فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیدههایی هستند که به عقیده بسیاری از صاحبنظران با یکدیگر ارتباط دارند. پژوهشها مؤید رابطه مستقیم فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید میکند. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویکرد دینی نیز همبستگی فقر و انحرافات اجتماعی تأیید شده است و فقر انگیزه روی آوردن به کجروی را افزایش میدهد، همچنان که رفاهطلبی انگیزهای برای روی آوردن به جرائم است.
بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از مهمترین معضلات جامعه بشری است که جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی دارد. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات ناشی از فقر منحصر به پیامدهای فقر نیست، بلکه این مشکلات زمانی شدت مییابد که زمینهساز انحرافات شود.
درباره اهمیت فقرزدایی در جامعه و بهرهگیری از روشهای نوین با سیدمحمدموسی مطلبی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطلعات اجتماعی جهاددانشگاهی به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ عملکرد نهادهای حاکمیتی در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در رابطه با نهادهای حاکمیتی فعال در حوزه فقرزدایی باید در سه بخش به موضوع مدنظر یعنی عملکرد آنها در زمینه کاهش فقر در جامعه بپردازیم. نکته اول اینکه تنظیم و چارچوب سامانه حکمروایی کشور در حوزه کلان برای فقرزدایی مناسب نبوده و چارچوبهای اقتصادی کشور بیشتر به ایجاد فقر در کشور کمک کردهاند. امروز گردش اقتصاد ما به جای اینکه به سمت عموم جامعه باشد، بیشتر به سمت ثروتمندان است. رانتخواریهایی که در اقتصاد وجود دارد، باعث شده تا دستاوردها و گردش اقتصاد به سمت خانوادهها نباشد. این مسئله باعث میشود که گروههای خاصی در کشور ثروتمند شده و بخشی از جامعه از ثروت موجود در کشور محروم بمانند. لذا نقص سیستم اقتصادی کلان، جزء اولین مؤلفههای تأثیرگذار در عملکرد نهادهای حاکمیتی برای فقرزدایی است.
نکته بعدی تقسیم کاری است که بین نهادهای مختلف فعال در حوزه فقرزدایی ایجاد شده است. امروز بیش از 20 نهاد مرتبط با موضوع فقرزدایی در حال فعالیت هستند و متأسفانه بسیاری از فعالیتهای آنها به صورت موازی و حتی گاهی متعارض با یکدیگر انجام میشود.
موضوع بعدی و بسیار مهم دیگر آن است که آیا نهادهای فعال در حوزه رفع فقر در جامعه وظایف خود را به خوبی انجام میدهند یا نه؟ گاهی اوقات ممکن است اهدافی به جز هدف اصلی یعنی فقرزدایی در نظر گرفته شود و مسئله اصلی به حاشیه رود. ممکن است گاهی از سوی برخی نهادهای فعال در این حوزه، یارگیریهایی در قالب فقرزدایی انجام شود که این مسئله باعث میشود تا کارآمدی و اثربخشی نهادهای اثرگذار در حوزه کاهش فقر دچار مشکل شود.
گاهی ممکن است در یک استان از کشور نهادی در حال فعالیت و محرومیتزدایی است اما نهاد دیگر در همین استان و منطقه فعالیتی موازی با نهاد قبلی انجام میدهد که این مسئله نه تنها به رفع فقر کمکی نمیکند بلکه باعث خنثی شدن فعالیت این نهادها و افزایش مشکلات محرومان نیز خواهد شد.
لذا در حالت کلی عملکرد نهادهای حاکمیتی در حوزه فقرزدایی در سه بخش حکمرانی اقتصاد کلان، تقسیم کار بین نهادهای مربوطه و عملکرد نهادها تعریف میشود که متأسفانه در هر سه بخش دچار مشکل هستیم و باید برای رفع این نواقص و مشکلات چارهای بیندیشیم تا بتوانیم در مسیر تأثیرگذاری بیشتر عملکرد نهادهای مختلف حاکمیتی در حوزه فقرزدایی گام برداریم.
ایکنا ـ چرا خدمات ارائه شده از سوی نهادهای مختلف به رفع فقر در کشور نمیانجامد؟
در این زمینه موضوع اقتصاد کلان کشور و توجه بدان بسیار مهم است. برای مثال اگر حوضچهای را برای فقرا درنظر بگیریم، متأسفانه ورودی به این حوضچه بسیار زیاد است؛ چراکه نهادهای فقرزدا جامعه وظیفه دارند که فقرار را تأمین کرده و از این حوضچه خارج کنند. برآیند فقرزدایی و کاهش فقر به این است که از میزان وسعت این حوضچه کاسته شود. این مسئله زمانی رخ میدهد که این حوضچه ورودی نداشته باشد. زمانی که ورودی اقتصاد کلان جامعه به این حوضچه زیاد است، نهادهای تأثیرگذار و فعال در حوزه فقرزدایی نمیتوانند به موفقیت دست پیدا کنند.
این مسئله باعث میشود که نهادهای مؤثر در این قضیه هیچگاه آمار دقیقی از میزان فقر در جامعه ارائه ندهند؛ چراکه روز به روز به ورودیهای این حوضچه فقرا افزوده شده و طبقه متوسط جامعه در حال از بین رفتن است و به سمت طبقات پایین حرکت میکند. لذا با این تفاسیر و به دلیل افزایش فراوان تعداد فقرا، اثربخشی نهادهای مؤثر در حوزه فقرزدایی جامعه هرچقد هم که توانمند باشند، به سرانجام نمیرسد. البته عملکرد این سازمانها نیز در چارچوب وظایفی که دارند، به خوبی پیش نمیرود و این مسئله باعث میشود تا در نهایت نیز منابع اختصاص یافته به بحث فقرزدایی اثربخشی کافی را نداشته باشد.
ایکنا ـ شیوه صحیح برای فقرزدایی در جامعه چیست؟
در تمام جوامعی که در حوزه فقرزدایی موفق بودهاند، مشاهده میکنیم که ابتدا چارچوبهای کلی اقتصاد کلان آنها در مسیر صحیح قرار داشته است. این بدان معناست که خروجیها و دستاوردهای اقتصاد و درآمدهای حاصل از آن باید به عموم جامعه رسیده و در اختیار گروههای خاصی نباشد. لذا باید به توزیع ثروت قبل از تولید که همان ایجاد فرصتهاست، توجه کنیم. فرصتها و امکانات مناسب باید به صورت برابر در اختیار آحاد جامعه قرار گیرد. همچنین، پس از تولید نیز مسئله توزیع درآمد حاصل از تولید مطرح میشود که باید به نحو مناسب در جامعه توزیع شود و افراد بتوانند در قالب شغل مناسب به درآمد پایدار دست پیدا کنند.
البته این موضوع نیازمند ایجاد فرهنگ کار و تولید در جامعه است. متأسفانه فضای حاکم بر بسیاری از امور اقتصادی جامعه مبتنی بر رانتخواری و تشویق به واسطهگری است و افراد درآمد خود را از طریق کار به دست نمیآورند. اگر اقتصاد ما سامان پیدا کند و فرهنگ کار اینگونه در جامعه شکل گیرد که به جز کار نمیتوان از راه دیگری درآمد کسب کرد، دستاوردهای اقتصادی به کسانی میرسد که کار میکنند و افرادی که کار نمیکنند دستاوردی نخواهند داشت. در این قالب فقط کسانی که برای حمایت باقی میمانند، کسانی مانند کودکان، مادران باردار، سالمندان، معلولان و ... هستند که جزء اقشار آسیبپذیر جامعه بوده و نیازمند حمایت از سوی نهادهای حاکمیتی هستند.
البته در این فرآیند قطعاً باید بخش توانمندسازی به خوبی فعال شود تا افرادی که فرصت و امکانات مناسب نداشته و برای خود شغلی ندارند، توانمند شده و به امنیت شغلی و درآمد مناسب دست پیدا کنند. باید بدانیم که امروز بهترین راه فقرزدایی، رسیدن به درآمد پایدار از طریق شغل و کار است.
ایکنا ـ چگونه میتوان از مدیریت و مدلهای ارائه شده دینی و اسلامی برای حمایت از نیازمندان بهره گرفت؟
در منابع دینی و مذهبی ما تأکیدات فراوانی بر رفع فقر از جامعه و وظایف حکومتهای اسلامی در این رابطه شده است. البته این موضع نیز به همان چارجوبهای اصلی و ساختاری حوزه فقرزدایی که پیش از این بیان شد، بازمیگردد. تأکید اسلام در این زمینه بیشتر بر مقوله کار قرار دارد و در مبانی دینی آمده است که به جز کار نباید از راه دیگری به درآمد دست پیدا کرد. چارچوبهای سرمایهداری، دستاوردهای اقتصادی را به سرمایه اختصای میدهد؛ درحالیکه در اسلام این دستاوردها به کار اختصاص دارد. این مشکلی است که امروز در جامعه ما نیز وجود دارد یعنی در جامعه ما بخش زیادی از دستاوردها به جای کار به سرمایه اختصاص داده میشود که با اقتصاد اسلامی نیز ناسازگار است.
لذا اقتصاد کلی جامعه باید بر مقوله کار استوار و تنظیم شود. همچنین، ملاحظاتی که در اقتصاد کلان اسلامی وجود دارد نیز باید رعایت شود. یک چارچوب کلی در اقتصاد اسلامی وجود دارد که هر کس به اندازه توان خود کار میکند و به اندازه نیاز و تلاش خود از اقتصاد بهره میبرد. این مسئله بدان معناست که هیچکس نمیتواند با رانتخواری به دستاوردی برسد. اگر اقتصاد ما در این چارچوب تنظیم شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
در این اقتصاد است که بحث حمایت از اقشار آسیبپذیر نیز جلوه میکند و میتوان آنها را از طریق دولت مورد حمایت قرار داد. با تصحیح اقتصاد کلان جامعه، گردشهای مالی اقتصادی در چارجوب سالم شکل میگیرد و میتوانیم به خوبی در زمینه فقرزدایی جامعه گام برداریم.
ایکنا ـ وضعیت اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و مؤسسات خیریه در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بخش حاکمیتی متأسفانه این اعتماد ضعیف است. یعنی امروز به طور کلی مردم به نهادهای خیریه خصوصی که به آنها نزدیک بوده و عملکرد شفافی دارند، اعتماد بیشتری دارند. به طور کلی نهادهای خصوصی که مردم با آنها حشر و نشر دارند، بیشتر مورد وثوق جامعه هستند. نهادهای حاکمیتی برای افزایش اعتماد عمومی باید ابتدا عملکرد مناسبی داشته باشند و در وهله دوم نیز فعالیتهای خود را به خوبی شفافسازی کنند. این نهادها باید ورودیها، خروجیها و اثربخشیهای خود را به صورت شفاف به مردم ارائه کنند تا رفته رفته اعتماد عمومی به آنها افزایش پیدا کند.
ایکنا ـ ارزیابی شما از توانمندسازی خانوادههای نیازمند چیست؟
توانمندسازی خانوادههای نیازمند موضوع بسیار مهمی است اما از آن مهمتر مسئله جهتگیریهای اقتصادی است. در حوزه توانمندسازی چنانچه فردی توانمند بشود اما نتواند شغل و درآمد پایدار از آن به دست آورد، به بن بست خواهد رسید. ممکن است شغلهایی وجود داشته باشند که در دنیای اقتصاد ثابت نبوده و پس از چند سال از چرخه اقتصادی جوامع خارج شوند.
لذا توانمندسازی در این مشاغل اصلاً مناسب نیست و تأثیر معکوس در جامعه خواهد داشت. این مسئله باعث میشود تا توانمندسازی اثربخشی لازم را نداشته باشد و کمکی به حوزه فقرزدایی نکند. لذا توانمندسازی امری ضروری است به شرط آنکه اقتصاد کلان جامعه تصحیح شده و جامعه را به سمت کاهش و در نهایت رفع فقر سوق دهد.
انتهای پیام