حسین محمودی اصل، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتوگو با ایکنا، درباره گفتمانسازی فرهنگ مالیات در کشور گفت: امروز در کشور ما عدم پرداخت مالیات به عنوان یک زرنگی و گرفتن حق تلقی میشود و پُز عدم پرداخت مالیات خیلی بیشتر از پُز پرداخت مالیات است و این نشان میدهد مردم اعتماد ندارند و کارکردها خوب نیست.
وی افزود: در نظام مالیاتی کشور ما توازن وجود ندارد و تشدید فساد بر این عدم توازن دامن زده است. مردم احساس میکنند افرادی که از لحاظ نفوذ توانمندتر هستند به مراتب مالیات کمتری پرداخت میکنند و با کمال تأسف باید گفت در گزارشهای نهادها و مراکز نظارتی چنین موضوعی تصدیق شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه دور زدن نظام مالیاتی و فساد در آن، وجود سامانههای جامع و فرآیندهای دقیق را ضرورت میبخشد، اظهار کرد: برخی از قوانین مالیاتی تصویب نشدهاند یا اگر هم شده با تأخیر همراه بوده است. به عنوان مثال قانون مقابله با سوداگری باید همان اوایل انقلاب به تصویب میرسید چون مبنای انقلاب مقابله با بیعدالتی بود. مبارزه با سوداگری یعنی حرکت به سوی عدالت و مقابله با کسانی که دهههاست تجارت میکنند ولی ریالی مالیات نمیپردازند یا کمتر از آنچه که واقعیت دارد میپردازند.
محمودی اصل با اشاره به هدفگذاریهای مالیاتی در برنامه هفتم افزود: اصولاً ما انسانهای رویایی هستیم و رؤیاپردازیهایمان بر بخش مالیات و هدفگذاریهای مالیاتی تأثیر داشته است. افرادی که رویاگونه و حماسی صحبت میکنند در این کشور مقبول هستند و مدیران تصمیمگیر این افراد را میپسندند.
وی تأکید کرد: در اقتصادی کشور به ویژه نظام مالیاتی جای خالی افراد دلسوزی که نقد منصفانه میکنند خالی بوده و این مسئله به آفت اقتصاد ایران تبدیل شده است. رؤیاپردازی و وعده به مردم فقط در یک دوره امکانپذیر است و در دورههای بعد این حرفها خریداری نخواهد داشت.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: رؤیاپردازی به برنامه هفتم ضربه وارد خواهد کرد همانطورکه برنامههای قبلی قربانی رؤیاپردازی شدند. برنامه نباید سناریومحور باشد ولی یکی از ایرادات برنامههایمان، سناریومحور بودن است. بایستی به جای تهیه سناریو، راهکارهای جایگزین را پیدا کرد مثلاً بگوییم برای شرایط غیرتحریم چه برنامهای داریم و در شرایط تحریم برنامه چیست.
به گفته محمودی اصل، رویاپردازی و آرزومحور شدن برنامهها، مطالبهگری و پاسخگویی را تضعیف میکند.
وی دلیل عدم ترویج گفتمان مالیات را به فقدان پیوست فرهنگی ارتباط داد و در این رابطه گفت: برای پیوست فرهنگی باید افزایش اعتماد اتفاق بیفتد، یعنی با حجم عظیمی از اعتماد و به دور از نگاههای مذهبی، سیاسی و غیره همه مردم را شهروند درجه یک بدانیم و بدون شک همه مسئولان باید خادم واقعی ملت باشند. اولین پیوست فرهنگی همین است اما آیا در واقعیت وجود دارد؟! وقتی مردم به شهروند درجه یک تبدیل شوند رانت از بین میرود.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، پیوست فرهنگی برای مسئولان ضرورت دارد، همانطور که قرار بود گشت ارشاد مسئولان راهاندازی شود.
محمودی اصل بیان کرد: قبلاً نگران بودیم بینش اقتصادی و شعور مدیران و تصمیمگیران از سطح بینش و شعور نخبگان پایینتر نیاید اما اکنون واهمه داریم مبادا از بینش و شعور اقتصادی مردم پایینتر آید، اینطور که نمیشود! به هر حال نخبگان باید شرایط را مدیریت کنند و تغییرات فرهنگی و بینشی در خود دولتها اتفاق بیفتد، دولتی که بینش اقتصادی خوبی نداشته باشد مگر میتواند با پیوست فرهنگی مردم را قلباً و ذهناً راضی به پرداخت مالیات کند. بایستی مسئولان الگو باشند.
وی با بیان اینکه من پیوست فرهنگی را بیشتر پیوست بینشی تفسیر میکنم، گفت: مردم ما ایراد ندارند، ایراد از تصمیمات نسنجیده برخی مدیران بوده که به اعتماد عمومی آسیب وارد کرده است. مثلاً قرعهکشی خودرو راه انداختهاند، خود مسئولان دارند مردم را به سمت دلالی سوق میدهند یا مثلاً دلال در کشور ما سود 300 درصدی میبرد و در ازای آن 20 درصد مالیات پرداخت میکند و در مقابل تولیدکننده 20 درصد سود به دست میآورد که در نهایت آن هم با پرداخت مالیات چیزی برایش نمیماند.
این کارشناس اقتصادی تأکید کرد: اگر پیوست فرهنگی شامل حال مسئولان نشود قطعاً نمیتوانند تصمیمات درست اتخاذ کنند. از سوی دیگر مقابله با فساد و مسدود کردن راههای فرار مالیاتی بخشی از این پیوست محسوب میشوند. در کشورهای موفق طوری فرهنگسازی شده که نهتنها کسی نمیتواند فرار مالیاتی داشته باشد بلکه پرداخت مالیات را افتخار میدانند و اگر کسی فرار مالیاتی داشته باشد نابود میشود، چون راه فراری ندارد ولی در ایران پیدا کردن راه فرار از مالیات افتخار محسوب میشود.
محمودی اصل با بیان اینکه اگر برنامه دقیق باشد میتوان در آن نظام تشویق و تنبیه مدیران را در نظر گرفت، افزود: در ایران رواج پیدا کرده وقتی مدیری در یک بخشی عملکرد موفقی نداشته و تصمیمات او به بروز فساد کمک کرده، به جای اینکه مورد مؤاخذه قرار گیرد به بخش دیگری منتقل و مسئولیت جدیدی به او میدهند. در صورتیکه از همان ابتدا باید با مدیر اتمام حجت کنند که تو مسئول هستی و اگر اشتباه کنی باید جواب بدهی و اگر موفق شوی تشویق خواهی شد.
وی در پایان تأکید کرد: ما باید بیشترین حقوق را به مدیران توانمند دهیم تا برای ورود به عرصه اقتصاد ترغیب شوند ولی متأسفانه واژهای به نام حقوق نجومی را راه انداختهاند که یک فرد متخصص میترسد مسئولیت برعهده بگیرد. به طور کلی مدیری هست که شایستگی دریافت یک میلیون حقوق را هم ندارد ولی مدیری هم داریم که باید حقوق بالایی دریافت کند و همه اینها بستگی به تخصص و شایستگی او دارد. در یک کلام نظام مدیریتی کشور، سیاسی است و از تخصص فاصله گرفته است.
گفتوگو از سعید امینی
انتهای پیام