در ادامه سلسله گفتوگوهای تحلیلی درباره آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران با حیدر کسمایی، مدرس پیشکسوت و داور مسابقات بینالمللی قرآن، به صورت مجازی به گفتوگو نشستیم. محور هجدهمین گفتوگو از این قرار است؛
در بخش نخست این گفتوگوی تفصیلی برخی از محورهای فوق مورد تأمل و بحث قرار گرفته است.
ایکنا- جلسه قرآن چه تعریفی دارد؟
نمیتوان تعریف واحدی از جلسه قرآن داشت، زیرا تعریف یک جلسه قرآن به نوع و رویکرد آن بستگی دارد و بر این اساس میتوان تعریفهای مختلفی را در نظر گرفت. جلسات قرآن را به جهات مختلف میتوان به چند نوع تقسیم کرد. یکی از این تقسیمبندیها ناظر به تقسیمبندی تاریخی است؛ یعنی میتوان جلسات قرآن پیش و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را محل تأمل قرار داد.
جلسات قرآن، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رویکرد سنتی داشت. با وجود سن و سال کم، برخی از این جلسات را که معمولاً در خانهها برگزار میشد، به خاطر دارم. جلسات در مساجد، تکیهها و حسینیهها نیز با همان رویکرد سنتی دایر میشد، ولی آن چه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهدیم این است که جلسات به سمت تخصصی شدن پیش رفته است.
ایکنا- اکنون که از جلسات قرآن قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سخن به میان آوردید، کدام یک از این جلسات را میپسندید؟
نمیتوانم پاسخ مطلقی دهم و یکی از رویکردها را برگزینم، اما میتوانم بگویم جلسات قرآن در سالهای اخیر پیشرفتهتر شدهاند که پیشرفته شدن نیز معلول علتهای مختلفی است.
ایکنا- علتها چه بودند؟
یکی از دلایلی که سبب شد جلسات قرآن در اوایل پیروزی انقلاب با رونق بیشتری همراه باشد و آموزش عمومی قرآن رواج یابد، رویکرد انقلابی مردم و علاقه آنها به امور دینی بود. همین امر موجب شد که به قرآن هم اقبال خوبی نشان دهند، اما رفتهرفته به دلیل برخی مسائل از جمله مسابقات، حال و هوای جلسات قرآن تغییر کرد و جلسات تخصصی جای جلسات سنتی را گرفتند. البته نمیتوان به صورت مطلق در مورد مسابقات نظر داد، زیرا هم وجوه مثبت دارند و هم وجوه منفی. بنابر این نکته مهم این است که در طول این سالها سمتوسوی جلسات قرآن از سنتی به تخصصی تغییر کرد. سالها قبل من هم این جلسات سنتی را در شهر قم برگزار میکردم و علاقهمندان از طیفهای مختلف پای رحل قرآن مینشستند و به آموزش عمومی قرآن توجه میشد.
این موضوع که جلسات قرآن به خوبی و درستی مدیریت نشدند، اهمیت دارد. در اوایل دهه 1360 عضو مجمع قاریان استان قم بودم و در آن زمان بیش از پنجاه جلسه زیر نظر این مجمع اداره میشد. استادانی نظیر مرحوم استاد محمدرضا شهیدیپور و ابوالفضل علامی جلسات را اداره میکردند، اما رفتهرفته این جلسات تعطیل شدند. این روند در دهههای 1380 و 1390 شدت بیشتری یافت و موجب شد که حضور مردم در این جلسات کاهش یابد، زیرا این افراد به صورت حرفهای قرآن را دنبال نمیکردند و صرفاً میخواستند قرآن بیاموزند.
ایکنا- پیشتر از انواع جلسات قرآن سخن به میان آوردید. در این باره بیشتر توضیح دهید.
یکی دیگر از انواع تقسیمبندیها برای جلسات قرآن، تقسیمبندی محتوایی است. یک دسته از جلسات، خانگی و سنتی هستند که امروز کموبیش این جلسات تشکیل میشوند. در این جلسات اعضای خانواده و فامیل دور هم جمع میشوند و به سادهخوانی قرآن میپردازند. افزون بر این، آموزش روخوانی، روانخوانی، تدبر، تفسیر و ختم قرآن هم در این جلسات محل توجه بوده است.
دسته دوم، جلسات عمومی است که در آنها تا اندازهای به مباحث تخصصی توجه و گاهی اوقات از امور فقهی سخن گفته میشود و اگر استاد در این مسائل تخصص نداشته باشد، از یک متخصص دعوت میشود. سومین نوع جلسات، جلسات تخصصی است که در دهههای اخیر رونق بسیاری پیدا کرده و از جمله جلسات شاخص با این رویکرد جلسات استادان غلامرضا شاهمیوه یا سیدمحسن موسویبلده هستند.
ایکنا- فارغ از اینکه جلسه با چه رویکردی برگزار شود، شاخصههای یک جلسه قرآن مطلوب چیست؟
نخستین شاخصه یک جلسه مطلوب اداره جلسه با استاد توانمند است. اینکه استاد تا چه حدی از دانش برخوردار باشد به سطح و رویکرد جلسه بستگی دارد. استاد جلسه باید توانایی مدیریت و کلاسداری داشته باشد؛ یعنی گاهی اوقات استاد جلسه از دانش خوبی برخوردار است، اما نمیتواند به اداره جلسه بپردازد.
دومین شاخصه، داشتن برنامه دقیق است و آغاز و انجام جلسه اهمیت دارد و هدف آن باید طبق برنامه روشنی باشد. همچنین، باید جامعه هدف مشخص باشد تا بتوان برنامه دقیق و مدونی را سامان داد. مکان مناسب برای تشکیل جلسه شاخصه سوم محسوب میشود؛ یعنی باید امکانات، نور، دکور و مسائل مربوط به صوت قابل قبول و استاندارد باشد. چهارمین شاخصه، انتخاب زمان مناسب برای تشکیل جلسه است. شاخصه پنجم که رکن مهم جلسه تلقی میشود، پشتیبانی است.
ایکنا- به آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن بپردازیم. آیا تخصصی شدن جلسات و از بین رفتن جلسات سنتی و خانگی یک نقص نیست؟
اینکه رویکرد جلسات قرآن تخصصی شده امر ناپسندی نیست، بلکه هر چقدر این جلسات تخصصی شوند نشان میدهد که سطح تلاوت قرآن در کشور بهتر شده است. مشکل اصلی این است که جامعه قرآنی و مسئولان متولی امور قرآنی بخش جلسات سنتی و عمومی را رها کردهاند و فقط با جلسات تخصصی روبهرو هستیم. آسیب اصلی نیز همین مورد است.
امروزه سطح تلاوت قاریان ایرانی بسیار بالا رفته است و قاریان ما در جهان حرف اول را میزنند. حتی در برخی از کشورهای عربزبان یا در موسم حج، هنگامی که قاریان ایرانی به تلاوت میپردازند، برخی از عربها باور نمیکنند که زبان این قاریان فارسی است.
خوب است به این نکته هم اشاره کنم که یکبار در لبنان محفل انس با قرآن برگزار شد. در این محفل از یک قاری لبنانی، یک قاری ایرانی و یک قاری مصری دعوت کرده بودند. پس از تلاوت قاری لبنانی، قاری ما به قدری زیبا و فنی تلاوت کرد که قاری مصری حرفی برای گفتن نداشت و تنها وجه تمایز تلاوتش، پرداختن به اختلاف قرائات و مواردی از این دست بود.
بنابر این خروجی جلسات تخصصی قرآن قابل دفاع است و قاریان کار بزرگی کردهاند و کسی نمیتواند اهمیت این جلسات را انکار کند، اما اشکال کار به محاق رفتن جلسات سنتی است. به خاطر دارم که در جلسات قرآن استاد محمدعلی دهدشتی بسیاری از علاقهمندان قرآن که نمیتوانستند قرآن را به صورت حرفهای تلاوت کنند، شرکت میکردند، اما رفتهرفته این افراد خجالت میکشیدند که در کنار قاریان حرفهای بخوانند و همین امر سبب شد تا از جلسات کنار بروند.
از طرفی مساجد هم به دنبال اساتید درجهیک رفتند. گاهی اوقات نیز انگیزههای دنیوی مطرح است؛ یعنی استاد میخواهد شاگردی را پرورش بدهد که در مسابقات موفق شود و بعد از استاد به نیکی یاد شود که توانسته است چنین شاگردی را تربیت کند. پس اساتید هم کمتر از جلسات سنتی و عمومی استقبال میکنند. گاهی اوقات حقالزحمه استادان و نداشتن برنامه مدون سبب میشود که این جلسات در حاشیه قرار گیرند. چه اینکه ممکن است مکان و پشتیبانی مناسبی نداشته باشند و همه این موارد آسیبها و علتهای به وجود آمدن آنها هستند.
یکی دیگر از مسائلی که باید به آن اشاره شود این است که به طور کلی به قرآن بهای چندانی داده نمیشود. برای نمونه در یک هیئت عزاداری میزان توجه به مداح با میزان توجه به قاری بسیار متفاوت است و در این مجالس قاریان تقریباً هیچ جایگاهی ندارند. همچنین، باید به لزوم حمایت مادی اشاره کنم. اگر قرار است از استاد دعوت کنیم، نمیتوانیم به مسائل معیشتی او بیتفاوت باشیم. مساجد، حسینیهها و هیئتها کمتر به فکر این مسائل هستند و این یکی از دلایلی است که سبب شده جلسات عمومی تعطیل شوند.
ایکنا- پس با این اوصاف بخشی از کمکاریها متوجه جامعه قرآنی و اساتید است و بخشی از آنها هم متوجه نهادهای متولی امور قرآنی است که نتوانستهاند به احیای جلسات عمومی و سنتی بپردازند.
بله، اتفاقاً بخش مهمی از مسئله به متولیان برمیگردد. پرسش این است که متولی جلسات عمومی و مردمی کیست؟ آیا نظارتی وجود دارد؟ نهادهای قرآنی وجود دارند، اما کاری از پیش برده نمیشود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه از جمله نهادهایی هستند که هر کدام میتوانند بخشی از امور را به دست بگیرند، اما هر کدام از آنها بهانههایی میآورند.
سازمان اوقاف در بسیاری از کشورهای اسلامی یک وزارتخانه است، اما در کشور ما چنین نیست و دست این سازمان بازتر از یک وزارتخانه است. با این حال برای نپرداختن به قرآن بهانههای خاصی دارد. افزون بر این، آموزش و پرورش نهاد مهمی است که با وجود پرداختن به قرآن نتیجه قابل قبولی نداشته است.
چند سال قبل مسابقات قرآن سازمان بهزیستی برگزار میشد. به آنها گفتم در صورتی که برنامهریزی مدونی وجود داشته باشد میتوانم رایگان تدریس کنم و به جلسهداری بپردازم. در ابتدا پذیرفتند، اما در ادامه خبری نشد یا به بنیاد شهید و امور ایثارگران قم پیشنهاد دادم که حاضرم برای شما فعالیتهای قرآنی بنیادینی را انجام دهم، اما اهتمام شایستهای صورت نگرفت.
متأسفانه فعالیت قرآنی را با برگزاری یک مسابقه به سرانجام میرسانند، اما این صحیح و پذیرفتنی نیست. پس کوتاهی اصلی از سوی معلمان و استادان قرآن نیست، بلکه متولیان باید همت کنند. گاهی اوقات مشخص نیست که متولی اصلی کیست.
ایکنا- عدم اهتمام به امور قرآنی به خصوص جلسات قرآن در حالی وجود دارد که عالیترین مقام کشور یعنی رهبر انقلاب اسلامی توجه ویژهای به قرآن و فعالیتهای قرآنی دارند و هر ساله در این باره توصیههایی را بیان میکنند.
قطعاً همینطور است و اهتمامی که رهبر انقلاب اسلامی دارند شاید در تاریخ بیسابقه است. البته امام راحل به قرآن اهتمام ویژهای داشتند و در سالهای دفاع مقدس نخستین جلسات انس با قرآن در محضر ایشان برگزار شد و قاریانی نظیر مرحوم استاد علامی در این مراسم به تلاوت قرآن پرداختند. پس از امام، نوبت به رهبر انقلاب اسلامی رسید و ایشان صرفاً به چند توصیه اکتفا نکردهاند، بلکه به صورت جدی بر فعالیتهای قرآنی نظارت میکنند، اما متأسفانه مسئولان مربوطه حق مطلب را ادا نمیکنند.
از جمله نهادهایی که از سوی رهبر انقلاب اسلامی به وجود آمدند میتوان به شورای عالی قرآن و مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. گرچه مردم نمیدانند، اما در این مراکز به خصوص در مرکز طبع و نشر قرآن تحقیقات بسیار جدی و عمیقی صورت گرفته است. گاهی اوقات که برخی اساتید قرآن نظیر استاد سمیح عثامنه به ایران سفر میکنند، این فعالیتهای قرآنی موجب تعجب آنها میشود و میگویند مگر میتوان در این سطح کار را پیش برد؟ امروز مصحف جمهوری اسلامی ایران یکی از مصاحف برند محسوب میشود و نیز شورای عالی قرآن نهادی است که بر همه تلاوتها اشراف دارد و به فعالیتهای دیگری هم میپردازد. برای نمونه طرحهایی برای ارزیابی و ارتقای اساتید و داوران مسابقات از سوی شورا اجرا میشود. در مرکز طبع و نشر نیز شورای تحقیق و پژوهشی وجود دارد که گاهی اوقات از جانب رهبر انقلاب اسلامی از آنها درخواستهایی میشود. برای نمونه یکی از مطالبات این بود که دو دور قرآن خوانده شود و موارد وقف و ابتدای آن بررسی شود. پس اهتمام رهبر انقلاب اسلامی سطحی نیست.
افزون بر این، ایشان هم بر نخبهپروری و مباحث تخصصی فن تلاوت تأکید میکنند و هم به مباحث علمی و پژوهشی نگاه مثبت و خاصی دارند. برای نمونه اخیراً بحث اجازه قرائت به برخی قاریان در حال پیگیری و اجراست که ناظر به بخش تخصصی است و باید به همه اینها انس عمومی مردم با قرآن را اضافه کرد که رهبری نیز بر آن تأکید جدی میکنند.
ادامه دارد...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام