به گزارش ایکنا، مهدی مجتهدی؛ استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی، شامگاه 20 شهریور در نشست «درآمدی زبان بدن در سیره نبوی با تأکید بر روایات امام رضا(ع)»، که از سوی پژوهشکده علوم اسلامی رضوی برگزار شد، با بیان اینکه در سیره نبوی کمکاریهایی انجام شده است که باید برای آنها تدبیری بیندیشیم، گفت: به عنوان کسی که در حوزه تاریخی کار کردهام گوشزد میکنم که روایات و احادیثی که تاریخی نیستند چندان مورد توجه تاریخپژوهان واقع نشدهاند. در دوره اخیر حتی در غرب در مطالعه سیره پیامبر(ص) بیان میشود که اگر بخواهید به مطالب دقیقتری در سیره نبوی دست یابید، باید سراغ تفاسیر بروید، اما در داخل کشور تاریخپژوهان ما کمتر این موضوع را پذیرفتهاند و چندان از منابع تفسیری و حدیثی و... استقبال نکردهاند.
مجتهدی با بیان اینکه زبان بدن در عربی معادل لغت الجسد و لغت الجسم است، اضافه کرد: جرقه بررسی زبان بدن در سیره نبوی در ذهن بنده از غدیر شروع شد و اینکه پیامبر(ص) چگونه دست امام علی(ع) را برای معرفی به عنوان امام، بلند کردند. البته مقالاتی در مورد زبان دست و چشم در نهجالبلاغه و قرآن نوشته شده که از سال 1397 به بعد منتشر شده است. سیره نبوی به روایت اهل بیت(ع) از موضوعاتی است که خلأ زیادی درباره آن وجود دارد. به عنوان یک انسان منصف اگر بخواهیم سیره نبوی را بشناسیم، بهترین منبع معاصران ایشان مانند حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند و ما در این باره کوتاهی داریم. البته کتبی در مورد پیامبر(ص) در نهجالبلاغه تدوین شده، ولی حق مطلب ادا نشده است.
مجتهدی با اشاره به ماجرای لحظات پایانی عمر شریف پیامبر(ص) و مسئله قلم و دوات، تصریح کرد: وقتی ایشان درخواست قم و دوات کردند فردی گفت: «ان الرجل لیهجر» و حتی از واژه نبی هم استفاده نکرد. به نظرم وظیفه اصلی ائمه(ع) معرفی پیامبر(ص) بود؛ گرچه این نگاه در بین ما وجود ندارد و تصور عمده ما نقشهای دیگر است. ائمه(ع) سیاست بازگشت به پیامبر(ص) را علیه سیاست پیامبرزدایی بنیامیه مطرح کردند؛ از جمله حضرت علی(ع) در شورای شش نفره عمل براساس سنت و سیره نبوی را شرط پذیرش خلافت بیان کردند. دوری از سنت نبوی موضوعی جدی بود که امام علی(ع) در برابر آن ایستادند و این فرضیه مطرح میشود که برخلاف تصور کنونی ما در قرون اولیه وقتی از سنت سخن به میان میآمد، مردم از آن سنت نبوی را فهم نمیکردند، مگر اینکه به واژه نبوی تصریح میشد. به عبارت دیگر سنت به معنای رفتار همه خلفا و حتی بنیامیه بود. لذا احیای سنت نبوی وظیفه اصلی ائمه(ع) بود.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه پیامبرزدایی از بعد از وفات ایشان شروع و در دوره حکومت حضرت علی(ع) تا حدودی مهار شد، گفت: این روند مجدداً با روی کار آمدن معاویه تشدید شد و به جایی رسید که خلفای عباسی قصد داشتند دست دزدی را قطع کنند، ولی امام جواد(ع) فتوا به قطع انگشتان دادند. بیگانگی از سیره پیامبر(ص) در دوره امام رضا(ع) هم مشهود است. بنابراین باید سنت نبوی را از زبان اهل بیت(ع) تبیین کنیم تا از غربت خارج شود. اگر امروز امام رضا(ع) بودند و از ایشان میپرسیدیم که در مورد سیره رسولالله کار کنیم یا سیره ائمه میفرمودند سیره پیامبر(ص).
مجتهدی با اشاره به برخی مصادیق زبان بدن، افزود: تصور همه ما از بیعت این است که افراد با پیامبر یا امام دست میدهند، ولی تا 200 سال بعد از پیامبر(ص) بسیاری از مسلمین نمیدانستند که روش بیعت پیامبر(ص) چگونه بود تا اینکه امام رضا(ع) پشت دستشان را به سمت خودشان گرفتند و کف دست را به سمت طرف بیعتکننده؛ البته ابعاد این روایت جای بحث دارد، ولی این نوع بیعت مستلزم این است که فرد بیعتکننده هم کف دست خود را به کف دست امام(ع) بزند که نادر است و جالب اینکه مأمون از این رفتار امام(ع) تعجب کرد و این امر نشان میدهد که جامعه چقدر از سیره نبوی دور شده بود.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه این نوع سبک بیعت به خصوص بیعت با زنان جای تحقیق دارد، گفت: وقتی امام علی(ع) برای اولین بار به کوفه رفتند و نماز اقامه فرمودند بعد از نماز مامومینی که جزء صحابه پیامبر(ص) بودند معترف شدند که علی(ع) ما را به یاد نماز پیامبر(ص) انداخت؛ یعنی اینقدر افرادی که برای مردم نماز اقامه کرده بودند، دور از سنت نبوی بودند که این کار نمود زیادی داشت.
این پژوهشگر بیان کرد: وقتی مأمون از حضرت رضا(ع) خواست که نماز بخوانند ایشان اکراه داشتند، ولی وقتی پذیرفتند، فرمودند من به شیوه پیامبر نماز خواهم خواند و وقتی عازم مراسم اقامه نماز شدند در بین راه مامون ایشان را برگرداند، زیرا عدهای به او گفتند اگر مردم نماز او را ببینند، تو دیگر نمیتوانی خلیفه باشی. امام(ع) بدون اینکه سخنی بگویند با زبان بدن نوع نماز پیامبر(ص) را یادآور شدند؛ پای برهنه و با برداشتن سرپوش و بعد از این ماجرا بود که مأمون متوجه شد نمیتواند با روش مدارا با حضرت مواجه شود و تصمیم به قتل ایشان گرفت. در ماجرای امام موسی کاظم(ع) و هارون هم این مورد دیده میشود، چون هارون در زیارت پیامبر(ص) گفت السلام علیک یابن عم ولی امام گفتند السلام علیک یا اب. کلام امام کاظم(ع) مؤید نامشروع بودن حکومت هارون است و وقتی حاکم مشروعیت خود را در خطر دید، تاب نیاورد و به قتل امام کاظم(ع) اقدام کرد.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به وداع امام رضا(ع) با مرقد مطهر پیامبر گرامی اسلام و اینکه آن حضرت سخنی ایراد نکردند و فقط با زبان بدن پیام خود را منتقل کردند، اظهار کرد: ایشان در هنگام وداع از مدینه با گریه از مرقد مطهر پیامبر خداحافظی کردند و برای همه قطعی شد که آخرین وداع امام رضا(ع) است و سفر بیبازگشتی خواهند داشت. همچنین، فقهالحدیث و تاریخ اهل بیت(ع) نیازمند بررسی موضوع از منظر زبان بدن است. این امر در فقهالحدیث کاربرد بسیاری دارد، ولی کمتر به آن توجه شده است؛ مثلاً راویان در مواردی سرخ شدن صورت یا بلند شدن از حالت تکیه دادن یک امام و... را در روایت بیان کردهاند، ولی ما به آن بیتوجهیم، در صورتی که اگر مهم نبود، دلیلی نداشت که راوی آن را در روایت خود ذکر کند. البته ممکن است در هر جامعهای عکسالعملها مفهوم متفاوتی داشته باشد و نتوان تعمیم داد، ولی به عمق برداشت ما از موضوع کمک میکند.
انتهای پیام