سیدمحمد حسینی، مدرس و منتقد سینما است و دبیری و اجرای برنامه سینماچهار را در کارنامه دارد. وی پیش از این مدیر مرکز تولید متن سازمان سینمایی حوزه هنری بوده و اکنون مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس است.
خبرگزاری بینالمللی قرآن با وی گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
آنچه امروز در غزه رخ میدهد نمایانگر توحش انسان مدرن است؛ انسانی که ادعای جهانی امن برای بشریت دارد اما در عمل به بدویت و بربریت نزدیک شده است. ددمنشی رخداده از طرف صهیونیستها به اندازهای عیان است که کل جهان نسبت به آن عکسالعمل نشان داده است. عکسالعمل پیرامون وحشیگری اسرائیل ربطی به دین یا کشوری خاصی نداشته و همه نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهند.
وقتی توحش صهیونیستها را میبینیم یاد کتاب «آمریکاستیزی چرا» نوشته روژه گارودی میافتم. در آن کتاب گفته میشود افرادی که تولیدکننده و حامی تولیدات سلاحهای کشتارجمعی هستند، انسانهایی بیخردند. این افراد به باورها و اعتقادات مردم به عنوان خرافه نگاه کرده و به هیچ چیزی از جمله سنت، اعتقادی ندارند. این افراد به تمدنها به عنوان ابزاری برای تحمیق آدمها مینگرند. این مطلب گفته ما نیست بلکه از زبان یک استاد برجسته دانشگاه سوربن بیان میشود.
رفتارهایی که از آن به عنوان همراهی با رسانههای غربی نام میبرید اصیل نیستند و میتوان به عنوان نوعی لجاجت و حماقت از آن نام برد. این مسئله نیز تنها مختص به زمان حال نیست بلکه در طول زندگی بشر این موضوع صادق بوده است. یعنی افرادی بودند که چشمانشان را روی توحش و ظلم بستهاند در حالیکه آنچه رخ میدهد، کاملاً عیان است. در این راستا و با توجه به جنایات صهیونیستها چگونه میشود گفت که اسرائیل مشروعیت دارد؟
در رسانههای غربی، اتفاقات تقطیعشده بیان میشود. برای مثال دائم در حال بیان این نکته هستند که حماس در ابتدا حمله کرده و اسرائیل در حال جواب دادن به آن است اما آنها نمیگویند نزدیک به هفتاد سال است که فلسطینیها اسیر دست صهیونیستها هستند. در این میان رسانههای غربی و صهیونیستی دروغپردازیهای زیادی نیز انجام دادهاند که پوچ بودن آن آشکارشده است از جمله به سربریدنهایی که به حماس نسبت داده بودند.
برای موفقیت در جنگ رسانهای نیاز به مجموعهای است تا بتوان در مقابل چنین هجمههایی ایستاد. بخشی از اقدامات دستگاههای تبلیغی صهیونیستی، خلق جریانات انحرافی نظیر داعش در خاورمیانه است. در حقیقت آنها در کنار خبررسانی با اقدامات استراتژیک میخواهند برای خبرهایی خود حقیقتآفرینی کنند. در چنین شرایطی ما نیز باید توانایی این را داشته باشیم تا اقدامات تأثیرگذار در کنار کارهای رسانهای انجام دهیم.
با وجود اینکه منکر این نیستم که حاکمیت میتواند بانی بخشی از تولیدات ضد صهیونیستی باشد اما فیلمسازی در این حوزه چندان ربطی به حاکمیت ندارد زیرا معتقدم این موضوع فلسطین برای برخی از سینماگران مسئله نیست تا بخواهند به آن توجه کنند. البته ممکن است برخی سینماگران ادعا کنند فیلمنامههایی دارند که به آنها فرصت ساخت داده نشده است. این سخن آنها شاید در ظاهر درست باشد اما منظور من هر فیلمنامه یا کاری نیست بلکه آثاری است که بتوان به آن به عنوان یک اثر جریانساز نگاه کرد وگرنه کارهای بیکیفیت در این رابطه کم نبودهاند. برای مثال از یک فیلم خوب از «بازمانده» نام میبرم که به خوبی تصویرگر چهره واقعی صهیونیستها بود.
متأسفانه آنچه در صفحات شخصی هنرمندان در فضای مجازی شاهدش هستیم، رویکرد حداقلی است. این بیتوجهی هم هیچ توجیهی ندارد چون ممکن است این تصور پیش آید آنها در پی لجبازی با حاکمیت هستند درحالیکه آنچه امروز در سرزمینهای اشغالی رخ میدهد تنها به انسانیت ربط دارد. مگر میشود کشتاری کودکان و زنان را نادیده گرفت؟! این کمکاری در حالی است که وقتی گربه یک بازیگر زن میمیرد عکسالعملهای آنچنانی در فضای مجازی مشاهده میشود!
در خاتمه سخنانم نکتهای را یادآوری میکنم. دو سال پیش در گفتوگو با ایکنا گفتم که داعش تمام شده اما کار رسانهای داعش به پایان نرسیده است. داعش امروز در ترکیه تخمگذاری کرده و در قالب رسانه در حال ظهور است. در این رابطه هماکنون سریالی در ترکیه در حال پخش است که مقر داعش را تبریز نشان میدهد! این رویکرد با شیبی در حال ادامه پیدا کردن است و مطمئن روزی فرا خواهد رسید که شیب کارش بیشتر شده و خواهند گفت داعشیان با زبان فارسی حرف میزنند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام