ایکنا ـ چرا و چگونه وارد حوزه هنر خوشنویسی شدید؟
از کودکی و با تشویق پدر به خطاطی علاقه پیدا کردم و کمکم این علاقه بیشتر شد. اولین جرقهها در 16 سالگی و زمانیکه به کانون فرهنگی مسجد امام باقر(ع) اراک رفتوآمد داشتم زده شد. در این مکان با حمید آقای کدخدا شفیع آشنا شدم، کارهای زیبای ایشان را میدیدم و گاهی تقاضای نوشتن مطلبی هم داشتم که با روی باز اجابت میکرد. این اتفاق و زمزمه یادگیری گذشت تا سال 72 نمایشگاهی به مناسبت هفته دولت در پارک شهر اراک برپا شد و غرفهای متعلق به انجمن خوشنویسان بود که مرحوم استاد رضوانیفرد در آن برای مراجعان کتابت میکردند. اولین بار بود که استاد را میدیدم و از ایشان تقاضای نوشتن کردم که برایم حدیث شریف «من تعلم القرآن و علمه» خطاطی کردند. اخلاق خوب این استاد بر من تأثیر بسیار گذاشت و تقریباً تمام روزهای برپایی نمایشگاه به غرفه انجمن میرفتم و استاد برایم مطلبی مینوشت که البته تمام آن خطوط را هنوز دارم. تا آن روز خط ثلث را ندیده بودم و نوشتن استاد به این خط برایم جالب بود بعدها هم همکاری با مرحوم استاد حبیبالله امیدوار در اداره اوقاف دست داد و از ایشان تقاضا کردم تا من را به شاگردی بپذیرند. خط نستعلیق را در محضر این استاد از سال 74 آغاز کردم پس از گذشت 4 سال درجه ممتازی را گرفتم. در سال 79 هم با معرفی استاد رضوانیفرد به محضر استاد سیدمحمد حسینیموحد رسیدم و تاکنون این تعلیم و تعلم ادامه دارد و از همان سال تا کنون مدرس انجمن خوشنویسان هستم.
ایکنا ـ نقش خانواده در انتخاب این رشته هنری به چه اندازه بود؟
پدرم بسیار علاقه داشت در حوزه خوشنویسی وارد شویم و از همان ابتدا برایمان قلم و مرکب میخرید و من و برادرم چون استادی نداشتیم مبتدیانه سیاهکاریهایی میکردیم و بذر علاقه در وجود من از همان دوران کاشته شد.
ایکنا ـ در چه قالب خطی قلم میزنید و آن قالب دارای چه ویژگیهایی است که شما را جذب کرد؟
نستعلیق، ثلث و نسخ مینویسم، اما به ثلث علاقه بیشتری دارم. خط ثلث صلابت و جذابیتی خاص داشت و گویا با ذائقهام تناسب بیشتری دارد. خط ثلث به «ابوالخطوط» نیز معروف است. این خط یک خط بینالمللی و رایج تمام ممالک اسلامی است، حال آنکه خاستگاه و رواج نستعلیق از ایران است.
ایکنا ـ دلیل انتخاب و گرایش شما به سمت خوشنویسی اهلبیتی(ع) و قرآن چیست و آیا قاری بودن شما در این انتخاب دخیل بود؟
اعتقادم بر این است اثر هنرمند فقط متعلق به خودش نیست و باید برای خلق اثر مفهوم و پیام آن را در جامعه درنظر گیرد. هنر وسیله است نه هدف، وسیلهای برای انتقال پیامی مهم و تأثیرگذار. به نظرم اثری را میتوان هنری نامید که حامل پیام و هدایتگر بوده و در نگاه اول هنرمند در آن دیده نشود، مثلاً شما در تلاوت مرحوم استاد منشاوی ابتدا آیات قرآن جلوهگری داشته و در مرحله بعد مستمع معطوف به تلاوتکننده توانمندی او میشوند و این اصل در تمامی آثار فاخر هنری موجود است.
حال اگر خوشنویس بدون توجه به مفهوم کلمات (اعم از انتخاب متن و ترکیب فراخور آن) قطعه یا اثری تولید کند در حقیقت هنوز در مراحل سطحی و پایین هنر خوشنویسی است ولو این که هندسه مفردات و قواعد آن هندسه را هم رعایت کرده باشد و اگر هنرمندی فقط این بخش ظاهری را در نظر گیرد رسالت خود را به وجهاحسن انجام نداده است. به طور مثال در تلاوت قرار بر این نیست فقط صدای خوش تحویل دهیم، بلکه آیات در چارچوب و آرایهای به نام تلاوت به مستمع ارائه میشود تا بدین وسیله جذب قرآن و مفاهیم شود، خطاطی نیز به این شکل است.
ایکنا ـ دوره اوج خوشنویسی چه زمانی بوده است و در حال حاضر در چه وضعیتی هستیم؟
خوشنویسی در ایران در دوره تیموری و صفویه به کمال و اوج رسید و پس از آن دوره یعنی دوره قاجار خط به جلال و جمال ادوار گذشته نبود، اما باز هم خوب بود ولی بعد از قاجاریه تا سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب به نوعی به دوره خاموشی چراغ خوشنویسی برخورد میکنیم.
در دوره تیموری بزرگانی همچون جعفر تبریزی، سلطانعلی مشهدی، میرعلی هروی ظهور داشتند. در دوره صفوی میرعماد، علاءالدین تبریزی، عبدالباقی، علیرضا عباسی، محمد ابراهیم قمی، احمد نیریزی را میتوان نام برد. در دوره قاجار هم میتوان به بزرگانی چون میرزااسدالله شیرازی، میرزا غلامرضا اصفهانی، محمدهاشم اصفهانی، زینالعابدین اصفهانی و زینالعابدین محلاتی اشاره کرد. بعد از قاجار در دوره قبل از انقلاب معدود اساتیدی مانند علیاکبرخان کاوه و برادران میرخانی، استاد ابراهیم بوذری آن هم فقط در خط نستعلیق را داشتهایم و از دوره قاجار تا پس از انقلاب خبری از نسخ و ثلث در خوشنویسی ایران نیست. تقریباً در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب خوشنویسانی چون استاد احمد نجفی زنجانی و استاد حبیبالله فضائلی خط نسخ و ثلث را احیا و پس از ایشان اساتیدی چون استاد صمدی استاد موحد و بعد هم استادان عبدالرضایی و بنیرضی خط نسخ و ثلث را به پایه امروزی رساندند.
ایکنا ـ چقدر به جامعه خوشنویسان اهمیت داده میشود؟
حقیقتش این است که نزدیک به هیچ. شاید بیش از 200 مسجد در اراک و قریب به 800 مسجد در استان فعالیت دارند، اما در بین این مساجد 10 مسجد نداریم که کتیبه خوب داشته باشند در صورتی که بین 70 تا 80 درصد آنان دارای کتیبه هستند که به آن پرداخته نشده و فرهنگ آن جا نیفتاده است که باید کار خوب نصب شود. اگر در دوره صفویه و تیموریان کار خوب و ماندگاری همچون مسجد امام اصفهان، مسجد کبود تبریز یا مسجدجامع اصفهان خلق شده و مصدری برای مراجعه است به برکت وجود کتیبههایی به خط استادان بزرگ زمان خود مثل عبدالباقی، محمدرضا امامی، علیرضا امامی، علیرضا عباسی است که میدرخشد. در اراک شاید سه مسجد است که ما نوشتیم و مسجد حاج تقیخان که استاد عبدالرضایی نوشته است و کتیبه سایر مساجد حتی اشتباه املایی دارند و هیچ مرجعی نیز برای رسیدگی و نظارت وجود ندارد.
شهرداری برای استحکام بنا ناظر دارد، اما مرجعی برای نظارت و تأیید بخش هنری و جلوه زیبای بصری ابنیه وجود ندارد و مورد اهمیت هم نیست. تقریباً در اغلب کاشیکاریهای مساجد خط و نقوشی که روی آن حک میشود از سوی افراد بدون مهارت هنری کار میشود. متولیان این ابنیهها فقط به دنبال ارزان تمام کردن کار هستند در صورتیکه برای خلق اثری ماندگار و هنرمندانه باید هزینه کرد.
متأسفانه در طول تاریخ اسلامی در هیچ دورهای به اندازه وضعیت کنونی بیدقتی و اهمالکاری صورت نگرفته است به حدی که این وضعیت را باید فجیع نامید. در قدیم اگر افراد از نظر مالی توان اجرای آثار فاخر را نداشتند اندازه بضاعتشان با نقوشی حتی ساده، اما عالمانه و هنرمندانه عمل میکردند، در زمان فعلی مثلاً کاشیکاری میشود، اما هیچ یک از اصول علمی و هنری آن رعایت نمیشود و دلیل آن عدم مطالبه و نبود مرجع رسیدگی است. هنرمند خوشنویس از هنر خود نمیتواند درآمدی داشته باشد و این مسئله باعث هدر رفتن استعدادهای بسیاری شده است و با این وضعیت آثار ماندگاری برای قرون بعدی تولید نخواهد شد. ای کاش شهرداریها همان قدر که رنگآمیزی جداول برایشان اهمیت دارد، وجوه هنری ابنیهها نیز برایشان اهمیت داشت.
ایکنا ـ شاهدیم در امامزادگان که هویت دینی ما هستند به نگهداری کتییبهها و بازسازی آنان و تولید آثار فاخر دقت لازم نمیشود نظر شما برای اصلاح این رویه چیست ؟
بحثی را مطرح کردید که درددل خوشنویسان است، در قالب یک مثال سؤال شما را پاسخ میدهم، استاد احمد نیریزی کاتب قرآن در زمان حیات خود قریب به 99 قرآن نوشته است و به یک معنا یعنی اینکه هنرمندی که در ابتدای راه هنرجو و تازه کار هم بوده 99 بار ا عتماد شده است. از بین این تعداد شاید کمتر از 10 اثر دارای کیفیت و عیار بالاست، نه اینکه مابقی خوب نبوده است، نه منظورم این است که در تراز و رده اول نبود. همان آثار باکیفیت آن دوره امروز مورد استفاده خیلی از مراجعهکنندگان است.
در حقیقت این اعتماد باعث شد ما از او و آثارش به عنوان یک سرمایه معنوی برای ایران نام ببریم. باید به خوشنویسان اطمینان کرد استعدادهای بسیار خوبی داریم که نباید اجازه داد هرز روند، باید به خوشنویسان به ویژه خوشنویسان جوان فرصت آزمون و خطا داد که متأسفانه در هنر اینگونه نیست و همه توقع دارند اولین کار سفارشی کاری بینقص باشد. تا زمانیکه اینگونه فکر میکنیم نخواهیم توانست نسلی را تربیت و سرمایه معنوی را معرفی کنیم. در فضای قرآنی و خوشنویسی افراد با استعدادی با قابلیت ملی شدن وجود داشتند که به دلیل بیتوجهی کنار کشیده و راه دیگری را در پیش گرفتند.
ایکنا ـ به کتابت قرآن فکر کردهاید؟
بسیار به کتابت کلام وحی علاقه داشته و آرزوی کتابت قرآن را دارم، اما متأسفانه در حال حاضر نمیشود، اگر بخواهم در این حوزه وارد شوم باید امکانات فراهم باشد، حداقل سه یا چهار سال باید فقط کتابت کنم، انجام اینکار نیازمند حمایت است، اگر بخواهم این خدمت را انجام دهم توان مالی هزینههای معیشت خانواده را ندارم. امیدست خداوند متعال توفیق کتابت را عطا فرماید.
الان در هنر به مفهوم عام واقعا شرایط مناسبی نیست و ما از مرحله هشدار عبور کردهایم، ای کاش سرمایه سوزی نکنیم. عواقب غفلتی که در این برهه از وضعیت هنری میشود را 50 سال بعد خواهند دید. در برخی کشورهای اسلامی به این هنر بسیار اهمیت میدهند، اما در ایران این طور نیست. ما الان در حوزه خط نسخ افرادی داریم که با سرمایه گذاری میتوانند نیریزی و یا میرعمادی دیگر برای تاریخ کشور باشند. در حال غفلت از استعداها هستیم واقعا حیف است، ای کاش مسئولان و تصمیمسازان در این بخش دقت داشته باشند.
ایکنا ـ برخی خوشنویسی را فن میدانند و به نوعی هنر محسوب نمیکنند نظر شما در این باره چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا مرزبندی انجام داد. برخی از افراد در زمان گذشته صرفاً کاتب بودند و برخی دیگر خوشنویس به مفهوم هنری. کاتب آن افرادی بودند که به استنساخ کتب مختلف اعم از علمی، ادبی و دینی میپرداختند و کتب فاخر و مهم را با خطی خوش مینوشتند، بسیاری از قرآنهای قدیمی نیز به این شکل نگاشته شدند. در زمان چاپ سنگی هم برخی از افراد همچون مرحوم طاهر خوشنویس کتابها و قرآنهای بسیاری را کتابت کردند که البته از بسیاری از خطاطان امروز بهتر هم بود. اما خوشنویسی هنری جداست که خوشنویس باید مدتی را به شناخت و ارائه هندسه صحیح مفردات پرداخته و پس از آن قواعد سطر و چینش حروف و عناصر خط را فرا گیرد که به نوعی یک دانش و هنر گرافیکی است و در نهایت بتواند با این دانش اندوخته شده آثار بدیعی را تولید کند. حال به علت وجود کثرت خوشنویسانی که هنوز در بخش هندسه و چیدمان صحیح با اشکال روبرو هستند این شائبه پیش آمده و افرادی که مطالعه و شناخت دقیقی از خوشنویسی ندارند به این اشتباه دچار میشوند و خوشنویسی را فن میدانند در صورتیکه این چنین نیست.
ایکنا ـ نظرتان در مورد موزه خوشنویسی در کشور و ضرورت احداث آن در استان چیست؟
در تهران و برخی شهرها مثل مشهد، اصفهان، تبریز یا قزوین موزههای خوبی وجود دارد، قطعاً وجود موزه به رونق و غنای خوشنویسی هر منطقهای خواهد افزود و استان ما هم ازین قاعده مستثنی نیست.
ایکنا ـ زیباترین اثری که خلق کردید چه بود؟
زیبا که نه، اما همیشه سعی میکنم آخرین کارم زیباترین باشد. آخرین اثرم موضوع سیدالشهدا(ع) و متن «یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة و یا باب نجاة الاُمه» بود که از طریق سایت کانون هنر شیعی نشر داده شد. از آثار اخیر هم تابلوی «أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ» برای دهه عاشورا و «هیهات منالذله» برای شهادت سردار سلیمانی است. البته تابلوی حدیث سلسلةالذهب را هم دوست دارم.
ایکنا ـ خوشنویسی ذاتی است یا اکتسابی؟
نمیشود گفت ذاتی صرف. برای خلق کار هنری استعداد مؤثر است، اما وجه اکتسابی آن بیشتر از استعداد تأثیر میگذارد، حداقل استعدادی برای خلق اثر لازم است، اما تمرین و ممارست حرف اول را میزند.
ایکنا ـ شاخصترین مؤلفه یک خوشنویس چیست و چه انتظاری از مسئولان دارید؟
هنرمندان در برخی صفات همچون صبوری و لطافت روح مشترک هستند، اما خوشنویسها به لحاظ شکل کارشان تمایزاتی دارند. زمینه کار خوشنویس متن است و هنرمند برای انتخاب متن نیازمند تحقیق و دقت ویژه است. تفکر و اشتغال او به متون فاخری چون آیات، روایت و اشعار بر شخصیت افراد بسیار تأثیرگذار است.
از مسئولان انتظار دارم نسبت به هنر آگاهی خود را بالا برند، تا ضرورت هنر را متوجه نشوند اگر هم بخواهند نمیتوانند کاری از پیش برند برای رونق هنر مسئولان یا باید دارای مشاور خوب هنری باشد یا اینکه خود نسبت به این امر اطلاعات کافی داشته باشند، اما در اکثر موارد به دلیل عدم انتخاب مشاور هنری خوب نمیتوانند موفق عمل کنند برای رونق هنر خوشنویسی باید بین مسئولان دغدغه ایجاد کرد. جلسات متعدد برای پیشگیری و درمان معضل اعتیاد و ... برگزار میشود، اما برای هنر که میتواند از بروز این آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند اقدامی صورت نمیپذیرد و اهتمامی هم نیست.
با توجه به شرایط و برخی مشکلات گاه به جوانان بی انگیزهای برخورد میکنیم که روح هنر میتواند به آنان کمک کند. اگر با مقوله هنر به عنوان یک دغدغه و نیاز برخورد شود قطعا شاهد کاهش آسیب اجتماعی خواهیم بود. نباید با بیتوجهی موجبات نومیدی هنرمندان و حتی اساتید را رقم بزنیم. باید سرمایه گذاری کنیم، هدفمند هزینه کنیم و نهایتا با برخی اقدامات با انگیزه دادن به رونق هنر کمک کنیم. علیرغم اعتقاد به اینکه هنر بازوی توانمندی برای نیل به اهداف اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی باز هم به آن پرداخته نمیشود. بسیار شایسته است که خوشنویسانی حاذق در نظام جمهوری اسلامی ایران در جهان بدرخشد.
انجمن خوشنویسان اراک 40 سال سابقه فعالیت دارد، اما هنوز در انتظار داشتن ساختمان برای آموزش است. شاید کسی نداند که اساتید و مدرسان خوشنویس قریب به هفت سال است که رایگان تدریس میکنند تا شهریه دریافتی بابت اجاره مکان پرداخت شود. این مشکل به تمام استانداران و مدیران ارشاد اسلامی منتقل شده است، اما ترتیب اثری داده نشد و حتی دریغ از یک دستگیری. قطعاً با بیتوجهی به عرصه هنر افراد شاخص هنری تربیت نخواهند شد. هنرمندان همیشه با اخلاص وارد عمل میشوند و امیدواریم هنر هم به فهرست دغدغههای مسئولان افزوده شود.
انتهای پیام