجاج نیشابوری تفسیر قرآن ندارد. لذا اصلاً کتاب تفسیری در آن نیست و صاحب مجمع این حدیث را از مسلم نقل کرده است، اما از صلاة آنجا نقل کرده است و نه تفسیر آن. نکته دیگر اینکه سنی‌های منطقه ما مانند عربستان و افغانستان صحیح بخاری را مهم می‌دانند، اما سنی‌های غرب دنیای اسلام مانند مصر به صحیح مسلم بهای بیشتری می‌دهند.

در اینجا این حدیث را از مسلم نقل کرده است که ایشان گفته «فی الصحیح»، اما قدیمی‌ها نمی‌گفتند فی الصحیح، بلکه می‌گفتند فی الجامع. الان اسم این دو کتاب به صحیح بخاری و صحیح مسلم تبدیل شده است، اما درستش جامع بخاری و جامع مسلم بوده است و این دو نفر نیز نگفته‌اند که کتابی به اسم صحیح نوشته‌ام.

در ادامه به فضیلت سوره حمد می‌رسیم. در بالا «اسماءها» بود و بعد «فضلها» را دارد. اگر کسی بگوید فضلها چیست چه باید بگوییم؟ در کفایه بحثی بود که می‌گفت مثلاً من می‌گویم این چیز را بگیر که فعل و فاعل معلوم است، اما مفعولش چیست؟ بعضی اوقات ما مفعول، مبتدا یا خبر را با عمل خودش مطرح می‌کنیم. مثلاً وقتی می‌گوییم «فضلها»، یعنی مبتدا است، اما خبرش چند سطری است که در ادامه می‌آید.

مراد از مقری چیست؟

یک بحث دیگر در مورد عبارت مقری است که در نقل‌های صاحب مجمع با این کلمه رو به رو می‌شویم. مرحوم علامه عسکری می‌گفت اگر کسی به من بگوید بزرگ‌ترین ابتکار شما در عمرت چیست، می‌گویم اینکه معنای این کلمه مقری را فهمیدم. امروزه قاری یعنی کسی که قرآن تلاوت می‌کند و در روایات داریم که پیامبر(ص) افرادی را به عنوان قاری و مقری به شهرها می‌فرستاد. اما عرب که می‌فهمد و نیاز به درس قرائت ندارد، هم تجوید را صحیح تکلم می‌کند و هم اینکه اصلاً نمی‌تواند اشتباه تلفظ کند. ایشان می‌گویند پس مقری به معنای مفسر است و خیلی ایشان افتخار می‌کرد که افتخار عمرش فهم همین نکته است. یک شاهد برای علامه ذکر می‌کنم. ابتدای تفسیر قرطبی می‌گوید «و ما روی عن الصحابه و التابعین من انه قرئوا بکذا و کذا فالمراد هو التفسیر»، آنچه نقل شده است که می‌گویند فلان صحابی این آیه را این‌طور قرائت کرد، یعنی تفسیر کرد.

مثلاً در سوره آل عمران فراوان روایت داریم که ائمه(ع) وقتی آیه‌ای که مربوط به اهل بیت(ع) باشد را قرائت می‌کردند. عباراتی نیز می‌افزودند که هرگز به معنای تحریف قرآن نبوده است، بلکه به معنای تفسیر مطرح می‌کردند.

طبرسی می‌گوید هر مسلمانی که سوره فاتحه را تلاوت کند، ثوابش به اندازه قرائت دو سوم قرآن است و پاداش دیگرش این است که گویی به هر مومنی صدقه داده است. همچنین در طریق دیگری روایت شده است، هرکس این سوره را تلاوت کند، گویی کل قرآن را خوانده است. غیر از ابی امامه از ابی بن کعب نقل کرده است که فاتحةالکتاب را پیش پیامبر(ص) تلاوت کردم، ایشان فرمود قسم به خدایی که جانم به دست او است، مثل این سوره در کتب آسمانی وجود ندارد. این سوره ام‌الکتاب و سبع‌المثانی است و بین خدا و عبدش تقسیم شده است، یعنی نیمی از آن مدح خدا و نیمی از آن نیز سوال عبد است و هرچه عبد سوال کند، خداوند اعطا می‌کند.

در کتاب تفسیر عیاشی آمده است که پیامبر(ص) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: ای جابر آیا تو را به با فضلیت‌ترین سوره که در قرآن است رهنمون نسازم؟ گفت: من را رهنمون سازید. پیامبر(ص) سوره حمد که ام‌الکتاب است را به او آموزش داد و بعد فرمود آیا تو را در مورد این سوره آگاه نکنم؟ عرض کرد بله خبر بدهید. پس پیامبر(ص) فرمود این سوره شفای هر دردی است، جز درد مرگ. همچنین در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود اگر سوره حمد کسی را شفا نداد، هیچ چیزی او را شفا نمی‌دهد. در روایت دیگری داریم که خداوند سوره حمد را به پیامبر(ص) اختصاص داد و آن را به ایشان هدیه داد، در حالی که به هیچ یک از پیامبران پیشین فاتحةالکتاب داده نشده بود و هدیه خاص پیامبر(ص) بوده است.

شبیه این در روایات معراج است که خداوند فرمود هر مهمانی بر میزبان یک حقی دارد و به پیامبر(ص) فرمود چه چیزی دوست داری تا برایت بیاورم؟ پیامبر(ص) عرض کرد که خدایا من را به خودت اختصاص بده که بنده تو باشم. خداوند نیز این هدیه را به پیامبر(ص) داد که فرمود «سبحان الذین اسری بعبده» که پیامبر(ص) را به خودش نسبت داد.

تا اینجا مربوط به ثواب سوره بود، اما در ادامه به استعاذه می‌رسیم. صاحب مجمع می‌گوید اجماع است که باید قبل از بسم الله الرحمن الرحیم، اعوذ بالله گفته شود. ابن کثیر و عاصم و ابوعمرو که از قراء هستند، گفته‌اند باید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم گفته شود و نافع و ابن عامر و کسائی گفته‌اند باید بگوییم «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ان الله هو السمیع العلیم». حمزه هم گفته است به جای آن بگویید «نسعیذ بالله من الشیطان الرجیم.» ابوحاتم نیز می‌گوید «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».

اما استعاذه به معنای پناه بردن است و معنای آن این است که به خداوند نه غیر خدا پناه می‌بریم. شیطان نیز هر متمردی اعم از جن و انس و جنبدگان است. بنابراین در قرآن هم به شیاطین انس و جن اشاره شده است. کلمه رجیم صفت مشبهه به معنای مفعول است و به معنای طرد شده است. معنایش این است که خداوند امر به استعاذه از شیطان کرده است. زیرا هیچ انسانی از وسوسه شیطان تهی نیست و قرآن فرمود زمانی که خواستید قرآن بخوانید، از شیطان به خدا پناه ببرید. یعنی از شر شیطان به خدا پناه ببرید که از خیر دور است.

انتهای پیام
captcha