خواجه نصیرالدین طوسی و بزرگترین خدمت به اسلام
کد خبر: 4031231
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۷

خواجه نصیرالدین طوسی و بزرگترین خدمت به اسلام

خواجه نصیرالدین طوسی که مورد توجه هلاکوخان قرار گرفته و دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان روا داشت.

خواجه نصیرالدین طوسیپنجم اسفندماه در تقویم به نام روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی نام‌گذاری شده است که به‌مناسبت گرامیداشت این حکیم ایرانی، ایکنای لرستان، متنی از کتاب «پای درس علما» تألیف حجت‌الاسلام محمدتقی صرفی‎پور را منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانیم.

ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی در سال ۵۷۹ متولد و در سال ۶۵۳ هجری وفات یافته است او شاعر، فیلسوف، متکلم، فقیه، ستاره‌شناس، اندیشمند، ریاضی‌دان، منجم، پزشک و معمار بوده است، کنیه‌اش «ابوجعفر» بوده و به القابی چون «نصیرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت دارد.

از وی آثار زیادی بر جای مانده است که یکی از این آثار «اخلاق ناصری» است که این کتاب علاوه بر اینکه به مباحث اخلاقی اشاره دارد، کتاب سیاست و حکمت نظری و همچنین به تعبیری می‌توان گفت کتاب فقه نیز هست.

خواجه نصیرالدین تا آنجا به اهل‌ بیت(ع) ارادت داشت که وصیت کرد وی را در کاظمین به خاک بسپارند، بخشی از آثار وی در شأن اهل‌ بیت(ع) است؛ ایشان رساله‌ای در باب امامت دارد که در این رساله مسئله عصمت و امامت را اثبات می‌کند و شبهات مطرح‌ شده را پاسخ می‌دهد.

مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در هم سفرها به همراه شیخ دارد.

خواجه که در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان روا داشت که برخی از آنها عبارت است از انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتاب‌های ارزشمند، جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان، نجات جان دانشمندان و علمایی همچون ابن‌ابی‌الحدید(شارح نهج‌البلاغه) و برادرش موفق‌الدوله و عطاملک جوینی که بی‌رحمانه مورد غضب و خشم مغولان قرار گرفته بودند، جذب و حل شدن قوم مغول در فرهنگ و تمدن اسلامی به دست خواجه، به گونه‌ای که موجب شد مغولان به اسلام روی آورند و از سال 694 قمری اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد، جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان، تأسیس رصدخانه مراغه در سال 656 قمری با همکاری جمعی از دانشمندان و احداث و تجهیز کتابخانه بزرگ رصدخانه در مراغه هستند.

زندانی شدن خواجه نصیرالدین

اسماعیلیان فرقه‌ای از شیعیان بودند که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق(ع) را جانشین آن حضرت می‌دانستند بر او توقف کردند، این گروه پس از مدت‌ها در سال 483 قمری به دست حسن صباح در ایران رونقی دوباره یافتند و پس از چندی، گرایش‌های شدید سیاسی پیدا کرده، فعالیت‌های خود را گسترش دادند.

قلعه الموت در حوالی قزوین پایتخت آنان بود و علاوه بر آن قلعه‌های متعدد و استواری داشتند که جایگاه امنی برای مبارزان سیاسی به شمار می‎رفت و دستیابی بر آنها بسیار سخت بود.

خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سکوت در قائن، به دعوت ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور که حاکم قلعه قهستان بود و نیز مردی فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و مدتی آزادانه و با احترام ویژه‌ای در آنجا زندگی کرد، او در مدت اقامت خود کتاب «طهاره العراق» تألیف ابن‌مسکویه را به درخواست میزبانش به زبان عربی ترجمه کرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد و در همین ایام، رساله معینیه در موضوع علم هیئت را به زبان فارسی نگاشت.

ناسازگاری اعتقادی خواجه نصیر با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامه‌ای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی شد.

پس از چندی خواجه به قلعه الموت منتقل شد ولی حاکم قلعه که از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا کرده بود با او رفتاری مناسب در پیش گرفت.

نصیرالدین طوسی حدود 26 سال در قلعه‌های اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظه‌ای از تلاش علمی بازننشست و کتاب‌های متعددی از جمله شرح اشارات ابن‌سینا، تحریر اقلیدس، تولی و تبری و اخلاق ناصری و چند کتاب رساله دیگر را تألیف کرد.

خواجه در پایان کتاب شرح اشارات می‎نویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشته‌ام که سخت‌تر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمی‎آمد که دردهایم افزون نگردد و غم‌هایم دو چندان نشود».

از آنجا که وجود اسماعلیان حاکمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر می‌انداخت هلاکوخان در سال 651 قمری با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد و حاکم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم کامل قلعه، از مغولان اطاعت کرد و چندی پس از آن در سال 656 قمری تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگ‌ترین گام در جلوگیری از خونریزی و قتل عام مردم را برداشته از این‌رو نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژه‌ای یافت.

تبحر خواجه نصیرالدین طوسی در علوم عصر خویش به ویژه فلسفه، ریاضیات، کلام، منطق، ادبیات و نجوم، بزرگان را بر آن داشته تا زبان به ستایش وی گشود، با تعابیری چون «استادالبشر»، «افضل‌العلما»، «سلطان فقها»، «سرآمد علم»، «اعلم نویسندگان»، «عقل ادی‎عشر»، «معلم ثالث» از او یاد کنند.

خواجه نصیرالدین در وقت مردن دستور داد که بر سر قبرش آیه 18 سوره کهف «وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ؛ و سگ‌شان بر آستانه غار دو دست‏ خود را دراز كرده بود» را بنویسند و منظور این بوده که سگ اصحاب کهف به خاطر همراهی با اصحاب کهف نجات پیدا کرد و من هم خودم را دوستدار اهل‌ بیت(ع) می‎دانم و امیدوارم به خاطر همراهی با آنها رستگار شوم.

انتهای پیام
captcha