روشنفکران مشروطه عمدتا دنبال آزادی با تعریف غربی بودند
کد خبر: 4121600
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۹
محمد متقیان تبریزی:

روشنفکران مشروطه عمدتا دنبال آزادی با تعریف غربی بودند

استاد حوزه قم با تاکید بر اینکه در این مشکل‌گویی و مشکل‌شناسی روشنفکران، عدالت برجستگی ندارد و دغدغه چیز دیگری است، گفت: شیخ علی لاهیجی، گفته است که اینها اگر  دنبال حریت و آزادی هستند آن حریتی را که مطابق مذاقشان است می‌خواهند و آن مساوی‌کردن  حقوق یهودی و مسیحی با مسلمان و آزادی لواط و ... است.

محمد متقیان تبریزیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد متقیان تبریزی، استاد حوزه علمیه، 23 بهمن ماه در ادامه مباحث درس‌گفتارهای اندیشه سیاسی میرزای نائینی، گفت: ولایت، یک رکن از سلطنت ولایتیه در تعریف میرزای نائینی است؛ ولایت بر اقامه وظایف راجعه به نظم و حفظ مملکت و نه ولایت به معنای مالکیت لذا میرزا مکرر در جاهای مختلف آن را از باب امانت معرفی کرده است. 

وی با بیان اینکه میرزا، قانون اساسی و نیاز به نگارش آن را مورد تاکید قرار داده است افزود: میرزای نائینی آورده است که ولایت برای حفظ نظم مملکت و دریافت خراج و شبانی گله و تربیت نوع و رعایت رعیت لازم است و در ادامه تاکید دارد که رجوع حقیقت سلطنت اسلامی از روی امانت است. تعبیر معروف وی این است که سلطنت از باب امانت و ولایت است و نه از باب قاهریت و مالکیت دلخواهانه  و قاهرانه. 

متقیان تبریزی با بیان اینکه میرزای نائینی در سخنان خود به این نکته اشاره کرده است که در باب آزادی  و مساوات از سوی برخی افراد مغالطه صورت گرفته است، گفت: این تعبیر نشان می‌دهد در آن دوره نزاعی حول  این دو موضوع وجود داشته است، البته اگر مغالطه هم نبود جای سؤال داشت که چرا میرزا مفهوم حریت و مساوات را  توضیح می‌دهد؟ آیا این دو مفهوم از سرمایه و تراث دینی است یا از جای دیگر مثلا از فرهنگ غرب آمده است؟ روزنامه‌های آن دوره و برخی کتبی که جریان روشنفکری نوشته است می‌تواند منبع خوبی برای پاسخ به این پرسش باشد.

حریت در نگاه برخی روشنفکران مشروطه  

وی اضافه کرد: میرزافتحعلی خان آخوندزاده در کتاب مکتوبات و از فضای بیرون جامعه ایرانی به بحث حریت و آزادی و مساوات پرداخته و در صفحه 55 آورده است: هر فردی که به عالم پا بگذارد به حکم عقل باید حریت داشته باشد؛ حریت کامل هم دو نوع است یکی حریت روحانی و معنوی و دیگری حریت جسمانی. حریت روحانی را اولیای دین اسلام از دست ما گرفته‌اند و ما را در جمیع این امور عبد و تابع امر و نهی خود کرده‌اند.این تلقی وی از معنای حریت است. یعنی می‌گوید ما در امور روحانی برده اولیای دین بوده و از نعمت آزادی محروم هستیم. این فرد با صراحت به ضدیت با دین پرداخته است. 

وی افزود: از دید وی حریت جسمانی ما را هم فرمان‌روایان از ما گرفته‌اند و در حیات دنیوی بالمره ما را به فرمایشات خودشان محکوم کرده و بر طبق مشتهیات نفوسشان ما را بارکش انواع تحمیلات شاقه قرار داده‌اند. در این جا هم ما عبد ذلیل و بنده ظالمان بوده و از نعمت آزادی بی بهره هستیم. مساوات هم عبارت از وجود این دو ماده است یعنی برابری وقتی وجود دارد که حریت جسمانی و معنوی برای انسان وجود داشته باشد. طوایف مشرق زمین به واسطه ظهور دین اعراب و به واسطه تسلط ایشان بر شرق حریت کامل را گم کرده و از نعمت مواسات و  حقوق بشر به صورت کلی محروم و از فهم این حرمان هم عاجز هستند.

متقیان تبریزی با بیان اینکه این سخنان همان تلقی استبداد دینی و غیردینی را به ذهن متبادر می‌کند، اضافه کرد: در رساله یک کلمه هم به این بحث پرداخته شده است که موضوع آن قانون است زیرا قانون هم در دوره مشروطه مورد اختلاف بود. در این رساله آمده که کلید سعادت اروپائیان همین قانون است. او دغدغه دارد که قانون، امکان سازش و سازگاری با شرع را دارد و 19 اصل را از قانون فرانسه لیست کرده و توضیح می‌دهد که این اصول با شرع هماهنگی و سازگاری دارد. اولین اصل هم مساوات در محاکمات و اجرای قانون بود که دقیقا همان شعار فراماسونرها بود که از انگلیس اخذ کرده بودند.

استاد حوزه علمیه اظهار کرد: اصل دیگری که او مقایسه کرد حریت شخصیه است یعنی هر کسی آزاد است و کسی حق ندارد جلوی او را بگیرد مگر چیزی که در قانون آمده است. اصل دیگر هم آزادی در نگارش طبع و خیال است به شرط آنکه مخالف قانون نباشد. اگر مخالف و مضر باشد منع آن لازم است. اصل دیگر این بود که حریت جمع یعنی جمیعت آزاد است اجتماع کند تا جایی که مخالف قانون نباشد.

متقیان تبریزی بیان کرد: این موارد تماما در قانون دوران مشروطه هم منعکس شده بود که از جمله اصل دیگرش این بود که اهالی مملکت همگی در برابر قانون مساوی هستند. اصل دیگر هم این بود که افراد از حیث جان و مال و شرف و مسکن مصون از هر نوع تعرض هستند. اصل دیگر هم آزادی مطبوعات غیر از کتب ضلال بود. آزادی اجتماعات هم در این قانون منعکس شده بود. 

چند اصل تالبوف برای آزادی

وی افزود: تالبوف هم در مکتوبات خود چند قسم و اصل را برای آزادی آورده است از جمله این که  هر کسی می‌تواند آزاد باشد و هیچ مقامی نمی‌تواند فردی را که دارای عقیده فاسد است سرزنش و مجازات کند؛ اصل دیگر اینکه  آزادی قول است که به فرد حق می‌دهد، بنویسد، سخنرانی کند و مردم را بخواند که به او گوش دهند؛ آزادی مطبوعات یعنی فرد حق دارد هر چه می‌خواهد نشر دهد؛ آزادی اجتماع هم یعنی انجمن داشته باشد و آزادی انتخاب یعنی هر فرد آزاد است در مشاغل عمومی داوطلب شود.  

استاد حوزه تصریح کرد: مفهوم آزادی از سوی چنین افرادی با این تعابیر وارد جامعه ایرن شد؛ در جایی با صراحت بیان کرده که آزادی با دین در تعارض است و در مواردی هم مانند یک کلمه تلاش شده تا بین دین و آزادی سازش داده شود و در هر صورت مهم این است که در دنیای ذهنی ایرانی‌ها و با فرهنگ دینی و مذهبی که داشتند مفهوم جدیدی وارد شده که از حریت و آزادی سخن به میان آورده است.

متقیان تبریزی با بیان اینکه نهضت مشروطه با عدالت‌خواهی شروع شد، تصریح کرد: عدل و ظلم برخاسته از فرهنگ دینی است، یعنی خود مردم می‌دانند اعمال و افعال شاه، استبدادی و ظالمانه است و اینطور  نیست که مردم فکر کنند سلطان، انتخاب خدا برای مردم بوده و لابدی از پذیرش او وجود ندارد. تاریخ نشان می‌دهد فرهنگ شیعه این درک را دارد که مجبور به پذیرش چنین سلطان نیست و اقدام برای رفع این مسئله هم همان عدالت است از این‌رو باید عدالت‌خانه‌ای باشد تا مردم مراجعه کرده و حقوق خود را استیفا کنند.

روشنفکرانی در سودای حریت و دور از عدالت

وی افزود: مسئله اینجاست که در رسائل روشنفکران توضیحی برای عدل نمی‌بینیم زیرا سودای  مساوات را داشتند ولی سودای عدالت را نداشتند، همچنین معنای روشنی از عدالت در اذهان وجود دارد ولی مفهوم حریت خیلی روشن نبود و به خصوص  اینکه  غالب تعاریف هم از بیرون از مرزهای فکری و فرهنگی و عقیدتی ایرانیان وارد این سرزمین شده است. پس سؤال این است که مراد از آزادی، آزادی از چیست؟

استاد حوزه علمیه گفت: مشکل در دوره مشروطه استبداد سلطنتی و ساختار آن بود از این رو باید مقید و مشروطه شود. البته باید بپرسیم آیا مشکل استبداد صرفا برای روشنفکران مطرح بود یا مردم هم این مشکل را داشتند؛ جواب اینکه اگر مشکل مرد بود راه حل عدالتخانه بود ولی اگر بگوییم برای روشفنکران، ظاهرا بر طبق برخی نوشتجات اعطای سعادت حریت و آزادی بوده است.

وی افزود: بنده با درستی و غلطی این دو تحلیل کاری ندارم بلکه بحث این است که باید برای هر مشکلی راه حل خودش را بیابیم اگر درونی است درونی جواب دهیم و اگر بیرونی است بیرونی. حتی شاید بتوان گفت وقتی مشکل جامعه آن دوره ظلم سلطان و حکام بوده، درونی بوده و پاسخ هم ایجاد عدالتخانه است ولی وقتی مشکل این است که سلطنت هماهنگ با دنیای امروز نیست زیرا غرب در آن دوره مشروطه شده بود و قانون اساسی داشتند چرا ما نباید داشته باشیم؟ پس مشکل عدم هماهنگی با اروپا است. 

واکنش علما به حریت‌طلبی روشنفکران

متقیان تبریزی با تاکید بر اینکه در این مشکل‌گویی و مشکل‌شناسی عدالت برجستگی ندارد و دغدغه چیز دیگری است، تصریح کرد: در این میان علمای مشروطه در رسائل خود واکنش‌هایی داشتند از جمله شیخ علی لاهیجی، گفته است که اینها اگر دنبال حریت و آزادی هستند آن حریتی را که مطابق مذاقشان است می‌خواهند و آن مساوی‌کردن حقوق یهودی و مسیحی با مسلمان و آزادی لواط و ... است.

وی تاکید کرد: ملاعلی مجتهد رستم‌آبادی هم می‌گوید که به اسلام باید والسلام گفت زیرا آزادی بیان و حریت را پیش کشیدند که هر کسی هر چه می‌خواهد بگوید و هر که هر چه می‌خواهد بنویسد و طبع روزنامه‌جات، تشییع فواحش و منکرات و سب به علما وانحراف عقاید اسلامیه و و... است. از جمله می‌گوید روزنامه حبل المتین به خاطر قتل عثمانی برنامه‌ای ایجاد کرده است که مردم به زیارت عتبات نروند. همچنین در روزنامه 143 مجلس درج شده است که دین پیامبر، کهنه و پیامبر و عیسی(ع) شاگرد سیاسیون بوده‌اند.

انتهای پیام
captcha