روز شهادت شهید محمد مفتح در تقویم رسمی کشور با عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است. این شهید والامقام در راستای تحقق این هدف که برخاسته از اندیشههای امام خمینی(ره) بود، اقداماتی را انجام داد و به همین دلیل حضرت امام ایشان را شهید حوزه و دانشگاه نامیدند.
خبرنگار ایکنا به همین مناسبت با حجتالاسلام والمسلمین عباس شفیعینژاد، پژوهشگر مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ تلقی شما از وحدت حوزه و دانشگاه چیست و ما از این موضوع، چه اهدافی را دنبال میکنیم؟
وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه صحبت میکنیم مسئله اول این است که محورهای وحدت را بررسی کنیم تا مشخص شود اهداف ما در این زمینه تا چه اندازه محقق شده است. یک رویکرد در این زمینه میتواند مراجعه به بیانیه گام دوم انقلاب باشد که مسیر راه برای چهل سال دوم را مشخص کرده است. همچنین از مواردی که میتوانیم به عنوان محورهای وحدت مورد توجه قرار دهیم مسائلی هستند که حول همین بیانیه به عنوان اهداف در زمینه مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... مطرح شدهاند.
آن چیزی که اهمیت زیادی دارد و انتظار جامعه از حوزه و دانشگاه هم هست این است که در بعد علمی و مخصوصاً در حوزه علوم انسانی، وحدت به نحو احسن تحقق پیدا کند. درست است که دانشگاه در حوزههای مختلف صنعتی و علمی فعالیت دارد اما آنچه میتواند محور وحدت حوزه و دانشگاه باشد بیشتر به علوم انسانی برمیگردد. لذا نحوه کمک این دو ارگان مهم کشور به یکدیگر در عرصه علوم انسانی و اینکه چگونه حوزه میتواند مباحث مهم در زمینه علوم انسانی را در اختیار دانشگاه قرار داده و مباحث موضوع شناسی و مصداقشناسی را از دانشگاه اخذ کند اهمیت زیادی دارد چراکه این تعامل میتواند منجر به حل مسائل کلان کشور شود. در واقع لازم است این دو نهاد در جهت رسیدن به هدف همافزایی داشته باشند.
ایکنا ـ به نظر شما تا چه اندازه این وحدت محقق شده است؟
متأسفانه در این چند سال وحدت و هم افزایی به نحو احسن اتفاق نیفتاده است.
ایکنا ـ علت این ناکامی و موانع آن را چه میدانید؟
شفیعینژاد: از جمله دلایل اصلی این است که محورهای وحدت به خوبی مشخص نشده، دغدغه جدی وجود نداشته است و نواقصی در این زمینه هم از ناحیه حوزه و هم دانشگاه وجود داشته است. از سوی دیگر یکی از موانع اصلی، حاکمیت علم پوزیتیویسم در فضای دانشگاهی ماست یعنی روششناسی واحدی در حوزه علوم انسانی وجود ندارد بلکه روش حسی و تجربی در پیش گرفته میشود اما در حوزه علمیه بیشتر روش عقلی و وحیانی مورد توجه قرار میگیرد لذا تعامل در این حوزهها می تواند به رفع موانع کمک کند.
به طور شفافتر اگر بخواهم عرض کنم باید بگویم که فضای حاکم در جوامع علمی و دانشگاهی ما مبتنی بر همان علوم انسانی غربی است که روششناسی تجربی را مبنای کار قرار میدهند و به همین دلیل مجالی برای گفتوگو و ارائه راهحل بین حوزه و دانشگاه باقی نمیماند. مثلاً در مجلات علمی و پژوهشی اگر از روش عقلی و وحیانی استفاده کنید معمولاً فضای علمی جامعه اجازه انتشار چنین مقالاتی را نمیدهد بلکه مقالاتی مورد پذیرش قرار میگیرند که استناد آنها عمدتاً به روشهای تجربی و حسی باشد. اگر قرار باشد پایاننامهای هم تالیف شود که رویکرد اسلامی داشته باشد معمولا در تحصیلات تکمیلی دانشگاهها پذیرش نمیشود و این هم به دلیل فضای پوزیتیویستی در این زمینه است.
ایکنا ـ به نظر شما راه حل چیست؟
یکی از راهحلهای اساسی در این زمینه، رویکردهای بینرشتهای است که در عرصه علوم انسانی کارایی زیادی دارد لذا باید چنین روشی جای خود را در فضای دانشگاهی کشور پیدا کند. هرچه به این سمت حرکت کنیم تعامل بین مبانی و اصول حوزوی و موضوع شناسی دانشگاهی افزایش پیدا خواهد کرد و در نتیجه در تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه نیز مؤثر است.
ایکنا ـ در شرایط کنونی تعامل بزرگان حوزوی و دانشگاهی چگونه است؟
به نظرم بیشتر جنبه ظاهری داشته و این تعاملات چندان عمق ندارد. به صرف اینکه در هفته وحدت حوزه و دانشگاه یک سخنران حوزوی را به دانشگاه دعوت کنند یا برعکس، و تعاملات بسیار اندک باشد پاسخگوی اهداف ما نخواهد بود بنابراین ما برای پر کردن خلأها حتی نیازمند ایجاد اندیشکدههای جدیدی در این زمینه هستیم.
برای مثال اگر برای وزارتخانههایمان اندیشکدههای پشتیبان داشته باشیم که هم از متفکران و نظریهپردازان حوزوی و هم دانشگاهی استفاده کنند آن وقت خوراک لازم را در اختیار خواهند گرفت و چهارچوب کلی و قواعد درستی در اختیار وزارتخانهها قرار میگیرد و مسیر درستی را طی خواهند کرد. بنابراین اگر بخواهیم وضعیت کنونی را آسیب شناسی کنیم این ارتباط چندان عمق ندارد و ارتباطاتی صوری و ظاهری در میان آنها وجود دارد.
ایکنا ـ برخی معتقدند که ایده وحدت با شکست مواجه شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
اگر بخواهیم فارغ از جانبداری و تعصب صحبت کنیم باید بگویم که بنده هم این موضوع را تا حدی قبول دارم چراکه موضوع وحدت حوزه و دانشگاه به خوبی، نه از سوی حوزه، نه دانشگاه و نه سایر نهادهایی که در این زمینه مسئولیت داشتهاند پیگیری نشده است. اگر هدف این بوده که این دو با تعامل با همدیگر مسائل کلان کشور را حل کنند و اکنون در حل مسائل ناتوان ماندهاند بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این پروژه در شرایط کنونی شکست خورده است .
اما این سخن بدین معنی نیست که ما برای همیشه این پروژه را رها کنیم چراکه دستاوردهایی هم در این عرصه داشتهایم و از جمله با ورود برخی طلاب حوزه علمیه به فضای دانشگاهی و از سوی دیگر ورود برخی از دانشگاهیان به حوزه، زمینههای ابتدایی برای اینکه وحدت در مسیر درست حرکت کند شکل گرفته است بنابراین زمینههای اولیه شکل گرفته و ظرفیتهای بسیار خوبی وجود دارد که در آینده میتوانیم از آن استفاده کنیم.
بنده هم معتقدم نسبت به اهداف عقب هستیم اما این را قبول ندارم که بگوییم وحدت حوزه و دانشگاه به طور کامل یک پروژه شکست خورده است و باید آن را کنار بگذاریم بلکه معتقدم باید از راهحلهای اصلاحی برای اصلاح وضع موجود استفاده کنیم.
انتهای پیام