اسلام حق آزادی را برای انسان به رسمیت می‌شناسد/ تفاوت قرائت فقهی و قرآنی از دین
کد خبر: 4122735
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۶
رئیس اتحادیه انجمن‌های اهل‌بیت(ع) ترکی در گفت‌وگو با ایکنا:

اسلام حق آزادی را برای انسان به رسمیت می‌شناسد/ تفاوت قرائت فقهی و قرآنی از دین

حسن قناعتلی گفت: اسلام دین آزادی و دین انسان‌های آزاد است. هیچ دین و ایدئولوژی و مکتبی به اندازه دین اسلام حق آزادی و آزاد زیستن را برای انسان به رسمیّت نشناخته و نتوانسته انسان‌ها را آزاد کند.

حسن قناعت لی، نویسنده و پژوهشگر مطرح ترکیه‌ای

حسن قناعتلی، نویسنده و پژوهشگر ترکیه‌ای و رئیس اتحادیه انجمن‌های اهل‌ بیت(ع) این کشور است. او در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا به تشریح وضعیت فعلی مسلمانان و دلایل اهانت غربی‌ها به اسلام و قرآن پرداخته است.

وی در بخشی از این گفت‌وگو به تبیین مسئله ایمان در اسلام و ادیان اشاره کرده و اخلاق را مهمترین دستاورد مشترک ادیان می‌داند.

 

ایکنا ـ چه اتفاقی می‌افتد که یک انسان به خود اجازه می‌دهد به مذاهب و ادیان الهی و حتی غیرالهی اهانت کند؟

برای پاسخ، این سؤال نیاز به یک مقدمه دارد و آن اشاره به موضوع مهمی به نام «از خود بیگانگی» و «گم کردن هویّت خود» است که به عنوان یکی از مشکلات جوامع انسانی در عصر حاضر مطرح می‌باشد. از خود بیگانگی انسان را از هستی و هویّت واقعی‌اش جدا می‌کند و مانع بازگشت به خویشتن در انسان می‌شود.

بزرگترین مشکل انسان در زندگی، فراموشی هویّت واقعی و ناتوانی‌اش در واقعیّت بخشی به ذات درونیِ خود است. عُلمای اسلامی نیز در این زمینه نظریاتی دارند و به اهمیت هویّت‌یابی انسان‌ها تأکید کرده‌اند و رسیدن انسان به مراتب کمال را در گرو شناخت هویّت واقعی‌اش ارزیابی کرده‌اند.

موضوع هویت‌یابی امری حیاتی و مهم است. چنانچه در احادیث اسلامی نیز اصطلاح «معرفة النّفس» به کار رفته و احادیث زیادی در این زمینه بیان شده است.

البته ذکر این نکته نیز ضروری است که «خود فراموشی» با مسأله «از خود بیگانگی» دو موضوع متفاوت هستند و نباید آن‌ها را با یکدیگر خلط کرد، گرچه برخی آن دو را با هم یکی فرض کرده‌اند. خود فراموشی به عرصه شناخت مربوط می‌شود، اما از خود بیگانگی به معنیِ جداییِ انسان از هویّت ذاتیِ خودش است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که تمدن غربی مدنیّت و قوانین و نظامات اجتماعی خود را به صورت یک ایدئولوژی درآورده است. همچنین در دنیای اسلام نیز گروه‌هایی مثل تکفیرگرایان و وهابیّون اعتقادات خود را به ایدئولوژی تبدیل کرده‌اند و همین امر باعث شده، آن‌ها از دین رحمت الهی جدا شوند و از فطرت الهی و هویت اصیل انسانی دور شوند. آن‌ها هرکس را که مثل آن‌ها نمی‌اندیشد و مثل آن‌ها عمل نمی‌کند، متّهم به کفر کرده و قتل آن‌ها را واجب می‌دانند و زندگی در کنار آنان را تحمّل نمی‌کنند.

با در نظر گرفتن این مقدمه در پاسخ سؤالتان باید بگویم که اهانت کردن به ادیان الهی و حتی به آموزه‌ها، عقاید و افکار بشری شایسته مؤمنان نیست. ادیان به دلیل منشأ الهی داشتن محترم هستند و افکار و عقاید بشری نیز به واسطه اینکه خداوند در قرآن کریم مقام انسان را تکریم کرده است و در آیه ۷۰ سوره مبارکه اسراء «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»، نسبت به آن تأکید دارد، باید مورد احترام قرار گیرند. انسان‌های آزاده چنین هستند، همواره احترام ادیان الهی و نفوس بشری را نگه داشته و با دیده حقارت و اهانت به آن‌ها نگاه نمی‌کنند. اما انسان‌هایی که بهره‌ای از آزاداندیشی ندارند نه برای ادیان الهی احترام قائل هستند و نه به افکار و عقاید انسانی وقعی می‌نهند.

 

ایکنا ـ چرا عده‌ای درصددند با استفاده از قدرت رسانه ای چهره‌ای نامناسب و خلاف واقع از دین اسلام به مردم جهان ارائه کنند؟

چنانچه حضرت علی(ع) در حکمت ۸۰ می‌فرماید: «فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ» سخن حکمت‌آمیز را از هرکسی باید شنید. تمام انسان‌ها به آزادی احتیاج دارند. تمام انسان‌ها برای رهایی از وابستگی به عقاید و سنن و آداب و رسوم کهن نیاز به ایمانی، آزادی بخش دارند. یعنی برای رهایی از سنت‌ها، عرف، عادات، تاریخ و آداب و رسوم اجدادی، به دینی احتیاج داریم که به صورتی ما را به آزادی‌مان برساند. در بین ادیان الهی نیز آخرین دین، دین اسلام است. دینی که پیامبر اسلام(ص) آن را آورده است.

این دین، دین آزادی و دین انسان‌های آزاد است. هیچ دین و ایدئولوژی و مکتبی به اندازه دین اسلام حق آزادی و آزاد زیستن را برای انسان به رسمیّت نشناخته و نتوانسته انسان‌ها را آزاد کند. به عنوان مثال در آیه ۳ سوره انسان در کتاب مقدس دین اسلام یعنی قرآن کریم چنین آمده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»، ما به انسان راه هدایت را نشان دادیم، یا شکرگزار خواهد بود یا کفر و ناسپاسی خواهد ورزید. بر اساس این آیه، انسان با آزادی و اراده آزاد راه خود را انتخاب می‌کند. چون اگر انسان آزادانه راه خود را انتخاب کند، این انتخاب برای او ارزشمند خواهد بود. در غیر این صورت دین و راهی که برای او در نظر گرفته می‌شود برایش ارزشی نخواهد داشت. بنابراین می‌توان گفت دین اسلام، دین آزادی و دین انسان‌های آزاد است. بدون شک یکی از تربیت یافتگانِ این دین، امام علی(ع) است. ایشان سخنی حکمت‌آمیز دارند و می‌فرمایند: «لاتَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً» بنده و برده کسی نباش، خداوند تو را آزاد آفریده است. یعنی دینداری برای انسان یک حق است و تکلیف نیست. مقوله حق با مقوله تکلیف تفاوت دارد. دین امری نیست که از طریق عُرف، عادت و میراث اجدادی به دست آید. دینی که انسان‌های سنّتی آن را ادعا می‌کنند ممکن است بر حسب ادعای آن‌ها امری واجب تلقّی شود، اما این دین امری خدایی نیست و مورد قبول حق تعالی نیست. در قوانینی که خداوند برای انسان‌ها ارسال کرده است، چنین اموری واجب نامیده نشده است. بنابراین از سخن امام علی(ع) چنین استفاده می‌شود که دین اسلام دین آزادی و دین انسان‌های آزاد است. دین اسلام دینی نیست که بر اساس عرف، عادات و میراث تاریخی و اجدادی شکل گرفته باشد.

غربی‌ها، چون چنین فهم درستی از دین اسلام ندارند و از طرفی دینی هم که خودشان دارند راه آزادی را به آن‌ها نشان نمی‌دهد و آموزه‌هایی که به نام دین از سوی کلیسا و اربابان دینی‌شان به آن‌ها آموخته می‌شود، دینی دگماتیک است و امکان چون و چرا در آن نیست، لذا موجب جدایی انسان‌ها از یکدیگر شده و انجماد فکری آن‌ها را به دنبال آورده و نتوانسته زمینه آزاداندیشی و کاربرد درست عقل را برای انسان‌ها فراهم کند. اما دین اسلام که دینی متعلّق به انسان‌های آزاد و آزاداندیشان است، در بیش از سیصد آیه قرآن کریم دعوت به تعقّل و تفکر کرده و با این سؤال انسان‌ها را مخاطب قرار می‌دهد که: «افلا تعقلون» آیا اندیشه نمی‌ورزید؟ قرآن با طرح این سؤال که چرا عقل خود را به کار نمی‌برید؟ انسان‌ها را به تعقل فرامی‌خواند. بنابراین، این دین آزاداندیشان (یعنی اسلام) در کتاب مقدس خود یعنی قرآن کریم بر عدم افتراق بین پیامبران تأکید دارد و بیان می‌کند که همه آن‌ها از یک اصل و اساس بوده و هریک از آن‌ها در زمان خود، حق بوده‌اند و همه این‌ها از آدم تا خاتم حلقه‌های یک زنجیر هستند. ولی متأسفانه می‌بینیم که غربی‌ها از هیچ تلاشی فرو گذار نمی‌کنند و سعی دارند این دین را نیز مثل دین خود معرفی کنند و می‌گویند دین اسلام متعلق به فرهنگ شرق و خاورمیانه است؛ و اجازه نمی‌دهند که حقیقت دین اسلام وارد دنیای غرب شود.

 

ایکنا ـ یعنی از نظر شما اقدامات توهین‌آمیز برخی مجلات و نشریات بر ضد آخرین فرستاده الهی و قرآن کریم به همین دلیل است؟

به نظر من رفتار غربی‌ها در ایام اخیر از طریق انتشار کاریکاتور‌های موهن به پیامبراسلام(ص) و اهانت بی‌شرمانه به قرآن کریم و آتش زدن آن، از دو جهت می‌تواند باشد. جهت اول سیاسی است و جهت دیگر مربوط به تصویری است که مسلمانان از خود به آن‌ها ارائه داده‌اند. غربی‌ها جوامعی هستند که برای دین، آلترناتیو و جایگزین پیدا کرده‌اند. آن‌ها دموکراسی، حقوق، حقوق بشر، لائیسیزم، مدرنیته و عقل سکولار را جانشین دین کرده‌اند. اما از نظر ما مسلمانان دین آلترناتیو و جایگزینی ندارد؛ بنابراین بین دین و دینداری در خاورمیانه با مدرنیته و تفکر سکولاریستیِ غرب مجادله‌ای پایان ناپذیر وجود دارد؛ و این مجادله همچنان ادامه خواهد یافت. مسلمانان اعتقاد دارند که دین همه چیز آن‌هاست. حتی در امور پزشکی کتاب‌هایی مثل طب‌النبّی و طب‌محمدی در بین مسلمانان و کتاب‌هایی مثل طب‌الصّادق در بین شیعیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما غربی‌ها دین را در خاک دفن کرده‌اند.

تقدس دینی نزد غربی‌ها فقط محدود به کلیسا، آداب و رسوم مربوط به دفن مردگان یا غسل تعمید نوزادان و امثالهم می‌شود. یعنی آن‌ها دین را در حد آداب و رسوم تقلیل داده‌اند. بدین ترتیب دین نزد غربی‌ها یک امر فرهنگی است. در حالی که دین نزد مسلمانان فقط یک فرهنگ نیست بلکه یک جنبش و حرکت است. مفهوم آیه «اهدنا الصّراط المستقیم» که به معنی طلب هدایت به راه مستقیم از خداوند می‌باشد، بیانگر این است که راه، رهرو می‌خواهد و رهروی با حرکت و تلاش امکان‌پذیر است. یک مسلمان هر روز ۵ بار در نماز خود این درخواست را از خداوند دارد که او را رهروِ این راه قرار دهد. اما در بین غربی‌ها چنین نیست.

نکته بعدی اینکه این اهانت‌ها به اسلام، پیامبر و قرآن بنا به دلایل سیاسی انجام می‌گیرد. در توضیح این مسأله باید بگویم که برخی گروه‌های اسلامی انحرافاتی در دین اسلام به وجود آورده و چهره‌ای تروریستی از دین اسلام ارائه داده‌اند و آن چهره رحمانی و برکت‌آمیز و ملاطفت‌گونه و انسانیِ دین اسلام را مطرح نکرده‌اند. این گروه‌ها با تنگ‌نظری تمام از دین فقط مباحثی مثل قتال، جهاد، جنگ و خونریزی را مطرح می‌کنند. متأسفانه در ادامه حرکت‌های خوارج‌گونه که از دوره چهارمین خلیفه (امام علی (ع)) تاکنون ادامه داشته، امروزه نیز در شکل سلفی‌گری، وهابیّت و گروه‌هایی مثل داعش و بوکو حرام ظاهر شده و به همان دیدگاه‌ها تأسی می‌کنند. غربی‌ها فقط به این چهره از اسلام که گروه‌های سلفی و وهابی آن را مطرح می‌کنند، توجه دارند. از طرف دیگر متأسفانه مسلمانان نیز از نشان دادن چهره رحمانی اسلام نه تنها به غربی‌ها بلکه حتی از اجرای آن در بین خودشان نیز غفلت می‌کنند. مثلاً شیعه را تکفیر می‌کنند. در حقّ شیعیان سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان ظلم روا می‌دارند. در چنین اوضاعی غربی‌ها می‌گویند اگر دینی که مسلمانان ادعا می‌کنند دین رحمت و محبّت است باید هر دو گروه شیعه و سنی در مساجد و عبادتگاه‌های خود در صفی واحد نماز بخوانند و نباید این همه بمب در مساجدشان منفجر کنند و خودشان را بکشند؛ لذا غربی‌ها می‌گویند اگر اندیشه اسلامی به کشور‌های غربی نیز وارد شود این اختلافات و کُشت و کشتار‌ها در بین ما نیز به وجود خواهد آمد. حتی دلیل اینکه نظامی رحمانی و ایده‌آل مثل نظام جمهوری اسلامی را نظامی تروریستی می‌نامند، محصول چنین تفکری است. یعنی این اعمال ریشه و منشأ سیاسی دارد.

 

ایکنا ـ نظرتان درباره ارتباط اسلام و سایر ادیان الهی چیست و چه راهکاری برای تقویت این رابطه پیشنهاد می‌کنید؟

در حال حاضر مسلمانان و عالمان اسلامی که دین را به مردم می‌آموزند باید در فهم خود از اسلام، از تنگ نظری و دیدگاه‌های سطحی و محدود بیرون بیایند. باید سعی کنند با چشم‌اندازی جدید دین اسلام را تفسیر کرده و توضیح دهند. چنانچه امام علی(ع) می‌فرماید: «إنّ القرآن حمّال ذو وجوه» است. یعنی قرآن کریم ابعاد مختلفی را در محتوای خود جای داده است. آیات قرآن تک بُعدی نیستند. به عنوان مثال خداوند در آیه ۱۹ سوره آل عمران می‌فرمایند: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»، تنها دین مورد قبول نزد خداوند، دین اسلام است. همچنین در آیه ۸۵ سوره آل عمران می‌فرماید: «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ»، هر کس دینی غیر از اسلام را انتخاب کند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد. علمای اسلام به طور کلّی براساس این دو آیه معتقدند که منظور از واژه اسلام، طرفداران دین محمدی در خاورمیانه هستند، یعنی کسانی که اقرار به شهادتین کرده و گفته‌اند: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ» در حالیکه وقتی به آیات قرآن نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در آیه ۱۹ سوره مبارکه آل عمران آمده است؛ «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» شامل تمام ادیان الهی از زمان آدم تا خاتم می‌شود. همچنین در آیه ۷۲ سوره یونس در حقّ حضرت نوح(ع) آمده است: «أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»، مسلم یعنی هر کسی که در برابر خداوند تسلیم است. همچنین در آیه ۵۲ سوره آل عمران درباره حواریّون حضرت عیسی(ع) آمده است: «قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»‌، ای عیسی شاهد باش که ما نیز از مسلمین هستیم. یعنی مؤمنانِ به عیسی نیز مسلمان هستند. همچنین در آیه ۱۶۳ سوره انعام از زبان حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: «وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ»؛ لذا می‌توان نتیجه گرفت که قرآن کریم اسلام را منحصر به دین حضرت محمد(ص) و کسانی که به او گرویده‌اند، نمی‌داند؛ بنابراین مفهوم «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» یک نگاه کلّی است و منحصر به مسلمانان عصر پیامبر(ص) و سایر ایمان آورندگان به او در زمان‌های بعدی نمی‌شود. بلکه از اسلام در معنی کلّی آن صحبت می‌کند؛ بنابراین اگر مفهوم اسلام را عامّ در نظر بگیریم یهودیان، مسیحیان و حتّی بودیسم، مجوسی‌ها و زرتشتی‌ها نیز معتقد به خدا هستند.

یعنی بدون در نظر گرفتن تفاوت در مسأله توحید، ثنویّت و تثلیث در یک نگاه کلّی در همه ادیان موضوعی به نام ایمان به خدا وجود دارد و همگی دارای نظام اخلاقی هستند. دین اسلام نیز بهترین انسان‌ها را انسان‌های اخلاقی می‌داند. مثلا ژاپنی‌ها که اکثراً بودیست هستند، از نظر اخلاقی یکی از بهترین جوامع می‌باشند. در جامعه ژاپن دزدی، دروغ و جنایت به اندازه جوامع اسلامی وجود ندارد. یعنی اگر با این چشم‌انداز به قضیّه نگاه کنیم می‌توانیم آن‌ها را به راه اسلام بکشانیم و اسلام را به آن‌ها بفهمانیم.

قرآن کریم در آیه ۶۲ سوره مبارکه بقره آورده است؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»، براساس این آیه، خداوند هر کس که سه چیز را بپذیرد و ایمان بیاورد اهل بهشت می‌نامد. یکی «ایمان به خدا» و دیگری «ایمان به معاد» و سومی «انجام عمل صالح». با این نگاه یهودی، مسیحی، زرتشتی و بودیست که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند، وارد بهشت می‌شوند. در بین همه ملّت‌ها، انسان‌های دارای اعمال صالح وجود دارند. این‌ها مخاطب آیه «فاستبقوا الخیرات» هستند. کسانی مثل پزشکان بدون مرز، گروه‌های حامی پناهندگان در دنیا و طرفداران محیط زیست و جمعیت‌های سبز و امثالهم که در دنیا وجود دارند همه این‌ها اهل عمل صالح هستند. ما باید به این جنبه‌ها دقّت کنیم و بدانیم که هر کس دارای عمل صالح در بین امت‌های مختلف باشد، اهل نجات خواهد بود. اما اهل ظلم، جنایت و گروه‌های تروریستی و آنارشیستی همگی اهل جهنم هستند.

در دنیای امروز اگر دقت کنیم، می‌بینیم که اکثر انسان‌ها طرفدار صلح، عدالت و مرحمت بوده و مخالف خیانت، جنایت و تروریسم هستند. ما باید به مصداق آیه «فاستبقوا الخیرات» انسان‌ها را به مسابقه در امور خیر دعوت کنیم. اگر چنین چهره‌ای از اسلام ترسیم کنیم، مسلّم است که همه به سوی اسلام رغبت خواهند داشت. چنانچه رسول اکرم(ص) فرموده است: «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»، انسان‌ها را نه با زبان بلکه با اعمال خود به اسلام دعوت کنید.

متأسفانه می‌بینیم که پادشاهان کشور‌های عربی به جای کمک به ملّت‌های فقیر مسلمان بودجه‌های زیادی برای تأمین سلاح‌های گروه‌های تروریستی صرف می‌کنند. اگر این بودجه‌ها را صرف فلسطین و فقرای ملّت‌های عربی کنند و یا اگر مثل جمهوری اسلامی ایران که با کمک‌های خود، میلیون‌ها نفر را در آفریقا مسلمان کرده است، آن‌ها نیز چنین کار‌هایی انجام بدهند، وضع مسلمانان در جهان بهتر از این می‌شود که در حال حاضر شاهد هستیم.

نتیجه سخن اینکه، اگر با نگاه عام‌تر اسلام را تعریف کنیم، خیلی از ملّت‌ها به دین اسلام خواهند گروید. اما نگاه‌ها و تعریف‌های تنگ نظرانه از اسلام موجب ملیّت‌گرایی، قومیّت‌گرایی و نژادپرستی شده و موجب گسست ملّت‌ها از یکدیگر شده است.

راه حلّ این است که مصداق آیه ۳۱ سوره مبارکه مریم است که از زبان حضرت عیسی(ع) می‌فرماید: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا»، من هر جا باشم خداوند مرا مبارک قرار داده است، مسلمان‌ها باید سعی کنند مثل حضرت عیسی(ع) منبع خیر، برکت و مبارکی باشندکه اگر چنین باشند، موجب اشتیاق غیرمسلمانان و گرایش آن‌ها به دین اسلام خواهند بود.

گفت‌وگو از اکبر پوست‌چیان

انتهای پیام
captcha