به گزارش ایکنا، جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، صبح امروز شنبه 23 دی در فضای مجازی منتشر شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
در جلسه قبل آیاتی از سوره بقره مورد گفتوگو قرار گرفت. چون ما بنا نداریم کلمه به کلمه و آیه به آیه گفتوگو کنیم از آیه ششم تا آیه بیستم یعنی این 15 آیه را یک کاسه کردیم. اصل اولیه در کار ما این است اگر مطلبی را بزرگان قبلا فرمودهاند، عرض نکنیم.
ما در این 15 آیه بیشتر روی این نکته تاکید کردیم به عنوان یک پیام اخلاقی، معرفتی و اجتماعی که چطور انسان دچار جزماندیشی میشود و حتی در عین فسادی که انجام میدهد فکر میکند دارد اصلاحگری میکند. وقتی حادثه کرمان پیش آمد روشن شد این حادثه یک عمل انتحاری بوده است. ببینید چطور روی مغز یک نفر کار میکنند تا به این نقطه میرسد. وقتی انسان این حوادث را میبیند به عمق این آیات عزیز پی میبرد که «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ و هنگامی كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد میگويند ما فقط اصلاح كنندهايم».
یک نکته دیگر مسئله خودبرتربینی و خودحقبینی مطلق است یعنی انسان به جایی برسد که خودش را محور قرار دهد لذا وقتی به این افراد گفته میشود ایمان بیاورید میگویند ما حق هستیم و دیگران باید پیرو ما باشند. قرآن میفرماید این خودحقپنداری خطرناک است. این ویژگیها فقط برای منافقان نیست گرچه ذیل مباحث مربوط به منافقان میآید ولی فقط مخصوص آنها نیست و حتی کسانی در حوزه علمیه قم و حتی در کلاس فقه و کلاس اخلاق حضور دارند و نظر خود را قطعی میپندارند.
آیه هفتم سوره بقره میفرماید «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده، و بر چشمهاي آنها پرده افكنده شده، و عذاب بزرگي در انتظار آنها است». چرا در این آیه «قلب» و «بصر» جمع آمده ولی «سمع» مفرد آمده است. چند جواب داده شده است یکی اینکه «قلب» و «بصر» عضو بدن است و جمع بسته میشود ولی «سمع» اسم مصدر است و اسم مصدر جمع بسته نمیشود.
یک نکته دیگر که در این آیه وجود دارد این است که کلمه «ختم» را برای «بصر» نمیآورد بلکه تعبیر «غشاوه» را برای بصر ذکر میکند. شما یک تاملی روی این موضوع داشته باشید تا هفته آینده پاسخ آن را عرض کنم. مشخصا سوال این است که چرا قرآن از ختم درباره چشم استفاده نمیکند و از جعل غشاوه و پرده استفاده میکند؟ آیا نکته لطیفی دارد؟ حتما دارد. ما با قرآن مواجهیم و قرآن رفتارهایش با حساب و کتاب است.
درس اصلی امروز ما از اینجا شروع میشود؛ «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». یک اشکال بیش از هزار ساله وجود دارد که این آیه چطور معنا میشود؟ آیه میفرماید خدا بر هر چیزی قدرت دارد. آیا خداوند بر اجتماع نقیضین قدرت دارد؟ آیا خدا بر خلق شریک الباری قدرت دارد؟ این اشکال در قدیم به شکل دیگری مطرح میشد و گفته میشد آیا خدا میتواند دنیا را داخل تخم مرغ قرار دهد بدون اینکه دنیا کوچک شود و تخم مرغ بزرگ شود؟ اگر بگویی بله میتواند، موجب تناقض است، اگر بگویی نمیتواند قدرت خدا محدود میشود.
این اشکال یک اشکال قدیمی است. یکبار من این اشکال را از استاد خودم پرسیدم، ایشان پاسخ داد که بله، خدا میتواند این کار را بکند ولی تخممرغ قبول نمیکند دنیا را حامله شود، دنیا هم قبول نمیکند داخل تخممرغ برود! من گفتم این مثل این میماند من ادعا کنم یک سنگ سیصد کیلویی را میتوانم بردارم ولی سنگ بلند نمیشود!
از دیرباز به این اشکال جواب دادند و چند جواب داده شده است. مخصوصا معتزله مثل زمخشری جواب دادند. در یک روایتی امام فرمودند این کار نظیر داخل کردن دنیا در چشم تو است. وقتی شما به فیضیه نگاه میکنید تصویر همه فیضیه در چشم شما قرار گرفته است. یک شخصی همین سوال را از امام پرسید و امام در پاسخ فرمودند «لایکون». در واقع امام میخواهند بفرمایند آیه میفرماید خدا بر هر شیئی قادر است ولی این چیزی که تو پرسیدی شی نیست بلکه لاشی است.
برخی که اهل منطق هستند به این پرسش اینگونه پاسخ دادند که رابطه قدرت و عجز رابطه ملکه و عدم است، نه رابطه نقیضین یا ضدین. اگر ملکه و عدم شد، جایی باید تطبیق کند که قابلیت باشد. مثلا بینا و نابینا جایی به کار میرود که امکان بینایی وجود داشته باشد. پس قدرت و عجز در جایی است که قابلیت محل باشد. اگر قابلیت محل نیست نه قدرت صادق است و نه عجز صادق است.
پس «علی کل شی قدیر» ناظر به اجتماع نقیضین نیست و عموم آیه هم تخصیص نمیخورد. اگر شبهه این بود که بخواهیم بگوییم خدا عاجز نیست این جواب خود بود ولی ما نمیخواهیم بگوییم خدا عاجز است بلکه میخواهیم بگوییم خدا قادر است. به هر حال این جوابی که عرض کردیم آخرین پاسخی است که داده شده است و نهایتا اثبات میکند خدا عاجز نیست. به نظرم ما باید به همان پاسخ امام برگردیم که این کار لاشی است. پس ما سه پاسخ را نقل کردیم؛ پاسخ اول که برای جدال خوب بود، پاسخ سوم که منطقی بود و پاسخ دوم که مورد پذیرش ما بود.
انتهای پیام