حمیده پارسافر؛ شاعر و پژوهشگر ادبی نسبت به حوادث این روزهای غزه و بمباران بیمارستان المعمدانی واکنش نشان داده و در غزلی به مقطع «هنوز از کربلا یک جلوه دیگر به جا مانده» به صورت کلماتی تبلور پیدا کرده است.
کمی هذیان و تب در سینه دفتر به جا مانده
قلم گنگ است و از شعرم، فقط جوهر به جا مانده
تو آن سیمرغ ِ قاف ِ دوردست ِ آرزوهایی
چرا از تار و پودت خاک و خاکستر به جا مانده
چنان خمپارهها در استخوانهایت فرو رفتند
که در گوشم صدای پُتک ِ آهنگر به جا مانده
به تیر ِ هیچ صیادی تنت پرپر نخواهد شد
اگرچه در قفس بعد از تو مشتی پَر به جا مانده
چه سِری در نهان دارند این شبهای سردرگم
که در تفسیرشان، لبها «هُوالَابتر» به جا مانده
تمام عمر، در من جاری است این رنج ِ بیپایان
که از پروانههایت، شعلهای پرپر به جا مانده
تنی این سو و آنسو سر به جا مانده است بر خاکت
و هر سو مادری با چشمهای تر به جا مانده
به روی کودکانت آب را هم بستهاند، آری...
هنوز از کربلا یک جلوه دیگر به جا مانده...
انتهای پیام