در ادامه سلسلهگفتوگوها با موضوع «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» به سراغ حجتالاسلام والمسلمین حمید محمدی، دبیر شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور، رفتیم. در ادامه مشروح این گفتوگوی مفصل را میخوانید.
ایکنا- برای ورود به بحث از سابقه تشکیل جلسات قرآن از گذشته تاکنون بگویید.
اگر بخواهیم سابقه جلسات قرائت و تلاوت قرآن را بررسی کنیم، سابقه چنین جلساتی به عصر ظهور و بروز اسلام منتهی میشود؛ یعنی یک سابقه طولانی و بالغ بر هزار و چهارصد سال، زیرا در زمان پیامبر اکرم(ص) و در اولین دورهای که در غار حراء بر ایشان نخستین آیات قرآن نازل شد، هنگامی که به خانه وارد شدند و حالات اولیهشان برطرف شد، تصمیم گرفتند که این آیات را برای اهل خانه بخوانند. پس تولد جلسات قرائت قرآن را باید همان جلسه خانگی تلقی کرد که در منزل پیامبر اکرم(ص) شکل گرفت.
رسول خدا(ص) این سیره و سنت را داشتند. در مدینه این سیره توسعه جدی یافت و این جلسات به مسجد منتقل شد. در زمان اهل بیت(ع) نیز با گستردگی بیشتری جلسات قرائت، تلاوت، فهم، تدبر و تفسیر آیات شکل گرفت، زیرا مقام اهل بیت(ع) مقام تبیین بود و در راستای تبیین آیات و شرح غوامض آیات و نکات دیگری مربوط به آیات، این جلسات در ابعاد مختلفی توسعه یافت.
جملهای نورانی از پیامبر اکرم(ص) در منابع روایی آمده که چنین است: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلاَوَةِ اَلْقُرْآنِ وَ لاَ تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً...»(1). تحلیل این جمله برای این بحث بسیار راهگشاست. رسول خدا(ص) کاری را به نام تنویر خانهها دستور میدهند. تنویر از نور میآید و به معنای نورپراکنی و نوربخشی کردن است؛ یعنی باید خانهها با تلاوت قرآن نورانی شوند. از این بیان مشخص میشود ابزاری که برای نورافشانی خانهها باید به کار گرفته شود تلاوت قرآن است.
یکی از نکات قابل توجه در مورد این روایت، معنای «بیت» است. میتوانیم به صورت کمی و کیفی در مفهوم بیت توسعه ایجاد کنیم. بیت از نظر کیفی هم میتواند بیت دِل باشد و هم بیت گِل. بیت گل همان خانه انسان است؛ یعنی انسان باید خانهای را که در آن سکونت دارد با تلاوت قرآن نورانی کند. حال هرچه قرآن در این خانه بیشتر تلاوت شود، نورانیت خانه بیشتر خواهد شد.
در روایت دیگری به نقل از پیامبر اکرم (ص) آمده است که فرمودند که خانههایی که در آنها قرآن تلاوت میشود برای اهل آسمان میدرخشند، همانطور که ستارهها برای اهل زمین میدرخشند. بر این اساس، اگر بیت، بیت گل باشد، مراد همین خانهای است که در آن زندگی میکنیم و این توسعه از نوع توسعه کیفی است، اما گاهی اوقات مراد از بیت، بیت دل است؛ یعنی انسان باید خانه وجودش را با تلاوت قرآن نورانی کند. به بیان دیگر عملیات تنویر متوجه دل، قلب و روح انسان میشود.
افزون بر این، میتوان توسعه کمی هم در این واژه ایجاد کرد. گاهی اوقات مراد از بیت همان خانهای است که در آن زیست میکنیم یا دلی است که داریم؛ یعنی از حیث کمی محدود به خانه و دل خودمان است، اما گاهی اوقات مراد از بیت، محله، شهر، استان، کشور، منطقه یا جهان است. در این صورت معنای روایت چنین است: خانه، محله، شهر، استان و کشورتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید.
از این رو، هنگامی که برای بیت توسعه کمی قائل میشویم، قابلیت اطلاق به مجموعه این موارد را دارد؛ یعنی هر چارچوبی که حالت خانه داشته باشد میتواند بیت تلقی شود؛ چهاینکه هر شهر، استان، کشور و قاره چارچوب معیّنی دارد. کره زمین نیز یک بیت بزرگ برای بشریت محسوب میشود. بر این اساس پیامبر اکرم(ص) میفرمایند که اگر میخواهید جهان را نورانی کنید، با تلاوت قرآن این کار را انجام دهید.
ایکنا- در این روایت مراد از تلاوت چیست؟
باید توجه کرد که به هر قرائتی تلاوت اطلاق نمیشود. بر این اساس، پیامبر اکرم(ص) بسیار دقیق و هوشمندانه این تعبیر را به کار بردهاند. قرائت به معنای خواندن است و میتواند با فهم همراه باشد یا نباشد. تلاوت دو خصوصیت دارد: با تدبر همراه و به قصد تبعیت است. هنگامی که قاری آیات را میفهمد، میتواند احساس خود را منتقل کند تا در هنگام تلاوت آیات بهشتی و جهنمی حس بهجت و سرور یا عذاب به انسان دست بدهد. بر این اساس، نفس انسان کاملاً از آیات الهی متأثر میشود و دلیلش فهمی است که انسان پیدا میکند.
همچنین، چون به قصد تبعیت است، این آیات را میخواند تا بفهمد و متأثر شود و آن را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیاش جاری کند. از این رو، مراد از روایت این است که عملیات تنویر متوجه قلب انسان است تا این قلب با تدبری که درباره آیات میکند و قصد تبعیتی که در آن شکل میگیرد، بتواند یک رونق جدی به تمام ساحتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان بدهد و خانه انسان نیز نو میشود.
در ادامه روایت آمده است: «وَ لاَ تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً...»؛ یعنی خانههای خودتان را تبدیل به قبرستان نکنید. وقتی که در خانه نور نباشد، تاریکی حاکم میشود و نماد تاریکی نیز قبر است. هنگامی که نورانیت قرآن با تلاوت، تدبر و... در خانه جلوهگر نشود، عملاً این حقایق دفن خواهد شد و خانه تبدیل به مقبره میشود.
در روایت دیگری آمده است: «اِجْعَلُوا لِبُيُوتِكُمْ نَصِيباً مِنَ اَلْقُرْآنِ»(2)؛ یعنی حتماً در خانههایتان بهرهای از قرآن را قرار دهید و جایی را برای تلاوت انتخاب کنید. یکی از کارهای خوبی که میتوان در خانهسازیهای جدید انجام داد این است که در خانهها دارالقرآن تأسیس کنیم. همانطور که انسان در خانه میتواند مصلی داشته باشد، برای تلاوت قرآن هم میتواند محلی را تعبیه کند. لذا به شهرداریها میتوان پیشنهاد داد که در این راستا تلاش کنند. البته نباید چنین باشد که مردم برای ساختن دارالقرآن مجوز بگیرند، بلکه باید تشویق شوند تا در منزل خودشان این کار را انجام دهند؛ یعنی بخشی از هزینههای مردم برای ایجاد فضای عمومی به نام دارالقرآن و فراهم کردن محلی برای تدبر، تأمل و مذاکره قرآنی صرف شود.
علاوه بر این، ابعاد و ماهیت هر نوع فعالیتی که مبتنی بر تعلیم و ترویج قرآن است، دو شاخصه یا دو محور اصلی دارد؛ یاددهنده و یادگیرنده؛ یعنی کسی که مجری است و کسی که مخاطب است. محور همه جلسات قرآن از جمله جلسات خانگی قرآن همین است. همچنین، وقتی بیت را با توسعه مفهومی کیفی و کمی در نظر بگیریم، یاد خدا، عبودیت، تجلی مهرورزی و عواطف عالی انسانی، تربیت، خودسازی، تکامل، آرامش و امنیتبخشی از نتایج عمل به همین روایت نبوی است. از این رو، بیت و خانه برای خودش حریم و حرمت و محدوده دارد که محترم است. در این صورت وقتی از جلسات قرآن سخن به میان میآوریم، همه ظرفیتهای مفهومی بیت را در خدمت قرآن قرار میدهیم. در نتیجه فعالیت بیتمحور در حوزه تربیت قرآنی حاصل میشود.
تأکید میکنم که مراد از بیت صرفاً خانه نیست بلکه تمامی حسینیهها، تکیهها، مساجد و... بیتالله هستند. به بیان دیگر، تمام جاهایی که به نسبتی آمادگی دارند تا جلسه تلاوت، قرائت، فهم، تدبر، ترویج و عمل به قرآن در آنها شکل بگیرد بیت محسوب میشوند. همچنین، هر جایی که در آن به قرآن عمل شود، عالیترین سطح از بیتالقرآن را دارد. ممکن است در این جاها قرآن خوانده نشود و تدبری در کار نباشد، اما به قرآن عمل شود. برای نمونه جایی که در آن براساس آموزشها و ارزشهای قرآنی، تربیت نسل صورت گیرد، یکی از مصادیق بیتالقرآن است، حتی اگر در آن به ظاهر قرآن خوانده نشود. بنابراین صرف لفظ قرآن نیست که یک مکان را قرآنی میکند، بلکه هر چیزی که حقیقت قرآن را در بیرون محقق و واقعی کند و به جاری شدن آموزهها بپردازد میتواند بیتالقرآن باشد.
ایکنا- چند نوع جلسات قرآن وجود دارد؟
جلسات به خصوص جلسات خانگی قرآن در سه سطح مطرح هستند: خانواده، اقوام و آشنایان و سطح عمومی. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نیز همه اینها وجود داشت. بر همین اساس، تعیین تعلیم قرآن به عنوان مهریه یک سنت مقبول و تحسینشده بوده است؛ یعنی مهریه برخی افراد در زمان پیامبر اکرم(ص) تعلیم قرآن بود. ما هم میتوانیم فرهنگسازی کنیم و به راهکار برسیم که چطور میتوانیم این را ثبت کنیم که یک خانم بهره بالاتری از قرآن را از همسرش مطالبه کند؛ یعنی همسرش این آموزش را بدهد یا بستر آموزش را فراهم کند.
همچنین، یکی از جلسات خوب و جذاب هیئتهای قرآنی فامیلی است. این هیئتها میتوانند بسیار راهگشا باشند. در این جلسات معمولاً خویشاوندان حاضرند. به طور طبیعی این افراد با یکدیگر ارتباط دارند و در صورتی که دور هم جمع شوند، چند مفهوم همزمان تحقق مییابد؛ اولین بحث پرداختن به صله رحم است که برکات آن در روایات برشمرده شده است. سپس میتوانند به قرآن بپردازند، روضه امام حسین(ع) بخوانند، صندوق قرضالحسنه راهاندازی کنند و واعظ دعوت کنند تا مباحث اخلاقی و... را مطرح کند.
برپایی چنین جلساتی میتواند انقلاب و تحولی جدی را به وجود آورد. چهبسا هیئتهای فامیلی در کشور یکی از محورهای اصلی پیوند عمیق میان اعضای فامیل، قرآنی شدن آنها، ماندگاریشان در حوزه دین و تداوم این حرکت جانانه است. ممکن است گفته شود که در صله رحم مراد صرفاً ارحام نسبی است نه سببی، اما چنین نیست، چون رحم اصلی انسان آخرت است و از آنجا آمده است. ما به آخرت وصل هستیم و باید به آنجا متصل شویم و باید به همان نقطهای برویم که از آنجا آمدهایم؛ به تعبیر مولانا: «ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم/ باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست»(3). امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که وقتی میگوییم «انا لله»، یعنی ما صاحب و مالک داریم و ما ملک خدا هستیم و همه ما به اصل عالم وجود که خدا باشد وصل هستیم. پس رحم ما همان نقطهای است که از آنجا آمدهایم و در آخرت به آنجا منتهی میشویم و صله رحم نیز به همین معناست. از همین رو فرمودهاند که دوست داشتن وطن از نشانههای ایمان است؛ یعنی چون وطن اصلی آخرت است، دوست داشتنش هم نشانه ایمان محسوب میشود.
ایکنا- امروزه با جلساتی مواجه هستیم که در آنها به مباحث هنری و فنی هم پرداخته میشود. این جلسات چه جایگاهی دارند و سیر تطور جلسات را چطور ارزیابی میکنید؟ مثلاً پیش از انقلاب جلسات سنتی و خانگی برگزار میشد، اما امروزه این جلسات کمرنگ شده است.
پس از انقلاب، به برکت آن فضا برای آموزش قرآن مهیا شد و زمین و زمان ما به سمت قرآن سوق پیدا کرد. ابتدا در مدارس یک کتاب قرآن داشتند و سپس کارهای پرورشی متنوعی شکل گرفت. از طرفی تکیهها، حسینیهها و مساجد به قرآن پرداختند. افزون بر این، پیش از انقلاب این تعداد قاری و حافظ قرآن نداشتیم و به تعبیر رهبری، تحولات عظیم قرآنی در طول این چهار دهه شکل گرفت که از این قرار است: دهه اول، تبرکجویی به قرآن بود؛ دهه دوم، بحث قرائت و تلاوت شکل گرفت؛ دهه سوم، ساختارهای پایهای قرآنی بنیانگذاری شد و دهه چهارم حرکت راهبردی انس با قرآن شکل گرفت. رهبر انقلاب فرمودند که کار قرآنی یک کار راهبردی است و این فرمایش به دهه چهارم اشاره میکند.
در طول دهههای چهارگانه شاهد تحولات قرآنی بودهایم و به هیچ وجه با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. برخی از جلسات سنتی قرآن کمرنگ شده است و برخی بزرگان جلساتی را تشکیل میدادند که الان برگزار نمیشود. جلسات قرآن به شکلهای مختلف تکثیر شده است و جلسات متعددی در دارالقرآنهای مدارس کشور برپا میشود. در دانشگاههای کشور، حوزههای علمیه و ادارات نیز به همین صورت است. بسیاری از وزارتخانهها دارالقرآن دارند و محافل قرآنی در لایههای کارمندی و... وجود دارد. افزون بر این، مسابقات بسیاری برگزار میشوند که از دل جلسات قرآن شکل گرفتهاند.
چون قبل از انقلاب فقط چند جلسه شاخص وجود داشت، اینها به چشم میآمدند که جلسات خوبی بودند؛ از جمله جلسات مرحوم مولایی، محمدی و خواجوی که ما هم در برخی از آنها شرکت میکردیم. در سالهای پس از انقلاب اسلامی شاگردانی که از این جلسات برخاستند هر کدام صاحب جلسه شدند و اینگونه نبود که تشخص ویژهای در یک نفر وجود داشته باشد. امروز بیش از صد استاد درجهیک و ممتاز داریم که رتبههای بینالمللی دارند و دستکمی از اساتید پیشکسوت ندارند و جلسات متعدد قرآن را اداره میکنند، اما چون این جلسات زیاد و متکثر شده است به چشم نمیآیند.
نکته دیگر این است که ما میگوییم جمهوری اسلامی بر اساس مبانی قرآنی شکل گرفته است و اگر در نظام اسلامی فعالیت قرآنی صورت بگیرد، طبیعی است که حرف درستی هم محسوب میشود و از جمهوری اسلامی انتظار میرود که در آن همه قرآنی شوند. امروز حرف اول قرائت جهان را ایران و مصر میزنند و در زمینه حفظ نیز اقداماتی صورت گرفته و پنجاه هزار حافظ کل قرآن و حدود دو میلیون حافظ اجزای قرآن داریم. پس درباره مقایسه جلسات پیش و پس از انقلاب چنین نسبتی وجود دارد که جلسات به لحاظ کمی و کیفی ارتقای جدی پیدا کردهاند و ممکن است جلسات شاخص و ویژه که از سوی برخی اساتید برگزار میشد چندان به چشم نیاید.
ایکنا- مسئله اینجاست که گویی جلسات قرآن ما در کشور صرفاً قاریپرور شدهاند تا اینکه عموم مردم را با قرآن آشنا کنند.
به نظر من آسیب محسوب میشود. عمومیسازی قرآن باید یکی از اهداف اصلی ما باشد که راهبردی بسیار کلیدی است. ضمن اینکه به قهرمانان قرآنی و قلههای قرآنی هم نیاز داریم و با هم منافاتی ندارند. عمومیسازی، بردن قرآن در بستر عامه جامعه است و به این معناست که همه بتوانند هر طور که میخواهند آن را بخوانند. اخیراً رادیو قرآن برنامهای دارد که همین کار را انجام میدهد و این ترس خواندن قرآن را از بین میبرد که بسیار امر پسندیدهای است. باید به نحوی عمل کنیم که مردم بتوانند به راحتی با قرآن ارتباط برقرار کنند و از اشتباه کردن نترسند.
ایکنا- ظرفیت جلسات قرآن برای انس عمومی با قرآن چیست؟
ظرفیت بسیاری وجود دارد. اگر جلسات را به معنای درستش با هدف عمومیسازی توسعه دهیم و به جای پرداختن صرف به بحثهای تخصصی نظیر صوت، لحن و تجوید، تلاش کنیم که با یک سطح از خواندن صحیح و فصیحخوانی و تلاوت ساده و آسان و توجه به معنا و عمل قرآن پیش برویم و جلسات را ساماندهی کنیم، تحولات مثبتی به وجود خواهد آمد.
اخیراً برای توسعه این الگو، 130 قاری را در کشور شناسایی کردهایم. آنان پیرمردهای سنتیخوان جلسات پیش از انقلاب هستند و پس از انقلاب نیز با همان سبک عمومی قرآن خواندهاند و حرفهای نیستند، بلکه بسیار ساده قرآن را تلاوت میکنند، اما تلاوتشان صحیح است و از طرفی از لحنهای محلی خودشان استفاده میکنند. این افراد شناسایی شدهاند و در مورد هریک از آنها یک مستند ساخته شده که قرار است از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شود که بازتابدهنده جریان ساده خواندن و بهرهمندی از قرآن بدون هیچ نوع تخصص اضافی است که مردم را بر حذر بدارد و از نزدیک شدن به قرآن بترساند.
ایکنا- پس گویی ما با احیاگری در آموزش عمومی قرآن مواجه هستیم.
بله، در این راستا باید هر کار مفیدی را انجام داد. البته نباید جلسات تخصصی را فراموش کنیم. برخی اساتید برجسته در جلساتشان افراد فوقالعاده حرفهای را تربیت میکنند تا بتوانند در مسابقات بینالمللی رتبه کسب کنند که بسیار کار پسندیدهای است و این دو کار منافاتی با یکدیگر ندارد اما باید نحوه پرداختن به آنها متعادل باشد. اگر عمده توجه ما به کارهای تخصصی باشد، قطعاً از کارهای مهم بازمیمانیم. اگر هم به کارهای تخصصی بیتوجه باشیم، جایگاه خودمان را در جهان از دست میدهیم. یک وقت است که برخی کشورها به این نوع از تلاوتها اعتقادی ندارند و به دنبال تلاوت خاص خودشان هستند که آن هم خوب است اما باید بتوانیم قرائت به معنای تخصصی آن را که سبک مصری است و مصریها در آن صاحب کرسی هستند به پیش ببریم و همینطور است. پیش از انقلاب هم به صورت جزئی فعالیتهایی وجود داشت، اما پس از انقلاب، شاهد رشد انفجاری بودهایم که تحسین مصریها را برانگیخته است.
ایکنا- یکی از مسائل مهم، آسیبشناسی است. آسیبها یا به تعبیر دیگر کجکارکردها را چطور تحلیل و ارزیابی میکنید؟
در عین اینکه جلسات قرآن اصالت دارند، برخی اوقات دچار برخی آسیبها هم میشوند. این آسیبها گاهی درونی است و گاهی بیرونی؛ از جمله آسیبهای درونی این است که جلسات به ورطه عامیگرایی و عوامزدگی بیفتد که مطلوب نیست. جلسه نباید عوامزده باشد، مخصوصاً در دنیای امروز که برخی افراد در زمینه تدبر و تفسیر حرفهای اساسی دارند. بیش از 250 هزار روحانی داریم که میتوانند بحثهای تفسیری را ارائه کنند و بیش از 120 هزار نفر بانو تحصیلات حوزوی دارند. فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز میتوانند کمک کنند. به نظر من حضور این افراد در جلسات میتواند جلسات را از عوامزدگی و عامیگرایی، که به عنوان یک آسیب مطرح است، دور کند.
دومین مورد، محتوای ناکارآمد است. باید کاری کنیم که وقتی یک جوان به جلسه قرآن میآید، احساس کند از نظر هنری و علمی تأمین میشود. قرآن کریم با ابعاد هنریاش در قلبها و با معارفش در عقلها نفوذ میکند. بر این اساس، باید رشد متوازن و متعادل هنرها و معارف قرآنی در جلسات وجود داشته باشد. همچنین باید همین کار را در نمایشگاههای قرآنی پیگیری کنیم؛ یعنی جلوههای هنری و معارفی قرآن را به درستی ارائه دهیم.
یکی از ابعاد مهم قرآن بُعد آهنگین آن است و یکی از دلایل جاودانگی قرآن پیوند خوردن آن با هنر است و هنر ابعاد آهنگین هم دارد. پس پرداختن به این امر اهمیت دارد. فارغ از سایر اعجازها، اعجاز بیانی و آهنگین فوقالعاده است. عرب با آن همه عظمت در مقابل این نوع از اعجاز زانو زد، در حالی که در قله زیبایی و فصاحت و اوج کمال کلام و سخن عربی بود که قرآن نازل شد و وقتی قرآن را دیدند ساکت شدند. بر این اساس باید مراقب باشیم که آسیبها از درون جلسات قرآن را از بین نبرد. علما و حوزههای علمیه میتوانند نقش خوبی در راستای عمق بخشیدن به جلسات داشته باشند و فارغالتحصیلان مقاطع عالی نیز میتوانند کمک کنند.
درباره آسیبهای بیرونی این جلسات باید بگویم که بزرگترین آسیبی که متوجه جلسات قرآنی اعم از جلسات خانگی و... میشود، دخالت و هدایت مستقیم دولت در این جلسات است. به مجرد حضور دولت به صورت رسمی در این جلسات باید فاتحه این جلسات را بخوانید چون وقتی مردم ببینند که دولت ورود کرده است، انگیزهشان را برای حمایت از جلسات از دست میدهند. امروز روضههای امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) رونق دارد، زیرا مردم پای کارند و در دهه اول محرم چند هزار میلیارد را برای برگزاری هیئتهای حسینی هزینه میکنند و در بین این افراد یک نفر هم مدعی نیست و همه خود را بدهکار امام حسین(ع) میدانند.
میتوانیم همین ظرفیت را برای قرآن به وجود آوریم. چرا امروزه وقف قرآنی کم است و کمتر از دو درصد از وقف کشور قرآنی است؟ چون فرهنگسازی خوبی نکردهایم. همچنین، هیئتهای عزاداری برای امام حسین(ع) همگی قرآنی هستند؛ یعنی برای قرآن بودهاند و اندکاندک تصمیم گرفتند که برای نمک جلسات قرآنی، روضه امام حسین(ع) هم در آخر آنها خوانده شود که همین اتفاق افتاده است. بر این اساس، رفتهرفته توجه به قرآن کمتر شده و روضهخوانی بر قرآنخوانی غلبه کرده و سپس جلسه قرآن تبدیل به جلسه روضه شده است.
البته پس از انقلاب بازگشت به قرآن آغاز شد و اخیراً این روند جدیتر شده و به نظر من بزرگترین خدمت به قرآن این است که در هیئتهای مذهبی به قرآن توجه کنیم؛ یعنی آن را بخوانیم و تفسیر کنیم و در عین حال روضه و... نیز برقرار باشد. اینها با هم قابل جمع است و این بزرگترین خدمت به قرآن محسوب میشود؛ یعنی ابعاد معرفتی قرآن و ابعاد مربوط به سیره اهل بیت(ع) میتوانند محفوظ باشند.
بر این اساس، باید هرچه بیشتر مردم را فعال کنیم و از آنها بخواهیم که در خانههای خودشان فعالیت قرآنی کنند تا شرایط را به سمت تحول مثبت پیش ببریم. امروزه آپارتمانسازی در ابعاد گستردهای جریان دارد و کوچکترین برج چندین واحد دارد و باید در این بناها یک بخش برای کارهای عمومی از جمله آموزش قرآن و برگزاری جلسات قرآن پیشبینی شود. این کار میتواند موجب شکلگیری جلسه قرآن شود و برای آن سند عمومی صادر شود که باید کارکرد عمومی داشته باشد اما در این زمینه غفلت کردهایم. البته میتوانیم بین چند برج، مسجد یا حسینیه مناسبی هم داشته باشیم که همین کارکرد را داشته باشد. این کار بسیار کمککننده است و شهرداریها میتوانند مردم را تشویق کنند؛ یعنی بگویند هر کسی میخواهد چنین واحدی را راهاندازی کند، به او اجازه چنین کاری داده شود. همین کار امروز در برخی مناطق تهران از جمله منطقه دوازده در حال انجام است و این فرهنگسازی به رونق جلسات قرآن کمک میکند.
یکی از مشکلات برای برگزاری هیئتها و جلسات قرآن، نداشتن جای خوب و مناسب است. کار اصلی مساجد این است که در آنها قرآن خوانده شود، اما امروزه چنین نیست، چون فقط در آنها نماز خوانده میشود، در حالی که در دنیا اینطور نیست و در کشوری مانند اندونزی مساجد همواره باز هستند و مردم نماز شبشان را در مسجد میخوانند. در برخی دیگر از کشورها نیز چنین رویهای حاکم است که پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب جلسات متعددی برگزار میشود. بین نماز مغرب و عشاء هم که به صورت جدا میخوانند و حدوداً یک ساعت فرصت دارند و بهترین مجالس وعظ و ارتقای معرفتی را برگزار میکنند و حتی پس از نماز عشاء جلسات بسیاری برگزار میشود.
مسجد یکی از امور حساس است و نسبت نزدیکی میان قرآن و مسجد وجود دارد و بنا نهادن مسجد برای قرآن است. قرآن کریم بالاترین ذکر محسوب میشود. لذا مسجد بیتالله است و برای ذکرالله آماده میشود. یک بخش از ذکر الله، نماز و یک بخش آن قرآن کریم است. بر این اساس مساجد باید سه کارکرد داشته باشند: دارالذکر، دارالعلم و دارالفکر؛ یعنی مساجد محل اقامه نماز و تلاوت قرآن، محل آموزش قرآن و نیز جایی برای پژوهش و تأملات و اندیشهورزی قرآنی باشند. این کارکردهای حداقلی را برای مساجد داریم. از این رو، مردم مهمترین مقوم جلسات قرآنی هستند.
ایکنا- گفتید که جلسات قرآن باید با حمایت مردمی شکل بگیرند و به مسیر خود ادامه دهند. حال نقش نهادهای دولتی چیست؟
به نظر میرسد که دولت در قبال این مسئله باید بدون اینکه دیده شود، حمایت لازم را انجام دهد. ورود مستقیم دولت خطرناک است و دولت باید به صورت غیرملموس موانع را بردارد، چون ورود مستقیم سبب تعطیلی جلسات میشود. بر این اساس ثبت و شناسنامه کردن این جلسات لزومی ندارد و خطرناک است، چون لازمه ثبت مسائلی است که کار را دشوار میکند و کار را از مردمی بودن خارج میکند. نظارت غیرمحسوس مردم ایرادی ندارد. همچنین، میتوانیم اتحادیههای جلسات قرآن را شکل دهیم تا امور خود را پیش ببرند. جلساتی که جنبه دوستانه و خانوادگی دارد نیز لازم نیست که ثبت شوند. برخی مؤسسات قرآنی چون دارای کارکرد عام هستند و باید تحت نظارت قرار بگیرند، بحثشان جداست و باید ثبت شوند و دولت میتواند آشکارا از آنها حمایت کند.
مؤسسات مردمی قرآنی عقبه استراتژیک نظام جمهوری اسلامی محسوب میشوند. ویژگی نظام ما این است که جمهوری اسلامی است؛ یعنی مردم و اسلام محور این نظام هستند. بخش جمهوری آن را مردم میسازند و بخش اسلامی آن را نیز تعالیم قرآن و اهل بیت(ع). مؤسسات قرآنی مردمی نیز همین دو محور را نمایندگی میکنند و آنها دقیقاً همان جمهوری اسلامی و عقبه استراتژیک نظام اسلامیاند. باید تلاش کنیم مؤسسات مردمی قرآنی رونق پیدا کنند و همهجا با یک قدرت، قوت، عمق و صلابتی کارشان را به پیش ببرند. دولت نیز باید حمایت کند.
ایکنا- فکر میکنید جلسات قرآن چه ظرفیتها و فرصتهایی دارند؟
مهمترین ظرفیت جلسات قرآنی، توسعه درونزای فرهنگ قرآنی در سطح فردی و اجتماعی است. افزون بر این، اصل مردمی ماندن و پرهیز از دولتی شدن و وابسته نشدن این جلسات به دولت، فرصتی برای تداوم و پایداری این جلسات است. در بخش فرصتها نیز باید توجه کنیم که این جلسات فرصتهای عظیمی را فراهم میکند؛ از جمله آنها کشف و رشد استعدادهای قرآنی است. از کجا بدانیم یک نفر صدای خوب یا حافظه قوی دارد؟ از طریق همین جلسات میتوان به این مسائل پی برد. عمومیسازی فهم قرآن و انس با قرآن نیز از راهبردهای اساسی محسوب میشود و این جلسات چنین فرصتی را ایجاد میکنند. مورد دیگر توسعه فضاهای قرآنی مبتنی بر منابع پایدار مردمی است که میتواند از دل جلسات قرآنی برای مجموعه نظام متولد شود.
ایکنا- برای تحقق این اهداف چه پیشنهادهایی دارید؟
نخستین پیشنهاد، برگزاری دورههای آموزشی مستمر برای مربیان جلسات خانگی است. یک محور مهم در جلسات قرآن اعم از خانگی و غیرخانگی استاد جلسه است که باید روزبهروز رشد کند. یکی از اشکالات ما این است که برخی اساتید خودشان را ارتقا نمیدهند و نمیتوانند با جوانان امروز ارتباط برقرار کنند. دلیل اینکه برخی نوجوانها با بحرانهای مختلف روبهرو هستند این است که مربیان پیشکسوت خودشان را بهروز نکردهاند و نتوانستهاند خودشان را با ابزارهای نوین تجهیز کنند. به بیان دیگر آنان نتوانستهاند نیازهای نوجوان و جوان را بفهمند و به آنها پاسخ بدهند. از اغتشاشهای اخیر درس میگیریم که باید مربیان جلسات قرآنی اعم از خانگی و غیرخانگی را به آموزشهای نو و متناسب تجهیز کنیم.
دومین پیشنهاد، حمایت از جلسات و ارائه خدمات ضروری به آنهاست. برخی از مناطق محروم در حد داشتن یک جلد قرآن مشکل دارند و باید این نواقص برطرف شود یا مثلاً برخی جلسات جمعیت خوبی دارند، اما بلندگو ندارند. همچنین باید هزینههای مربی و محل جلسه تأمین شود. هر کسی که خانهای دارد میتواند یک اتاق را به جلسات قرآنی اختصاص بدهد؛ یعنی باید شرایط فراهم شود تا اقشار مختلف مردم در آن حاضر شوند.
نکته دیگر معرفی جلسات برتر و ایجاد سازوکار ارتباط وثیق میان جلسات است. ما باید در میان جلسات شبکه مردمی ایجاد کنیم تا اعضای جلسات تجربیات خود را منتقل کنند. ما جلسات قرائت بسیار موفقی داریم و میتوانیم این تجربه را منتقل کنیم که شبکه میخواهد. بر همین اساس، یکی از کارهای مهم ایکنا میتواند این باشد که با استفاده از ظرفیت رسانهای خودش حلقه ارتباط میان جلسات قرائت کشور شود و تجربیات را منتقل کند.
تشویق جلسات در راستای پرداختن به تدبر در کنار تلاوت و قرائت نیز مورد دیگر است. تلاوت و قرائت میتواند خیلی خوب باشد، اما هدف نهایی نیست، بلکه باید به تدبر پرداخت و سپس فهمید و به قرآن عمل کرد. از این رو هدف از قرائت، استماع و تدبر و انس با قرآن است و سپس به عمل میرسیم. این پنج مورد شبکه موفقیت قرآنی و کارکرد قرآنی ما را نشان میدهد. در اینجا میخواهم پیشنهاد راهاندازی مؤسسات مجازی قرآن کریم را بدهم. ما نیازمند مؤسسات مجازی قرآن هستیم و باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی ورود کنند و به مؤسسات مجازی مجوز بدهند. این مؤسسات به هیچ مکانی نیاز ندارند، بلکه نیازمند یک سازوکار خاص هستند تا یک یا دو استاد مجوز بگیرند و تولید محتوا کنند و به آموزش بپردازند. این کار با استقبال خوبی مواجه میشود و میتوان چند هزار نفر را زیر پوشش قرار داد.
لازم نیست فقط به آموزش قرائت و حفظ پرداخت، بلکه میتوان بسته تربیت فرزند را بر اساس قرآن طراحی و فعالیت کرد. بر این اساس، میتوان آموزشهای کاربردی و اجرایی را برای نیازهای یک خانواده ارائه داد و این محتوا میتواند به تناسب مخاطب تغییر کند. ما هم در شورای توسعه فرهنگ قرآنی آمادگی داریم که به این مسئله بپردازیم و آن را نهایی کنیم تا اجازه لازم از عالیترین سطح اخذ و کارها انجام شود. مدخل اجرایی مؤسسات مجازی قرآن، مؤسسات ترکیبی قرآنی است. بسیاری از مؤسسات میتوانند با کارکرد دوگانهای که دارند خودشان را به سمت مجازی شدن کامل ببرند. به نظر من این امر میتواند مدخل خوبی برای مؤسسات دیگر باشد که میتوانند ظرفیت خود را در اختیار سایر مؤسسات، ادارهها و... قرار بدهند.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
از ایکنا تشکر میکنم، زیرا پرداختن به این موضوع، کار بسیار خوب و بزرگی است و این گفتوگوها میتوانند منشأ تحولات قرآنی باشد. تحول الزاماً در ساختار ادارات دولتی نیست، بلکه تحول اصلی تحول در مردم و رشد ساختارهای مردمی در حوزه قرآن و توجه بیشتر مردم به قرآن است. افزون بر این، تحول اصلی عمل به قرآن کریم در لایههای حاکمیتی و مردمی است. بر این اساس، ایکنا میان مردم و دولت یا به عبارتی میان لفظ و معنا یا قرائت و فهم و عمل و اجرا قرار گرفته است و میتواند نقشآفرینی کند.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
پینوشتها: