علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) در 24 آبان 1360 و پس از 79 سال عمر بابرکت دار فانی را وداع گفت. همه ساله در این ایام مراسمی از سوی نهادهای مختلف به مناسبت بزرگداشت این علامه جلیلالقدر و صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان برگزار میشود. المیزان تفسیر ارزشمند این فیلسوف متأله و فقیه است؛ تفسیری که با روش قرآن به قرآن نوشته شده و اجتهادی جامع است. به همین منظور آیتالله محمود رجبی، قرآنپژوه، استاد حوزه و عضو شورای عالی حوزه، در گفتوگو با ایکنا، به تبیین بیشتر ویژگیهای این تفسیر به خصوص تفاوت آن با البیان و رویکرد علامه در استفاده از روایات پرداخته است.
آیتالله محمود رجبی، قائم مقام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در گفتوگو با ایکنا، ضمن بزرگداشت یاد و خاطره مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی(ره)، درباره وجه تمایز البیان فی موافقة بین الحدیث و القرآن و المیزان گفت: «البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» کتابی است که مرحوم علامه نگارش آن را در تبریز شروع کرد؛ این تفسیر همانند المیزان تفصیلی نیست، ضمن اینکه کامل هم نیست؛ علامه وقتی المیزان را در قم شروع کردند به تفصیل وارد مباحث قرآنی شدند و مباحث فلسفی، اخلاقی، عرفانی و ... هم در آن مطرح شد، لذا جایگاه ویژه یافت و در بین اندیشمندان اهل تسنن و شیعه عظمت یافت و جایگاه خود را باز کرد و حتی اهل تسنن به عظمت این تفسیر اعتراف کردند.
عضو شورای عالی حوزه علمیه با بیان اینکه علامه وقتی هجمه شدید دشمنان برای نشان دادن مخالفت قرآن و احادیث را مشاهده کرد، دست به تألیف تفسیر روایی البیان زد، افزود: مرحوم علامه سعی کردهاند، میان آیات قرآن و روایات جمع کنند؛ به تعبیر آیتالله جوادی ایشان، یک نگاه به روایات و یک نگاه به آیات داشتند؛ بنابر این اینکه برخی از روی غرض و برخی از روی جهل مطرح میکنند که علامه طباطبایی توجه و اهتمامی به روایات نداشته است حرف بیمبنایی است و برعکس علامه بیشترین اهتمام را به روایات داشت و درصدد بود که بین روایات و آیات را جمع کند.
رجبی با بیان اینکه حدود 110 عنوان بحث در المیزان وجود دارد که در تبیین روایات و نسبت آن با آیات بیان شده است، اظهار کرد: البته علامه بسیاری از این روایات را چون سند معتبر ندارد و روایت است و نه حدیث از آن در تفسیر استفاده نکرده است؛ زیرا این روایات را کسانی نقل کردهاند و مستند به معصومین نیست. لذا میفرمایند اینها در تفسیر نمیتواند تعیینکننده و محوری داشته باشد، وگرنه ایشان حتی برخی روایات را که سند ندارد، درصدد تبیین و ایجاد سازگاری آنها با آیات بوده است. لذا شاید خدمتی که علامه در استفاده و استناد به روایات و جمع آن با آیات کرده بینظیر است؛ حتی در المیزان روایاتی وجود دارند که در تفاسیر عیاشی، نورالثقلین و البرهان و مجموعه تفاسیر روایی وجود ندارد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اضافه کرد: عنایت علامه به این نبوده که فقط به روایات ذکر شده در تفاسیر روایی شیعه بپردازد و خارج از آن را هم مورد توجه قرار داده است؛ بنابر این علامه تبیینهای بسیار خوبی از روایات در تناسب با آیات داشتهاند. همچنین در ارتباط با فهم بهتر قرآن از روایات استفاده کرده و در جایی فرمودهاند که تفسیر برخی آیات بدون روایات ممکن نیست؛ به خصوص اگر روایتی متواتر و اطمینان به صدور آن وجود داشته باشد.
رجبی با بیان اینکه علامه روایات را کنار نگذاشتند، تصریح کرد: گاهی آیه را بر مدار روایت تفسیر میکنیم، بنابر این باید اطمینان به صدور آن حاصل شود و مطمئن شویم روایت موثوق الصدور است؛ ولی ممکن است، اطمینان به صدور خبر واحد نداشته باشیم، لذا علامه میگوید نمیتوان دست از ظاهر آیه کشید و به یک روایت نامطمئن تمسک کنیم. البته این مسئله در معارف وجود دارد نه احکام. معارف در مقام کشف واقع و نه حجت شرعی است ولی در احکام ما دنبال حجت شرعی هستیم. لذا میتوانیم به خبر واحد هم اهتمام کنیم؛ لذا علامه به روایات متواتر و روایاتی که برای صدور آن قرینه وجود دارد، اهتمام داشتند و آنها را در تفسیر بیان کردهاند.
استاد حوزه علمیه در پاسخ به این سؤال که روش تفسیر قرآن به قرآن مختص علامه نیست، لذا برخی در استفاده از این روش به قرآنبسندگی رسیدند، علامه برای اینکه گرفتار این آسیب نشود، چه رفتار تفسیری داشته است، بیان کرد: مرحوم علامه خودشان فرمودهاند که ما ابتدا باید در روایات غور کرده و روش اهل بیت(ع) را در تفسیر قرآن بیاموزیم و بر مبنای آن تفسیر انجام دهیم، بنابراین ایشان نه تنها در تفسیر از روایات استفاده کرده بلکه معتقد است قبل از تفسیر باید سراغ روایت رفت و روش اهل بیت را دریافت؛ علامه حواشی بر روایات دارد که نشان میدهد اشراف کاملی به محتوای روایات و روش کشف تفسیر داشت؛ در حالی که معتقدان قرآن بسندگی میگویند ما در تفسیر نیازی به روایت نداریم و همه آیات را میتوانیم بر مبنای آیات دیگر تفسیر کنیم. در مجموع، علامه معتقد است باید به روایت رجوع کنیم و حتی روایاتی را که سند ندارد نمیتوانیم بدون شان بدانیم ضمن اینکه باید میان روایات و قرآن جمع کنیم ولی قرآنبسندگان اصلاً نیازی به وجود روایت قائل نیستند.
آیتالله رجبی در پاسخ به این سؤال که علامه یک فیلسوف بود آیا تفلسف وی در تفسیر تأثیر داشت، اظهار کرد: علامه اساسا چنین چیزی را قبول ندارند و آن را نقد کرده و میفرمایند که فلاسفه به جای تفسیر قرآن، دیدگاه فلسفی خود را بر قرآن تحمیل کردهاند؛ ایشان میفرمایند ما در مقام تفسیر اگر معلوماتی هم داریم باید به واژگان، نحوه بیان و سیاق آیات توجه کنیم و خودشان هم فراوان در تفسیر المیزان به این نکات تذکر دادهاند.
قائم مقام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: بنابراین سعی علامه بر این است که در تفسیر قرآن، مباحث فلسفی را تاثیر ندهند بلکه اگر نکتهای فلسفی داشتهاند آن را جداگانه در ذیل تفسیر ذکر کرده است. یعنی اول تفسیر را بیان کرده و سپس فرمودهاند «بحث فلسفی»؛ البته این مباحث مرتبط با آیه هست ولی آن را بحث مستقل کرده تا از تاثیر آن جلوگیری شود؛ البته اگر ما در تفسیر مطلب مسلم قطعی عقلی و علمی و نظریه صد درصد یقینی و غیرقابل ابطال مانند قواعد منطقی و ریاضی داشته باشیم، میتوانیم آن را در تفسیر در صورت نیاز دخالت دهیم ولی مطالب غیریقینی و علمی متغیر را نمیتوان بر آیات تحمیل کرده و علامه به این مسئله هشدار داده و خودشان هم دقت دارند.
وی در پاسخ به این سؤال که برخی از استادان علوم قرآنی و تفسیر بر تالیف تفسیر عقلی تاکید زیادی دارند، آیا با مطالب ذکر شده میتوانیم چنین تفسیری داشته باشیم؟ اظهار کرد: تفسیر عقلی میتوانیم داشته باشیم، به شرط آنکه تفسیر به رأی نشود؛ در مجموع معیار ما ظرایف و تعابیر آیات است، مگر در جایی که قرینه لبی و عقلی وجود دارد؛ مجتهدان هم در فقه این قرائن را میپذیرند.
انتهای پیام