به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «زیست دانشجویی در ایران» امروز یکشنبه 18 دیماه 1401 از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
سید ابوالحسن ریاضی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست به سخنرانی پرداخت و گفت: سالهاست که دانشگاه هم برای همه جامعه و هم برای خودش پژوهش انجام میدهد. در حوزه مسائل دانشگاهی، حداقل نزدیک به سه دهه است که در معاونت فرهنگی، متمرکز بر مسائل دانشجویی انواع پژوهشها انجام گرفته است و آخرین پژوهشی که صحبتهای امروز بنده ناظر بر آن خواهد بود پژوهشی است که تحت عنوان سیمای زندگی دانشجویان از سال 1394 تا 1398 انجام گرفته است. متأسفانه این پژوهشها مورد استفاده سیاستگذاران و برنامهریزان ارشد قرار نگرفته است.
وی ادامه داد: بنده با توجه به موقعیت اجرایی که داشتهام با قاطعیت میگویم همه این پژوهشها در سطوح مختلف به مسئولان ارسال شده اما خروجی آن تا امروز خروجی مناسبی نبوده است. بنده میخواهم به این سوال پاسخ دهم که آیا این پژوهشها چشماندازی از آنچه امروز با آن مواجه هستیم را بازتاب داده است یا خیر؟ معتقدم اگر به این پژوهشها توجه میشد امروزه با بسیاری از مشکلات کنونی مواجه نبودیم.
ریاضی یادآور شد: ما در تحقیقاتی که انجام دادیم مواردی همانند خودکشی، رفتارهای جنسی پرخطر، ازدواج، نگرش به راههای جایگزین ازدواج، خشونت و درگیریهای قانونی، اعتقادات مذهبی، وضعیت رضایت از زندگی، نگرانیهای آنان، نگرش به دانشگاه و جامعه، اعتماد به مشارکت اجتماعی، هویت ملی و مشکلات تحصیلی از جمله مواردی بودند که درباره آنها پرسش میکردیم. واقعیت این است که توالی در پیمایش به ما امکان دستیابی به نتایج بهتری درباره زیست دانشجویی میدهد. البته عمده مسائل در نهایت برمیگردد به اینکه جامعه چه تکلیفی را برای دانشجو تعیین کرده و او چه نسبتی با جامعه برقرار میکند.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی یادآور شد: یافتههای پیمایشهای ملی در زمینه زیست دانشجویی و مقایسه با پیمایشهایی که در سطح دانشگاه انجام شده نشان میدهد ارتباطی بین سطح عمومی جوانان و دانشجویان وجود دارد بنابراین ما با دستهای از مشکلات مواجه هستیم که صرفا مختص دانشجویان نیستند اما آنچه دانشگاه را متمایز میکند این است که وقتی دانشگاه را بررسی میکنیم میتوانیم بگوییم چه چیزی در ذهن همنسلهای این مجموعه میگذرد. البته شاخصهایی که ما در نظر گرفتیم انتخابی بود و میتوانستیم شاخصهای دیگری را نیز در نظر بگیرم. از جمله سوالاتی که از دانشجویان میشد این بود که چه شناختی از زیست دانشجویی دارید؟ وضعیت اشتغال، احساس عدالت، مهمترین مطالبات زیست دانشجویی، احساس تعلق دانشجویان به وطن و شاخصهای ملی گرایی، اعتقادات مذهبی، از دیگر سوالاتی بود که از آنها پرسیده شد.
وی افزود: در شاخص وضعیت زندگی ما با میزان زیادی از نارضایتی از زندگی مواجه هستیم که این رقم در سال 98 به 42 درصد رسیده است. نا امیدی از آینده شغلی مناسب از 27 به 44 رسیده است. نگرانی از نرسیدن به آرزوها از 55 به 60 درصد رسیده است. ذهن یک جوان 19 تا 24 ساله را در نظر بگیرید که به زندگی چگونه نگاه میکند. نگرانی از غلبه کردن به مشکلات به تنهایی از 49 به 52 درصد رسیده است. حاصل این وضعیت خسته شدن از زندگی و فکر کردن به مرگ است. سال 1398 نزدیک به 45 درصد از دانشجویان گفتهاند که از زندگی خستهاند و به مرگ فکر میکنند. البته اگر در سال 1401 بتوانیم پیمایش کنیم باید انتظار داشته باشیم این روندها در برخی موارد شدت بسیار بیشتری گرفته باشند. یکی از مواردی که در نظرسنجی سالهای 94 و 95 از دانشجویان سوال شده در مورد فکر کردن آنها به خودکشی بوده است که به ترتیب 13 و 16 درصد آنها گفتهاند که به خودکشی فکر کردهاند.
ریاضی یادآور شد: یافتههای ما نشان دهنده این است که دین ایدئولوژیک در میان دانشجویان از بین رفته و با یک دین غیر ایدئولوژیک مواجه هستیم. آمار اعتقاد به اینکه دینداری باعث رضایت خداوند میشود هنوز بالاست اما وقتی به وجه مناسکی و بروزهای بیرونی و نوعی ارتباط با مسائل اجرایی میرسیم و نسبت دانشجویان با دین رسمی را مطالعه میکنیم، متوجه میشویم فاصله آنها بسیار زیاد شده است. اعتقاد به معاد در سال 94 به میزان 91 درصد بوده است که در 98 به 76 درصد رسیده است. اعتقاد به لزوم صبر در مشکلات در سال 95 به میزان 87 و در سال 96 به میزان 56 درصد بوده است.
وی ادامه داد: آمارها درباره اعتقاد به ضرورت چشمپوشی از خطای دیگران در سال 95 به میزان 85 درصد بوده اما در سال 1398 به نصف کاهش پیدا کرده و به 48 درصد رسیده است. احساس عدم حمایت دانشگاه از دانشجویان در هنگام مشکلات از جمله مواردی است که از دانشجویان درباره آن سوال شده که سال 95 حدود 68 درصد بوده اما در سال 98 به حدود 80 درصد رسیده است یعنی این رقم معتقد بودهاند که دانشگاه از آنها حمایتی نمیکند.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تأکید کرد: نکته دیگر این است که کاسه صبر زنان به مراتب لبریزتر از زنان بوده است. درباره اینکه دین خوشبختی میآورد، توکل به خدا و اعتقاد به اینکه دین اثر مثبتی در زندگی ما میگذارد نیز همه آمارها روند کاهشی را نشان میدهد. در واقع ما با یک سقوط آزاد مواجه بودهایم و چنین مواردی را نمیتوانیم صرفاً اموری شخصی و خانوادگی بدانیم بلکه اینها اموری کاملا اجتماعی هستند که رخ دادهاند. بنابراین میتوان با قاطعیت گفت که هیچ نوع ارتباطی میان دانشجو و نظام دانشگاهی وجود ندارد و حتی در زمینه اعتماد به اساتید هم زنگهای خطر در حال به صدا در آمدن است.
فرزاد جهان بین، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در ادامه این نشست گفت: معتقدم به صورت مطلق نمیتوان گفت که مسئولان به طور کامل از پژوهشهای مرتبط با زیست دانشجویی استفاده کرده یا استفاده نمیکنند هرچند معتقدم باید مبنای تصمیمگیری باشد اما آنگونه که باید و شاید از این پژوهشها استفاده نمیشود. مسئله دیگر درباره نوع تفسیر و دیده شدن این پژوهشها است.
وی ادامه داد: بنده در دانشگاه آزاد هم مسئولیت دارم و لازم است اشاره کنم برای اولین بار پرونده الکترونیک ایجاد کردیم و ماهانه از آنجا گزارشهایی از زیست دانشجویی میگیریم و محرمانگی را هم حفظ میکنیم. این پژوهشها واقعاً کارگشاست و به میزان زیادی به مدیریت بهتر ما کمک کرده است. بنابراین باید توجه بیشتری به پیمایشهای علمی صورت گیرد.
همچنین عبدالله صلواتی دبیر علمی این نشست در ابتدا گفت: ما سیاستهای رسمی در وزارت علوم و مراکز سیاستگذاری و اسناد بالادستی درباره زیست دانشجویی داریم اما آنچه در فرهنگ واقعی جریان دارد عملکردهایی است که بعضا از سیاستهای رسمی پیروی نمیکنند. اتفاقات اخیری که رخ داد ما را بیشتر مجاب کرد که کنکاش بیشتری درباره زیست دانشجویی در ایران داشته باشیم و قاعدتاً پژوهشهایی هم در این رابطه انجام شده است اما نکته مهم این است که اگر موضوع را نشناسیم نمیتوانیم درباره آن سیاستگذاری کرده و مدیریت داشته باشیم.
وی ادامه داد: تصور میشود که یا شناخت دقیقی از دانشجو و زیست دانشجویی نداریم یا اینکه شناخت داریم اما مبنای سیاستگذاری فرهنگی قرار نگرفته است و بر اساس ملاحظاتی، دادهها در یک جا و منطقه سیاستگذاری در جای دیگری است لذا بین اطلاعات و سیاستگذاری، فاصلهای وجود دارد. از جمله سوالاتی که درباره زیست دانشجویی، ذهن ما را درگیر کرده این است که آیا شناخت دقیقی از زیست دانشجویی داریم و آیا اساسا زیست دانشجویی وجود دارد یا صرفا مجموعهای از آدمها را کنار هم قرار دادهایم و اسم آن را دانشگاه و زیست دانشجویی گذاشتهایم؟
انتهای پیام