به گزارش ایکنا، جلسه بازخوانی خطبه ۱۵۸ نهجالبلاغه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید، امروز 18 اردیبهشتماه به صورت مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
بحث ما در خطبه 158 بود. در قسمت اول حضرت در مورد این مسئله صحبت کردند که پیامبر خدا پس از یک فاصله زمانی که در دوره مسیحیت تا اسلام رخ داده بود و مردم به خواب رفته بودند و از شریعت و مسیحیت واقعی فاصله گرفته بودند، مبعوث شدند. آن چیزی که پیامبر(ص) آورد قرآن کریم بود و قرآن نوری است که پرتوافشانی میکند. ما یا تحت تاثیر این پرتوافشانی قرار میگیریم یا مثل انسانهای نابینا تاثیری بر ما نمیگذارد.
امیرالمومنین(ع) در این خطبه یک جملهای به کار میبرند که برای امروز ما خیلی مهم است. حضرت میفرمایند: «ذَلِكَ الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ. أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ» یعنی قرآن را به حرف درآورید ولی قرآن حرف نمیزند بلکه من از قرآن به شما میگویم. در قرآن علمی است که از آینده و گذشته به شما خبر میدهد و داروی بیماریها و نظم زندگی شما است.
این حرفهایی که امیرالمومنین(ع) میفرمایند فوق العاده مهم است. در اینجا حضرت چند نکته مهم مطرح میکند. ادعای ما این است اسلام دین خاتم است و قرآن هم کتاب آسمانی است. وقتی دینی که دین خاتم باشد یعنی برای همه زمانها باشد کتابش هم همینطور است و برای همه زمانها و مکانها خواهد بود. بنابراین قرآن باید برای ما حرفی برای گفتن داشته باشد و در این شرایطی که قرار گرفتیم و گرفتار معضلات زیادی هستیم بتوانیم به قرآن مراجعه کنیم و درس بگیریم. معمولا وقتی ما به طرف قرآن میرویم با روش تفسیر ترتیبی سراغ قرآن میرویم و استفاده هم میکنیم ولی بسیاری از مسائل ما با این نحو برخورد حل نمیشود یا اینکه در ماه رمضان یک دور قرآن را میخوانیم ولی چقدر نکات جدید به دست میآوریم؟
امیرالمومنین(ع) میفرماید مشکل این است که باید شما قرآن را استنطاق کنید. وقتی در گذشته کسی را بازداشت میکردند آنقدر او را سوالپیچ میکردند تا به حرف میآمد. وقتی شما مدام از یک نفر سوال میکنی و او هم به شما جواب میدهد، شما او را به نطق درآوردهای. بنابراین استنطاق به حرف درآوردن است. شما زمانی کسی را به حرف درمیآوری که مسئلهای داشته باشی. امیرالمومنین(ع) میفرمایند اگر میخواهید جواب سوالاتتان را بگیرید باید با قرآن هم همینطور برخورد کنید. مثلا ما میخواهیم ببینیم نظر قرآن راجع به دینگریزی نسل جوان چیست، باید قرآن را استنطاق کنیم.
امیرالمومنین(ع) میفرمایند اگر سراغ قرآن میروید و میخواهید چیزی یاد بگیرید و جواب سوالاتتان را دریافت کنید باید با سوال سراغ قرآن بروید تا قرآن جواب شما را بدهد. چرا اینطور است؟ چون قرآن کتابی برای همه زمانها و مکانها است و بنابراین حرف برای گفتن دارد ولی با هر کسی حرف نمیزند مثل عالمی که خیلی باسواد است و ما کنار او مینشینیم و فقط او را نگاه میکنیم. داستان قرآن هم همین است. غیر از ظواهری که در قرآن وجود دارد و ما با آنها مواجهیم، این قرآن یک محتوایی دارد که با سوال کردن جوابش میآید.
حضرت در ادامه میفرمایند که من از قرآن به شما خبر میدهم، بعد میفرمایند در قرآن علم آیندگان هست یعنی به درد آیندگان میخورد و از آن طرف علم گذشته را هم دارد یعنی اگر میخواهید درباره اقوام و سنتهای گذشته بدانید در قرآن هست. همچنین قرآن دوای بیماریهای شماست؛ منظور حضرت بیماری جسمی نیست، مقصود بیماریهای روحی و اجتماعی بشر است. پس آن چیزی که میتواند جامعه را جلو ببرد میتوانید از قرآن درآورید و نظام اجتماعی را از دل قرآن بیرون بکشید.
برخی از این کلمهای که امیرالمومنین(ع) فرمودند: «فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ» اینطور برداشت کردند که بشر نمیتواند بفهمد قرآن چه میگوید و فقط معصومین میتوانند بفهمند. این حرف درست نیست به این دلیل که قرآن بطون مختلفی دارد و هر کس بر حسب سطح فکری خودش میتواند از قرآن برداشت کند ولی ائمه(ع) حد کامل فهم قرآن را دارند.
روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است؛ یک نفر از حضرت سوال میکند چرا قرآن همیشه تازه است؟ «ما بالُ القرآنِ لا يَزدادُ علَى النَّشرِ و الدَّرسِ إلاّ غَضاضَةً» یعنی چرا اینقدر درباره قرآن بحث میکنند ولی همچنان تازگی دارد و طراوت خود را حفظ کرده است؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: «لأنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى لم يَجعَلْهُ لِزمانٍ دونَ زَمانٍ، و لا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فهُو في كلِّ زَمانٍ جَديدٌ، و عِند كُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلى يَومِ القِيامَةِ» یعنی به خاطر اینکه قرآن برای زمان خاصی نازل شده است. اگر کتابی برای یک دورهای باشد فقط مسائل آن دوره را میگوید ولی قرآن اینطور نیست که برای زمانه خاصی باشد بلکه برای همه زمانها است. همچنین اینطور نیست که قرآن برای گروه خاصی از مردم باشد بلکه قرآن طوری نازل شده که برای همه باشد و دلیل تازگیاش همین است.
روایت دیگری از امام باقر(ع) نقل شده است که امام درباره داستانهایی که در قرآن هست صحبت میکند. امام میفرمایند: «وَ لَوْ أنَّ الْأيَةَ إذَاَ نزَلَتْ فِى قَوْمٍ ثُمَّ مَاتَ اولَئكَ الْقَوْمُ، مَاتَتَ الْأيَةُ؛ لَمَا بَقِىَ مِنَ الْقُرآنِ شَيئىٌ. وَ لَكِنَّ الْقُرْءانَ يَجْرِى أوَّلُهُ عَلَى أخِرِهِ مَادَامَتِ السَّمِواتُ وَ الْأرْضُ» یعنی اگر بنا بود قرآن طوری باشد که راجع به یک قومی صحبت کند و آن قوم از دنیا بروند مثل این بود که قرآن هم مرده باشد ولی قرآن اینگونه نیست و یک چیز دائمی است. مثلا وقتی راجع به بنی اسرائیل صحبت میکند دارد برای من صحبت میکند تا درسهایش را بگیرم. بنی اسرائیل اولین جامعه دینی بود و آیاتی که درباره این قوم صحبت میکند در واقع از مشکلات و آسیبهایی که ممکن است در یک جامعه دینی رخ بدهد صحبت میکند. بنابراین وقتی این قرآن را نگاه میکنیم میبینیم در این قرآن پر از این مسائل است ولی متاسفانه ما آنطور که باید به قرآن نگاه نکردیم.
انتهای پیام