فرهنگ دعا را در زندگی پررنگ کنیم/ کارکرد سیاسی صلوات
کد خبر: 4126018
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۹
حجت‌الاسلام جواد محدثی:

فرهنگ دعا را در زندگی پررنگ کنیم/ کارکرد سیاسی صلوات

پژوهشگر دین و استاد حوزه علمیه در شرح مناجات شعبانیه، گفت: باید فرهنگ دعا را در زندگی خودمان پررنگ کنیم. دعا به درگاه خدا و خواستن نیاز از خدا نوعی ادب بندگی است ولی اینکه ما بی‌حالی و بی‌رغبتی نسبت به دعا داریم نشانه بی‌معرفتی و بی‌ادبی ما نسبت به خداوند است.

جواد محدثیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر دین و استاد حوزه علمیه، شامگاه 13 اسفند ماه در سلسله مباحث شرح مناجات شعبانیه که از سوی مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره) در حال برگزاری است، گفت: یکی از اعمال مشترکه ماه عزیز و گرانقدر شعبان خواندن این مناجات پرمغز و پرمعناست و روایت شده است که ائمه(ع) این دعا را خوانده و به آن مداومت داشتند و بر ما هم هست که این کار را بکنیم زیرا گفت‌وگویی عاشقانه و راز و نیاز از سر عجز و توبه و انابه از سوی بنده به سمت خالق است.

متن سخنان این استاد حوزه را در ادامه می‌خوانید؛

ائمه(ع) تاکیدی بر خواندن این دعا داشتند و طبق روایات جزء سیره ائمه در ماه شعبان بوده است؛ ما هم که پیرو و شیعه ایشان هستیم و آنها را دوست داریم شایسته است به آن اهمیت بدهیم و مضامین بلند آن را بخوانیم و در آن تفکر کنیم. خداوند خودش در قرآن کریم خواسته است که ما او را بخوانیم. وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ؛ لذا باید فرهنگ دعا را در زندگی خودمان پررنگ کنیم. دعا به درگاه خدا و خواستن نیاز از خدا نوعی ادب بندگی است ولی اینکه ما بی‌حالی و بی‌رغبتی نسبت به دعا داریم نشانه بی‌معرفتی و بی‌ادبی ما نسبت به خداوند است.

گاهی دعا می‌کنیم ولی در ظاهر به نظر می‌رسد که مستجاب نمی‌شود؛ اینجا به خاطر آن است که زمینه اجابت وجود ندارد مانند نسخه پزشکی که به آن عمل می‌کنیم ولی شفا نمی‌یابیم زیرا ممکن است موانعی در بدن وجود دارد که نسخه نمی‌تواند شفابخشی درست کند و ممکن است ما هم مشکلات روحی داشته باشیم که دعا مستجاب نشود و گاهی هم  عدم اخلاص در خواندن خداوند سبب می‌شود دعاها به هدف اجابت نرسد و احساسی در ما ایجاد می‌شود که می‌خوانیم ولی اجابت نمی‌شود.

البته گاهی دعاکردن خودش توفیق الهی و هبه و عنایت حضرت حق است زیرا خیلی از افراد اصلا توفیق دعاکردن هم پیدا نمی‌کنند و خدا را نمی‌شناسند و او را صدا نمی‌زنند ولی همین که ما توفیق داشته باشیم خدا را صدا بزنیم عنایت خداوند است.

آغاز این دعا با صلوات بر پیامبر و خاندان اوست؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد، این آموزه و ادب اهل بیت (ع) است که به ما هم یاد داده‌اند تا ما همیشه پیامبر و اهل بیت(ع) را به خاطر داشته باشیم زیرا ولی نعمتان ما و اولیای ما هستند و حق بزرگی به گردن ما دارند و عنایات الهی از مسیر وساطت آنها به ما می‌رسد و البته جنبه سیاسی هم دارد.

کارکرد سیاسی صلوات 

در ادعیه صحیفه می‌بینیم هرفرازی با صلوات شروع می‌شود که مقابله فرهنگی با شرایط آن دوره است که برای شیعه ایجاد کرده بودند زیرا بردن نام اهل بیت(ع) در آن دوره ممنوع بود و شیعه‌زدایی می‌کردند و امام سجاد(ع) به ما می‌آموزد تا پیوسته از خاندان اهل بیت(ع) یاد کنیم تا فضای منزوی‌کردن اهل بیت(ع) از بین برود.

وَاسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُكَ، وَاسْمَعْ نِدائِى إِذا نادَيْتُكَ، وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ؛

هر گاه تو را دعا می‌کنم دعای مرا بشنو و هرگاه تو را ندا می‌دهم ندای مرا بشنو. هر گاه که با تو نجوا و مناجات می‌کنم به من اقبال و رویکرد نشان بده. البته خدا شنواست و حتی اگر دعایی به زبان هم نیاید خدا شنوای همه دعاهاست ولی اینکه می‌فرماید دعا و نجوای مرا بشنو یعنی ترتیب‌ اثر دادن و استجابت و قبول کردن دعا و مناجات است. مثل اینکه گاهی در لسان عمومی گفته می‌شود فلانی حرف مرا گوش نمی‌کند یعنی می‌شنود ولی توجهی نمی‌کند.

گاهی خدا را دعا می‌کنیم و گاهی نجوا و ندا می‌دهیم؛ ندا برای فاصله دور و نجوا برای فاصله نزدیک است و این سه مرحله از کیفیت سخن گفتن با خداوند است؛ وقتی می‌گوییم خدایا بشنو یعنی اقبال کن و اقبال خدا به اجابت خواسته ما است.

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ، مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ؛

ما به درگاه خدا فرار کرده‌ایم و خدا اول و آخر و مبدا و منتهی است و مگر می‌شود از خدا فرار کرد مانند فرزندی که از کنار مادر فرار می‌کند دوباره باید به آغوش مهربان مادر برگردد زیرا جایی جز این آغوش ندارد و من اگر دعا می‌کنم و در پیشگاه تو ایستاده‌ام مغرور و سرکش نیستم و با خواری و ذلت و شکستگی و حقیرانه و تضرع به سوی تو آمده‌ام.

خوف و رجا؛ دو ویژگی برای مؤمن

البته صرف حالت استکانت قلبی کافی نیست و زبان هم باید به شکوه و ناله گشوده شود؛ ما همچنان که امید داریم باید خوف هم داشته باشیم و نه خوف ما را نومید و نه رجا ما را گستاخ کند و پاداشی که در پیشگاه توست و برای من آماده کرده‌ای امید دارم.

 راجِياً لِما لَدَيْكَ ثَوابِى، وَتَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى، وَتَخْبُرُ حاجَتِى، وَتَعْرِفُ ضَمِيرِى، وَلَا يَخْفىٰ عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِى وَمَثْواىَ؛

من به پاداش‌های تو امید دارم.

وَتَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى، وَتَخْبُرُ حاجَتِى، وَتَعْرِفُ ضَمِيرِى، وَلَا يَخْفىٰ عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِى وَمَثْواىَ وَما أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِى، وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِى، وَأَرْجُوهُ لِعاقِبَتِى؛

خدایا من آنچه را که بر زبان جاری کنم و در دل داشته باشم و سرنوشت و اول و آخر من است همه را تو می‌دانی و آنچه را بخواهم بگویم قبل از گفتن من آگاهی و آن منطق و سخن و نطقی را که بخواهم آغاز کنم می‌دانی.

وَقَدْ جَرَتْ مَقادِيرُكَ عَلَىَّ يَا سَيِّدِى فِيما يَكُونُ مِنِّى إِلىٰ آخِرِ عُمْرِى مِنْ سَرِيرَتِى وَعَلانِيَتِى وَبِيَدِكَ لَابِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتِى وَنَقْصِى وَنَفْعِى وَضَرِّى؛

آنچه را که تا آخر عمرم بر من مقدر است آنها را می‌دانی؛ از سر و آشکار من و تنها و تنها به دست توست از اینکه نعمات بر من زیاد و یا کم شود و نفع و ضرری به من برسد. ما با چنین خدایی روبرو هستیم و این شناخت و  اعتقاد باید در تعامل ما با خدا اثرگذار باشد. 

إِلٰهِى إِنْ حَرَمْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَرْزُقُنِى؟ وَ إِنْ خَذَلْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَنْصُرُنِى؛ إِلٰهِى أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ؛

این نگاه توحیدی در این قسمت دعا مشهود است یعنی همه عالم در تحت مشیت و اراده و قدرت پروردگار است و نصرت و رزق و روزی و موفقیت آنها هم به این صورت؛ خدا اگر تو مرا محروم کنی چه کسی به من رزق و روزی خواهد داد که می‌تواند رزق معنوی و روحی هم محسوب شود.

تنگی و توسعه رزق به دست خداست

در آیات قرآن آیات زیادی داریم که خدا رزاق است و به همه روزی می‌دهد و وسعت و ضیق روزی به دست خداست و اگر عنایت او نباشد کسی نمی‌تواند رزق خودش را فراهم کند و اگر کسی به ظاهر فکر می‌کند تلاش کرده و روزی به دست می‌آورد بداند رزق الهی است و اگر او ما را محروم کند چه کسی رزق مادی و معنوی به ما خواهد داد و اگر خدا ما را خوار و خذلان کند چه کسی قادر است که به ما عزت بدهد و ما را یاری کند.

خذلان به این معناست که انسان در جایی که می‌تواند یاری به کسی بدهد دست بکشد و پشت او را خالی کند. اگر خدا عنایت خودش را از ما سلب کند و دست عنایتش را بدارد چه کسی است که بتواند ما را یاری کند. در انقلاب وقتی تقدیر و عنایت الهی بر این قرار گرفت که ثمره خون مجاهدان و مبارزان به ثمر برسد، همه درصدد حمایت از طاغوت برآمدند ولی و او به زباله‌دان تاریخ رفت و خوار و خذلان شد و سقوط کرد.

خدایا پناه می‌برم که خشم تو مرا فرابگیرد و در من و یا امت من حلول کند. زیرا وقتی خدا خشم و غضب و سخطش را بر فرد و ملتی حلول بدهد سرنوشت نمرود و لوط و فرعون و ... را پیدا خواهند کرد.

انتهای پیام
captcha