برای رسیدن به این موضوع ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که منابع دانشگاه های هنر اعم از کتب پژوهشی و درسی، محصول کدام اندیشه و کدام طیف فکری است؟ اغلب منابع محصول اندیشهها و مکاتب غربی است. این ویژگی در غالب گونههای هنری در عرصه دانشگاهی به شکل پررنگی قابل مشاهده است. این سخن صرفا معلول برداشت شخصی نیست؛ بلکه محصول تجربه تحصیل، تدریس و پژوهش در دانشگاه و مسئولیت در وزارت ارشاد است.
ما نسخه تنزلیافته منابع و الگوهای فرهنگی هنری غرب را در مراکز دانشجویی مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میدهیم. در چنین شرایطی محصول و خروجی پژوهشگران و دانشجویان هنر در امتداد بسط غرب و به منظور حفظ حیات خود وابسته به غرب است. خود را کجا آشکار میسازد؟ عمدتا در کنشی که دانشجویان و هنرآموزان در ضمن جریانات دانشجویی دارند... کافی است که شما جشنوارهها و یا همایشهای دانشجویی را با دقت مشاهده و ارزیابی کنید. این مسئله سبب شده، جریانات دانشجویی با کنترل و نظارت شدید همراه باشد و این هزینه فقدان رویکرد مبناگرا و البته منتقدانه نسبت به پیشداشتهای وارداتی عالم هنر است. لذا نهادهای متولی نظارت ناچار هستند که خروجیهای جریانات دانشجویی را کنترل بیشتری کنند تا فعالیتها و محصولات هنری با ارزشهای عرفی مغایرت پررنگ و جدی نداشته باشد. در مجموع، جریانات دانشجویی ما بهواسطه ارتزاق از آبشخورهای فرهنگی و هنری غرب، خواه از حیث تجارب تاریخی تمدنی باشد یا از جنبه اندیشه و نظر، خروجی و مابهازای ناسازگار یا دست کم غیرهمجنس دارند؛ طوری که با جهان، تجربه زیسته، باورهای ریشهدار و به طور کلی با روح حاکم بر جامعه و عرف، ناهماهنگ و گاه در تقابل است. البته تأکید میکنم که بنده در پی نفی هرآنچه از تاریخ و ادبیات غرب در عرصه هنر است، نیستم، بلکه بر هژمونی و تسلط آن بر چارچوب های دانشگاهی معترض هستم. همچنین در پی انکار تلاشها هم نیستم؛ بلکه نقد من بر تصمیمات کلان و راهبردهای کلی نهادهای متولی و ذینفعان در ارتباط با آموزش و پژوهش هنری است که گرفتار ضعف و خدشه است.
بیشتر بخوانید
با این توصیف ارزیابی من این است بخش زیادی از آنچه که در جشنوارههای دانشجویی تولید میشود از ارزشهای فرهنگی، بومی و دینی فاصله دارد. اما اگر فارغ از کارکرد معناگرایانه و به لحاظ عناصر فرمال و جنبههای زیباییشناختی بخواهیم ارزیابی کنیم؛ باید بگوییم خروجی جریانات دانشجویی، خوب است و حتی در برخی سالها قابل دفاع است. یعنی دانشگاههای هنر ما معمولا از حیث مهارت و توانایی هنری، قابلیت پرورش دانشجویان هنرمند را دارند و اساتید خوبی در این رابطه در دانشگاه هستند که عملکرد خوبی دارند.
هدایت به همراه حمایت و نظارت جریانات دانشجویی. البته هدایت را مقدم بر آن دو میدانم و اگر این سه فاکتور در فرایند دانشگاهی ما درست جانمایی شده و در مقام عمل، مدبرانه پیاده شود، انتظار میرود همین جریانات دانشجویی، یکی از مهمترین میادین تولید کالاهای فرهنگی و هنری کشورمان باشد که قابلیت تجاری سازی در عرصه صنایع فرهنگ بنیان و خلاق را دارد. برای نمونه در عرصه تئاتر ما هر ساله بیش از ششصد تا هزار دانشجوی فارغالتحصیل داریم؛ اما بسیاری از این افراد، اصلاً فرصت روی صحنه رفتن را پیدا نمیکنند. حال تصور کنید میشد این میزان نیرو را هدایت کرد و با حمایت به آن مسیر داد و با کنترل وارد عرصه تجاریسازی محصول کرد. آیا دستاوردش خیرهکننده نبود؟
یکی از مشکلات رایج در دانشگاهها، نبود مدیران دانشگاهی خبره و آگاه است، چراکه ملاک برای انتخاب، معمولاً سنجههای مدیریتی است تا دانشی! به همین علت بسیاری از آقایان از تمنیات، احوالات، دغدغه و درگیریهای علمی و ذوقی هنرآموزان یا دانشجویان هنر بیاطلاع هستند. اساتید دانشگاهی نیز عموماً در دو سر طیف قرار دارند و لذا دیدگاه صفر و یکی دارند که فرایند آموزش و پژوهش دانشگاهی را اسیر افراط و تفریط میکند. دستهای بهشدت غربزده و فاقد گرایش استقلالطلبانه و بخشی دیگر تفکر خودخوانده انقلابی به معنای تقابلی و حذفی دارند. این دو دیدگاه هیچگاه بهتنهایی قادر نیست راه دانشجو را به سمت نقطه آرمانی مشخص کند. چون نه اساتید غربزده و نه اساتید ظاهراً انقلابی، نمیتوانند دانشجو را به سمت یک کنش واقعبینانه و درعینحال آرمانخواهانه در قلمرو هنر هدایت کنند. در چنین شرایطی، خروجیهایی که از طریق جریانات دانشجویی به وجود میآید، گرفتار اعوجاج و کژتابی در نسبت میان هنرمند و اثرهنری با جهان موجود و آینده مطلوب است.
ایکنا- با توجه به شرایطی که برای جشنوارههایی دانشجویی توصیف کردید، آسیبشناسی اجمالی از جشنوارههایی دانشجویی دارید؟
وقتی درباره ضعفهای موجود در فضای دانشجویی و جریاناتی مرتبط به آن حرف زدم، منظورم این نبود هیچ نمونهای مثبت وجود ندارد چون اگر اینگونه بود نباید شاهد اتفاقات مثبتی که ریشهاش در جریانات دانشجویی است، باشیم. جدا از این امر، جشنوارههای دانشجویی این امکان را فراهم میآورد که دانشجویان وجه اجتماعی یا جامعهپذیری خود را در حوزههای مختلف ازجمله هنر نشان دهند. اما بهطورکلی خروجیهایی که از جشنواره دانشجویی در سالهای اخیر داریم، ولو اینکه استانداردهای فرمی خوبی داشته باشد، اما فاصله فرهنگی زیادی با میراث گذشته و دارایی موجود فرهنگی کشورمان دارد. توصیه من این است شرایطی پیش آوریم تا نزدیکی فرهنگی بیشتری در جامعه دانشجویی با ارزشهای عرفی و دینی جامعه شکل گیرد.
ایکنا – اگر دولت بخواهد از جریانات دانشجویی حمایت داشته باشند این امر باید هدایتشده باشد یا این باید بهصورت مستقل رخ دهد.
هیچ منافاتی ندارد که هر دو باشد؛ حمایتهای حقوقی، معنوی و مادی دولت، میتواند هم از طریق مجاری نهادی به صورت هدایت شده باشد و هم مستقل و از طریق حمایت از نهادهای خصوصی و تبعی. آنچه مهم است، اینکه حمایت از جریانات دانشجویی حتماً باید وجود داشته باشد؛ اما اگر این موضوع با شروط و نظارتهای شدید رخ دهد نتیجه مطلوب رخ نمیدهد. هدایت به معنای دقیق دانشگاهی زمانی کارکرد خواهد داشت که از طریق اساتید و با مرجعیت آنها انجام شود. در دانشگاه چون اصل برخورد تربیتی و پرورشی با دانشجوست، پس باید به لوازم آن وفادار بود مثل تقویت کاریزمای استاد و مرجعیت او تا بهواسطه آن، ارزشهای فردی یا مسئولیت اجتماعی و حتی حاکمیتی در ضمن تدریس به دانشجویان تزریق شود با مرجعیت استاد و تدوین منابع معتبر بومی است که میتوان باور و اندیشه یا کنش تربیتی هنری متمایزی در دانشگاههای هنر ایجاد کرد که اولین تأثیرات آن را در جریانات و جشنوارههای دانشجویی خواهیم دید.
ایکنا – به ظرفیت جشنوارههای دانشجویی برمیگردیم. آیا جشنوارههایی که به اشکال مختلف فرهنگی و هنری برگزار میشود ظرفیت برگزاری سالیانه را دارند یا اینکه باید چند سال یکبار شاهد برگزاری آن باشیم؟
شکل صحیح اجرای هر جشنوارهای شکل سالیانه آن است چون برگزاری مداوم جشنواره باعث میشوم که اعتبار آن تضمین شود. همچنین باعث میشود مخاطبان این رویداد، آن را جدی گرفته و به عنوان یک اتفاق هنری معتبر و مستمر به آن نگاه کنند. هرچند برخی مواقع به دلایل مختلف نظیر شیوع بیماری کرونا یا پایین بودن تولیدات دانشجویی نیاز باشد وقفهای کوتاه ایجاد شود اما این مسئله نباید به صورت عادت درآید.
ایکنا – موضوع پایانی به کارکرد موضوعی جشنوارههای دانشجویی مربوط میشود. آیا دستاورد هدایت دولتی جشنوارههایی دانشجویی به سمت موضوعات انقلابی و دینی مطلوب نظر خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسش باید معیار خود را برای درست یا غلط بودن مشخص کنیم. زیرا انقلابی بودن در حوزه هنر چه عرصه دانشگاهی و چه عرصه میدانی، یک چالش نظری است. بنابراین در ابتدا باید تعریف مشخص از هنری که میتواند وصف انقلاب بگیرد، داشته باشیم. چون تعریفی که سید مرتضی آوینی از هنر انقلاب و دینی دارد با تعریف که امروز از طرف برخی دیگر از صاحبنظران بیان میشود، متفاوت است. نگاه من این است که جشنوارهها حتماً باید به سمت هنر انقلاب بروند؛ اما برای رسیدن به این خواسته باید چالشهای نظری هنر انقلاب و ادبیات پشتیبان آن حل شود. مرادم این است که بدانیم هنر انقلاب چه نسبتی با هنر اسلامی، عرفی و عامهپسند و حتی صنایع خلاق دارد. مرزهای آن از هسته اندیشهای تا فعالیتها و درنهایت تولید محصول کجاست. این چالش نیز باید در دانشگاه مطرح شده و پیرامون آن بحث صورت گیرد تا نتیجه آن به نقطهنظر مشترک بینجامد. در انتها تأکید میکنم اگر نقطه اشتراک لازم حاصل شد موضوعات انقلابی و دینی مسیر خوبی برای جشنوارههای دانشجویی خواهد بود.
گفتوگو از؛ داوود کنشلو
انتهای پیام