حضرت زهرا(س)؛ مظهر عبادت خالص الهی
کد خبر: 3952297
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۳

حضرت زهرا(س)؛ مظهر عبادت خالص الهی

عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد گفت: حضرت زهرا(س) مظهر عبادت خالص الهی بوده‌ است و بر اساس روایت گاهی عبادات این بانو از ابتدای شب آغاز و تا طلوع آفتاب ادامه پیدا می‌کرد و این در حالی است که انجام این نیایش‌ها گاهی برای ما سنگین هستند.

حضرت زهرا(س) مظهر عبادت خالص الهی بوده‌استبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، هادی وکیلی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، شامگاه 17 بهمن‌، در همایش ملی «سیره حضرت فاطمه زهرا(س)» که به صورت وبینار برگزار شد، در خصوص «از عرفان فاطمی(ع) تا عرفان صوفیانه» اظهار کرد: هنگامیکه ما به عنوان مسلمان و فارسی‌ زبانان از عرفان سخن می‌گوییم، مضامینی در ذهن ما ایجاد می‌شود که در بستر و فضای اندیشه، آداب و سنن دینی مورد توجه قرار می‌گیرد، یعنی هنگامیکه در میان عامه مسلمانان از عرفان سخن می‌گوییم، در حقیقت به یک سبک، روش و علم توجه نشان می‌دهیم که درون بستر، خواستگاه و زادگاه اسلام و فرهنگ تمدن اسلامی تجلی رشد پیدا کرده است.

وی ادامه داد: در حقیقت اصطلاح عرفان که با اشکال و ادبیات مختلف در ادبیات دینی ما وجود دارد، معرفت را توصیه کرده و گفته است که مسلمانان و مؤمنان باید معرفت رسول‌الله، معرفت اوصیای رسول‌الله را داشته باشند که مضامینی مانند نفس نشان می‌دهد که ما با اصطلاح معرفت و عرفان در متون نخستین خود مواجه هستیم.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: البته باید دقت داشت که بسیاری از این لغات یک بار لغوی و یک بار اصطلاحی دارند، زیرا هنگامیکه از عرفان صحبت می‌کنیم، گاهی معنای لغوی این واژه مورد توجه ماست و می‌خواهیم بدانیم که این واژه در متون دینی به کار گرفته شده یا خیر و گاهی نیز این واژه را در فضای اصطلاحی خود مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

وکیلی اظهار کرد: در واقع عرفان علاوه بر اینکه در معنای لغوی خود در متون دینی ما آمده است ما می‌بینیم که به عنوان اصطلاح فعال در فرهنگ تمدن ما نیز به عنوان عرفان نظری که شاخصه‌ای از علوم انسانی تلقی شده و یا عرفان عملی که به گونه‌ای از فن، آداب و روش سلوک از او یاد شده است، وجود دارد، بدین منظور که یا نوعی مهارت و روش و یا نوعی علم است.

وی اضافه کرد: در اینجا نکته قابل توجهی که وجود دارد، این است که عرفان نظری تقریباً در گونه‌شناسی معرفتی در قلمرو دانش‌های علوم انسانی و عرفان عملی نیز به گونه‌ای در حوزه روش‌های تربیت و آداب سلوکی مبتنی بر علمی که میلی به سمت معرفت شهودی و کشفی دارد، قرار گرفته است.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در معنای عرفان مصطلح در عرفان لغوی با یک جریانی در جهان اسلام مواجه می‌شویم که در قرن اول فعال شد و در قرن چهارم و پنجم به اوج خود رسید و تحت‌عنوان تصوف تقریباً مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد بیشتری پیدا کرد و این عنوان تصوف بیش از واژه عرفان در متون قرن چهارم و پنجم مورد استفاده قرار گرفت و همچنان هم این واژه در متون دینی ما وجود دارد.

وکیلی اظهار کرد: مطالعات نشان داده‌اند که تصوف قطعاً تحت‌ تأثیر آراء و اندیشه‌های اسلامی بوده و صوفیان مسلمان گاهی تحت‌ تأثیر ادبیات دین اسلام، آموزه‌ها، معارف و تا حدی آداب و سنت‌های شریعت‌ها، بوده‌اند و گاهی نیز با این امور فاصله می‌گرفتند.

وی بیان کرد: همچنین مطالعات تصوف‌شناسی نشان می‌دهد که تصوف تحت‌ تأثیر بسیاری از جریانات دیگر جهان اسلام که خارج از کالبد اصیل اسلامی مانند جریان تصوف پیش از اسلام در مسیحیت، تصوف هندی ایرانی یونانی و...، بوده است و در واقع تصوف قرن سوم، چهارم و پنجم یک ملقمه‌ای از انواع آراء صوفیانه، طیف‌ها و مذاهب مختلف است که تحت تأثیر آراء صوفیانه قرار گرفته و الزاماً هم اختصاص به اندیشه اسلامی و آموز‌ه‌های دین اسلام نیست.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در متون صوفیانه که در آن‌ها ادعاهای فراوانی مطرح می‌شود، وقتی صحبت از حضرت فاطمه زهرا(س) به میان می‌آید، توجه کمی و کیفی بسیار اندکی نسبت به ایشان شده و  اگر هم توجه می‌کنند، از نگاه این افراد، این بانوی بزرگ اسلام در مقام و مراتب اولیه سلوک باقی مانده و نتوانسته‌اند در این مراحل رشد کنند.

وکیلی گفت: برای نشان دادن یک نمونه بارز از این باور که تقریباً هم، همین نوع نگاه به حضرت فاطمه زهرا(س) از سوی صوفیان دیده می‌شود، می‌توان به مجموعه مقالات شمس که برای ما از جایگاه خوبی برخوردار است، اشاره کرد که در خصوص این باورها سخنانی را گفته است.

زاهد، عارف و عابد بودن و یا نبودن حضرت زهرا(س)

وی اظهار کرد: در این میان این پرسش در ذهن ما شکل می‌گیرد که آیا حضرت فاطمه(س) زاهد، عابد و یا عارف بوده‌اند یا خیر؟ که در واقع این سه سؤال را می‌توان هم مبتنی بر الگوی فهم زهد، عبادت و عرفان صوفی‌ها و هم مبتنی بر تعریف دقیق الهی که خدا به اهل‌بیت(ع) از زهد، عبادت و عارف عرضه می‌کند، پاسخ داد.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد افزود: از نظر پاسخ اجمالی به این موضوع باید گفت که ما، باور شیعی و هم باور تاریخی داریم و براساس اسناد تاریخی که در دست داریم می‌گوییم که حضرت فاطمه(س) زاهد بوده‌اند، زاهد به معنای اینکه هیچگونه وابستگی به دنیا و مادیات نداشتند، همچنین حضرت زهرا(س) مظهر عبادت خالص الهی بوده‌اند، زیرا ما حجم بسیاری از روایات را در اختیار داریم که در سیره عبادی آن بانوی بزرگ اسلام یاد شده است، به گونه‌ای که روایت داریم که گاهی عبادات حضرت فاطمه(س) از ابتدای شب آغاز و تا طلوع آفتاب ادامه پیدا می‌کرد و این در حالی است که انجام این عبادات گاهی برای ما سنگین هستند.

وکیلی اظهار کرد: در خصوص عارف بودن و یا نبودن آن حضرت نیز باید گفت که با توجه به اینکه ایشان در عرفان نظری یک دنیا معارف ناب توحیدی و الهی مانند خطبه فدکیه و سایر احادیث و خطبه‌های دیگر خود را برای ما به یادگار گذاشتند، می‌توان به معنای رایج، ایشان را یک عارف دانست، زیرا در این احادیث و خطبه‌ها ما شاهد لطیف‌ترین مفاهیم الهی هستیم، همچنین عرفان عملی نیز در سیره آن حضرت موج می‌زند و در حقیقت رسیدن به مقام وجه‌اللهی در تمام طریقت‌های عرفانی تمام مذاهب جزو بالاترین مراتب عرفانی به‌شمار می‌رود.

دعاهای حضرت زهرا(س) و شگفتی‌های این دعاها

وی تأکید کرد: همه ما با تسبیحات حضرت زهرا(س) که همیشه به خواندن آن توصیه‌های فراوانی شده و یکی از میراث‌های به جا مانده از ایشان است، آشنا هستیم. در حقیقت روایت‌های مربوط به این تسبیحات و دعاهایی که پیامبر(ص) در هنگام سختی‌ها به دخترشان آموزش می‌دادند، از شأن نزول بالایی برخوردار هستند.

این مدرس حوزه و دانشگاه گفت: در چندین روایت آمده که با توجه به سختی‌هایی که حضرت زهرا(س) در زندگی خود داشتند و از شدت این سختی‌ها به‌لحاظ جسمی و روحی ضعیف شده بودند، هنگامیکه پیامبر اکرم(ص) این تسبیحات را به حضرت فاطمه(س) آموزش می‌دادند و ایشان این دعاها را می‌خواندند، حال جسمی و روحی آن حضرت بسیار خوب می‌شد و حال خوبی را به دست می‌آوردند و در حقیقت این‌ها نشان می‌دهد که این دعاها سرشار از مضامین لطیف عرفانی هستند.

وکیلی اظهار کرد: ما شاهد هستیم که در عرفان عملی حضرت زهرا(س) به بالاترین مرتبه این عرفان رسیده‌اند زیرا ایشان ذکر می‌خوردند، دعا می‌نوشیدند و با راز و نیاز نه تنها روح بلکه جسمشان خوب می‌شد و این مرتبه‌ای است که غیر از بزرگان دین و متمسکان مکتب انحصاری اهل ‏بیت(ع) در جایی دیگر به این زلالی پیدا نمی‌شود، در عرفان نظری هم لطیف‏‌ترین مضامین عرفانی نیز علاوه بر خوف که بسیار هم مهم است، حتی مسئله حب و شوق و از نظر الی وجه‌الله و شوق الی لقاء‌الله و از این قبیل جملات ادبی نیز در متون باقی مانده و میراث حضرت فاطمه(س) فراوان است.

نگاه صوفیان به حضرت زهرا(س)

وی بیان کرد: اینکه در میراث تصوف نگاه صوفیانه به حضرت فاطمه(س) کمتر به چشم می‌خورد، علت‌های فراوانی در این امر دخیل هستند که یکی از این دلایل این است که اگرچه که در بین صوفیان، صوفیان زن هم وجود دارد، اما در مجموع، این گروه نگاه چندان خوبی به زن ندارند و به گونه‌ای که معمولاً نگاهشان به زن به عنوان جنس دوم است و نسبت‌های توهین‌آمیزی هم به آن‌ها شده است، اما به نظر من علت مهم‌تر این است که گفتمان تصوف در بین مسلمانان تحت‌ تأثیر اسلام تسنن است و در متون اهل‌سنت نیز جایگاه حضرت‌فاطمه(س) کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: همواره عرفان تصوف در قرون نخستین کاملاً خواستگاه سنی‌گرایی داشته است، اما بعدها به‌دلیل اینکه رهبران تصوف به اهل‌بیت(ع) و به ویژه امیرالمؤمنین(ع) آشنا و متوجه شدند که فردی مانند علی(ع) نماد زهد، عرفان، اخلاق، عبادت و... است ضمن اینکه برخی از آن‌ها که سنی ماندند به اهل‌بیت(ع) و امیرالمؤمنین(ع) تمایل پیدا و در آثار خود از امیرالمؤمنین(ع) تعریف کردند و برخی از آن‌ها نیز در این مسیر شیعه شدند، در حقیقت این نزدیکی که بین تصوف و تشیع ایجاد شد، بعدها دروازه را برای برخی از شیعیانی که تاکنون به این جریان تمایلی نداشتند، باز کرد و باعث شد که این افراد با تصوف وارد نوعی تعامل و همگرایی شوند.

وکیلی گفت: متأسفانه بخش‌های نامحسوسی از انحرافات تصوف از طریق متون صوفیانه وارد متون شیعی شد و در بین عارفان، صوفیان شیعی و حتی گاهی برخی از رهبران‌شیعه، نمونه‌هایی از تصوف و باورهای انحرافی تصوف خود را به نوعی نشان داده است، نمونه‌هایی که گاهی از تعریف هستی، وظایف و تکالیف مؤمن در نوع آداب، سنت‌ها و در اذکار نشان می‌دهد.

وی تأکید کرد: با این وجود می‌توان گفت که اصولاً در متون تصوف نه تنها به مقام حضرت زهرا(س) نوعی بی‌اعتنایی و کم‌انگاری شده است، بلکه برخی از بزرگان تصوف که آن‌ها را رهبران تصوف دانسته‌اند نیز این بی‌اعتنایی تعمدی بوده است و ایشان را در متون خود حذف کرده‌اند.

انتهای پیام
captcha