سینمای امروز جهان به ویژه هالیوود تلاش میکند سبک زندگی آمریکایی را با قدرت رسانهای خود اشاعه دهد. تاثیرات این مسئله را هم به انحای مختلف در سراسر جهان شاهدیم اما بحث اینجاست ما تا چه میزان تلاش کردیم تا از رسانه برای تبلیغ سبک زندگی ایرانی–اسلامی بهره ببریم؟ پیرامون این موضوع خبرنگار ایکنا با مجتبی اسدیپور؛ فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و تلویزیون که بارها در حوزه سبک زندگی کار کرده گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – مسئله سبک زندگی ایرانی–اسلامی و نحوه تبلیغ و رواج آن چند سالی است بهصورت جدی مورد بحث است. در این میان نقش رسانه به عنوان ابزاری تبلیغی بسیار مهم است. با این توضیح بفرمایید آیا توانستهایم از رسانه به عنوان وسیلهای برای تبلیغات فرامرزی بهره بریم؟
با توجه به اینکه فضای رسانه در سالهای اخیر بسیار گسترده شده، دیگر نمیتوان موضوعاتی اینچنینی را تنها در سینما و تلویزیون خلاصه کرد اما بحث خود را از این دو رسانه آغاز میکنیم. مفاهیم در تلویزیون و سینما عموماً به دو شکل مورد توجه قرار میگیرد. ابتدا فیلمها یا سریالهایی که به صورت داستانی مضامین را بیان میکنند یا برنامههای گفتوگومحور که عملاً کارکرد چندانی ندارد. برای مثال فیلم «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی به شکل زیبایی خانواده ایرانی را ترسیم میکند حتی در این فیلم به تغذیه ایرانیان هم توجه میشود. آیا برنامههای گفتوگومحور قادرند چنین تأثیرگذاری در داخل یا خارج از کشور داشته باشند؟
روشی دیگری که بهواسطه آن میتوان فرهنگ ایرانی-اسلامی را مدنظر قرار داد، مستندسازی است. برنامه مستند «ایرانگرد» مثال خوبی در این رابطه است. در این کار، علاوه بر اینکه جغرافیای ایران معرفی میشود؛ فرهنگ، اعتقادات، تغذیه و حتی تفریحات اقوام مورد توجه قرار میگیرد. این قبیل تولیدات جذابیت بسیار بالایی برای خارج از کشور هم دارد بهشرطیکه نحوه عرضه آن حرفهای و درست باشد. مثالهای موفق در این رابطه مستندهای خارجی است که پخش جهانی دارد و مخاطبان را با فرهنگهای مختلف آشنا میکند. بخش دیگری که در این چند سال اخیر به واسطه گسترش فضای مجازی به وجود آمده شبکههای اجتماعی است. من این بخش را بسیار بزرگتر و گستردهتر از سینما و تلویزیون میدانم زیرا فضا در آن بسیار بازتر و تبلیغ فرهنگی هم در آن بیشتر رخ میدهد.
ایکنا – سبک زندگی تنها یک موضوع فرهنگی نیست بلکه کارکرد استراتژیک در جهان دارد. در این راستا دولتها در این قبیل موضوعات ورود کرده و سرمایهگذاری میکنند. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
چند سال پیش سبک زندگی شعار سال بود. این امر نشان از اهمیت موضوع دارد بنابراین تنها قطعاً بخش دولتی میتواند سرمایهگذار بهتری در این رابطه باشد. اصلیترین مراکز نیز در این رابطه صدا و سیما، وزارت ارشاد، بنیاد سینمایی فارابی، حوزه هنری، سازمان تبلیغات، شهرداری و... هستند. این بخشها قادرند ایفاگر نقش باشند اما آنچه در عمل رخ میدهد راضیکننده نیست حتی اگر بخش خصوصی در این رابطه طرحی را به آنان ارجاع دهد آن را حمایت نمیکنند! برای مثال چند سال پیش طرحی را به وزارت کار دادم که بحث کارآفرینی را مدنظر داشت و تلاش میکرد به واسطه آشپزی به تولید و سبک زندگی اشاره کند ولی متأسفانه همکاری رخ نداد! در ادامه دو فیلمنامه درباره فرزندآوری داشتم اما آنها نیز مورد توجه قرار نگرفت!
آموزشوپرورش هم یکی از سازمانهای بسیار جریانساز است که اگر در امور فرهنگی تمرکز و توجه جدیتر داشته باشیم دستاوردهای آن بیشتر خواهد شد. در چنین شرایطی این سؤال پیش میآید چرا این مراکز با توجه به استراتژیک بودن موضوع سبک زندگی، توجه کافی را مبذول نمیکنند؟ دلیل اول که عموماً از سوی مدیران سازمانها مطرح میشود این است که به آنها بودجه لازم برای اقدامات فرهنگی تخصیص داده نمیشود! درصورتیکه معتقدم این توجیهی بیش نیست چون آنها بودجه لازم را دارند اما واهمه از هزینه کردن در حوزه فرهنگ و هنر باعث میشود اتفاق چندانی رخ ندهد. در ضمن اگر هم سرمایهگذاری از سوی این مراکز انجام شود به هنرمندانی اختصاص پیدا میکند که معروف باشند چراکه شهرت افراد میتواند برای آنها یک پشتوانه کاری باشد. دلیل دیگری که میتوان برشمرد این است که موضوعاتی نظیر سبک زندگی، شاید بیلان کاری مناسبی برای مدیران نباشد پس تمایل برای فعالیت هم اندک است.
ایکنا - در تولیدات سینمایی برخی کشورها نظیر هند یا ژاپن فرهنگسازی بهگونهای رخداده که تماشاگر خارجی بلافاصله با دیدن اولین سکانس متوجه هندی یا ژاپنی بودن اثر میشود اما در کشور ما باوجوداینکه قومیتهای مختلفی وجود دارد هیچگاه نتوانستهایم کارمان را به نحوی عرضه کنیم که شناسنامه کشورمان باشد. این کمکاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
در کشور ما پوششهای شهری ربطی به فرهنگ ایرانی ندارند، تماماً غربیاند و تنها در قومیتها شاهد پوششهای محلی هستیم. در چنین شرایطی اکثر داستانهای نمایشی در فضای شهری رخ میدهد برای همین نمیتوان از پوشش محلی استفاده کرد. مشکل دیگر به برخی از سختگیریهایی که در این رابطه وجود دارد برمیگردد. ما نمیتوانیم در فیلمهایی که به قومیتها اشاره دارند پوشش را به صورت واقعی نشان دهیم چون با سانسور مواجه میشویم. برای من این اتفاق رخ داد. فیلمی درباره ترکمنها ساختم. در این کار برای نشان دادن لباس محلی زنان با مشکل مواجه شدم! درصورتیکه پوشش اقوام مناسب است اما سختگیریهای بیشازحد باعث شده تنوع فرهنگی و قومی در کارهای نمایشی کمتر دیده شود.
ایکنا – ایران را باید یکی از غنیترین کشورها در حوزه ادبیات دانست، کشوری که شاعرانی نظیر؛ سعدی، فردوسی و... دارد. این افراد برای دنیا قابلاحترام هستند اما کمتر از این ذخایر غنی استفاده میکنیم، درصورتیکه در تمامی ژانرها میتوان از داستانهای زیبای تاریخ ادبیاتمان بهره برد. بهترین مثال در این رابطه سریال «سفرهای سعدی» است که این اواخر از شبکه پویا در حال پخش است. در این مجموعه حکایتهای پندآموز سعدی به شکل زیبایی برای کودکان روایت میشود. اما سؤال اینجاست چرا این قبیل تولیدات نادر هستند؟
اولین دلیل به ضعف ما در تصویرسازی برمیگردد چون قصههای شاهنامه بهاندازهای بزرگ و باشکوه است که ما بهواسطه ضعف پرداختمان قادر نیستیم به آن ورود کنیم، پس کمتر فیلمسازی به سمت این موضوعات میرود. مشکل دیگر به عدم تقاضا در این رابطه برمیگردد. در این رابطه من اشکال اصلی را در خانوادهها میبینیم. متأسفانه بخش عمدهای از خانوادههای ایرانی نسبت به مفاخر این سرزمین توجه لازم را ندارند برای همین کودکان را با آنها آشنا نمیکنند. نتیجه این بیتوجهی این شده که کودکان امروز با قصههای ایرانی غریبه بوده و بیشتر با قهرمانان خارجی آشنا هستند، درصورتیکه اگر میتوانستیم فرزندان خود را با قصههای ایرانی آشنا کنیم تقاضا برای تولید بالا میرفت و ناخودآگاه تولید هم رشد پیدا میکرد.
بیشتر بخوانید:
در کل موضوعات استراتژیک سرمایهگذاری کلان میطلبد که تنها دولت از عهده تأمین آن برمیآید. همچنین سرمایهگذاریای که در این رابطه صورت میگیرد باید با دقت و کارشناسی کامل انجام شود تا از هرگونه رانتی پرهیز شود. تنها در این صورت است که در قالب یک پروسه زمانی میتوان نتیجهگیری لازم را در بحث سبک زندگی به دست آورد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام