تنش میان ایران و آذربایجان قطعه‌ای از پازل فشار حداکثری است
کد خبر: 4001804
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۵
یک کارشناس روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با ایکنا:

تنش میان ایران و آذربایجان قطعه‌ای از پازل فشار حداکثری است

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان، یکی از قطعات پازل فشار ژئوپلیتیک بر ایران است تا کشور ما از تعامل با شرق و سازمان همکاری شانگهای باز بماند.

تنش میان ایران و آذربایجان قطعه‌ای از پازل فشار حداکثری است

محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه ریشه‌های تنش اخیر میان ایران و جمهوری آذربایجان را در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌توان مورد بررسی قرار داد، اظهار کرد: در سطح داخلی، منطقه قفقاز به دنبال اشغال روس‌ها و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمنچای و سلطه تقریباً یک و نیم قرنی روس‌ها بر این منطقه، عملاً تکه‌ای جدا شده از سرزمین مادر محسوب می‌شود و علی‌رغم اینکه روس‌ها مرزهای جغرافیایی کاذبی در این منطقه ایجاد کردند، اجازه ندادند دولت ملت و هویت ملی در این منطقه شکل بگیرد، یعنی تمام مرزها را بر شکاف‌های قومی، زبانی و مذهبی بنا کردند و برای اینکه جنبش‌های استقلال‌طلبانه در این منطقه شکل نگیرد، مرزها در آن دوره این‌گونه طراحی شد و اکنون نیز همین‌طور است. در حال حاضر، هیچ کدام از کشورهای قفقاز، مرز بدون مناقشه و مبتنی بر واقعیات طبیعت، یا جمعیت، یا قومیت ندارند.

وی افزود: قره‌باغ منطقه‌ای ارمنی‌نشین است که در خاک جمهوری آذربایجان واقع شده و متقابلاً نخجوان به‌عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان در خاک ارمنستان قرار دارد. این موضوع بعد از استقلال این کشورها به مسئله‌ای مناقشه‌برانگیز تبدیل شد، چنانکه ارمنستان مدعی الحاق قره‌باغ به خاک خودش است تا تمامیت ارضی و امنیت آن حفظ شود و از طرف دیگر، جمهوری آذربایجان نیز معتقد است برای دسترسی به نخجوان باید از طریق ایران یا ارمنستان اقدام کند که این مسئله برای تمامیت ارضی این کشور مشکل ایجاد می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: در واقع، این مسئله به شیطنت روس‌ها در دوره تزاری و سپس شوروی برمی‌گردد، تا کشورهای قفقاز در مواقع تنش به روسیه پناه ببرند و بر اساس اولویت‌ها و اهداف این کشور، تنش‌ها کنترل شود.‌ در جنگ اخیر میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز که آذربایجان سرزمین‌های اشغالی خود را پس گرفت، این روسیه بود که قرارداد آتش‌بس را بر اساس شرایط خودش تحمیل کرد. بنابراین، چون دولت ملت به معنای واقعی در این منطقه شکل نگرفته و بازی قدرت خارجی نیز وجود داشته، این بحران همچنان به‌صورت یک زخم باز نگه داشته شده و هر از گاهی جنگ‌ها و درگیری‌هایی در آن رخ می‌دهد. برای ایران نیز این ناامنی و زدوخوردها در مرزهای شمالی‌اش تهدید محسوب می‌شود و بی‌ثباتی و هزینه‌های ناشی از آن به‌صورت مهاجرت و گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب می‌تواند مشکل‌زا و حساسیت‌آفرین باشد.

بصیری ادامه داد: در سطح منطقه‌ای، ترکیه به‌دلیل سرخوردگی از اتحادیه اروپا و رد درخواست‌های آن برای الحاق به اتحادیه، رویکرد نگاه به شرق را در پیش گرفت و بعد از بهار عربی تلاش کرد تا نقش نوعثمانیسم را در دنیای عرب و اهل سنت ایفا کند، ولی با توجه به حوادثی که رخ داد، این امر محقق نشد. در نتیجه این سرخوردگی از اروپا و خاورمیانه، نگاه ترکیه به سمت پان‌ترکیسم و ترکستان بزرگ معطوف شد و درصدد برآمد تا ائتلافی از دولت‌های ترک و ترکمن که در دو طرف دریای خزر قرار دارند، شکل دهد.

وی افزود: در این مسیر، اسرائیل نیز برای دور زدن فشارها علیه خودش و شکستن انزوای این کشور در منطقه، با ترکیه هماهنگ شد، اگرچه هدف فشار بر ایران در مرزهای شمالی‌اش را نیز تعقیب می‌کند. این دو کشور نیز وارد قضیه شده و مسئله را پیچیده‌تر از پیش کرده‌اند. در واقع، کمک‌های  نظامی، پهپادی و اطلاعاتی ترکیه و اسرائیل در جنگ اخیر به کمک آذربایجان آمد و باعث پیروزی آن شد. آنها فکر می‌کنند اگر این روند را ادامه دهند و بعد از سرزمین‌هایی که پس گرفتند، نخجوان را نیز به جمهوری آذربایجان متصل کنند، هم تمامیت ارضی آذربایجان برقرار می‌شود و هم اهداف و مطامع ارتباطی ترکیه در رابطه با کشورهای ترک‌زبان که می‌تواند در آینده تهدیدی برای ایران و استان‌های ترک‌زبان آن نیز باشد، محقق خواهد شد. این مسئله می‌تواند به ضرر ایران تمام شود، یکی از نظر تهدید تمامیت ارضی کشور و دیگر اینکه مرز ایران با ارمنستان را به‌عنوان یکی از راه‌های ارتباط با اروپا مسدود کند و ایران را در فشار ژئوپلیتیک که بخشی از سیاست قدرت‌های بزرگ خارجی، به‌خصوص آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش در این ۴۰ سال بوده است، قرار دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: در سطح بین‌المللی، آمریکا بعد از فشارهای حداکثری، تحریم و سیاست کلی انزوا که دنبال می‌کرد و می‌خواست ایران را به لحاظ ژئوپولیتیکی محاصره کند و درآمدزایی و قدرت مانور آن را کاهش دهد، با اقداماتی همچون استقرار پایگاه‌های نظامی در اطراف مرزهای ایران، انعقاد پیمان‌های دفاعی با رقبای این کشور، بحران هسته‌ای و فشار حداکثری، به این نتیجه رسیده بود که می‌تواند ایران را مهار و تسلیم کند و این نگاه کم‌وبیش با حمایت قدرت‌های دیگر در برجام نیز همراه بود، ولی این اتفاق رخ نداد و ایران توانست با همه فشارها و هزینه‌های اقتصادی ایستادگی کند و اخیراً با عضویت در شانگهای، دریچه جدیدی برای کاهش فشارها و دریافت سهم تجاری و اقتصادی جدید باز شد و شوک بزرگی به قدرت‌های غربی و طراح محاصره ایران وارد کرد. آنها نیز  در این راستا در بحران قره‌باغ می‌دمند و با توجه به ائتلاف آذربایجان با ترکیه، اسرائیل و تا حدودی پاکستان، تمایل دارند تا ایران را از این مسیر محروم کنند و آن را وادارند تا وارد یک جنگ و درگیری شود و از نگاه به شرق و تعامل با شانگهای باز بماند، تا آن فشارها استمرار پیدا کند. این بازیگری بین‌المللی با چراغ سبز آمریکا و تا حدودی اروپا انجام می‌شود و روس‌ها نیز تمایل دارند که این وضعیت برای فشار بر ایران و مهار آن وجود داشته باشد.

وی افزود: البته اتفاقاتی که در اطراف ایران رخ داد، مثل خروج آمریکا از افغانستان و حاکمیت طالبان و حضور اسرائیل در منطقه و انعقاد قراردادهای دیپلماتیک و امنیتی با کشورهای جنوب خلیج فارس، قطعه‌های پازلی است که به لحاظ بین‌المللی، پشتوانه فشار بر ایران را تشکیل می‌دهد.

بصیری تصریح کرد: این تنش علل متعددی دارد و برای مدیریت و مهار آن نیز باید روی همین علل برنامه‌ریزی کرد. در سطح داخلی، ایران در ارتباط با آذربایجان و ارمنستان باید به‌صورت متوازن مسئله را تعقیب کند و وزن بیشتری برای یکی از طرفین قائل نشود، چنانکه قبلاً این کار را انجام داده است و اکنون دارد هزینه آن را می‌دهد. بنابراین، باید توازن، حفظ وضع موجود و نفی اشغالگری را در بازیگری خود رقم بزند و از موضع اقتدار و قدرت نیز از مرزهای خود دفاع کند. لازمه این کار این است که همزمان مذاکرات دیپلماتیک را با آذربایجان، ارمنستان و حتی ترکیه و روسیه تعقیب کند، تا این مسئله با تأمین حداکثر منافع و امنیت کشور مدیریت شود.

وی ادامه داد: در سطح منطقه‌ای، ایران باید با ترکیه، روسیه و پاکستان ارتباط گرفته، منافع کلان آنها را در منطقه مطرح و با آنها همکاری کند و اجازه ندهد مسئله‌ای مثل قره‌باغ، منافع بلندمدت بازیگران منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد. در سطح بین‌المللی نیز ایران باید سازمان‌یافته حرکت کند. نگاه به شرق، عضویت در سازمان همکاری شانگهای و ارتباط با چین در پروژه «یک کمربند، یک راه» نمی‌تواند همه مشکلات اقتصادی ایران را حل کند، اگرچه می‌تواند این مشکلات را کاهش دهد، به این معنا که ایران نباید مذاکرات هسته‌ای را رها کند و باید با حفظ امنیت و منافع کشور به تعقیب آن بپردازد، تا حساسیت غرب را در دمیدن به این بحران کاهش دهد.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: آمریکا تلاش می‌کند تا از تبدیل شدن چین به قدرت اول دنیا در دهه آینده جلوگیری کند و یکی از پازل‌های که به قدرتمند شدن چین کمک می‌کند، گرایش ایران به شرق و شانگهای است که باعث می‌شود حساسیت غرب برانگیخته شود و مزاحمت‌های و دردسرهای بیشتری برای ایران ایجاد کنند. بنابراین، مذاکرات هسته‌ای نیز باید در جریان باشد و موازنه مثبت به معنای ارتباط متوازن ایران با قطب‌های صنعتی و علمی تعقیب شود، تا سیاست نه شرقی نه غربی و استقلال به معنای واقعی رخ دهد و فشار حداقل و منافع حداکثر برای ایران شکل بگیرد.

انتهای پیام
captcha