نظر اعتقادی و سیاسی افراد را می‌توان با علوم عصب شناختی تغییر داد
کد خبر: 4203713
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۷
زهرا یمینی‌فر:

نظر اعتقادی و سیاسی افراد را می‌توان با علوم عصب شناختی تغییر داد

مدرس موسسه آموزش عالی علوم شناختی بیان کرد: در آمریکا مشخص شده کسانی که لیبرال یا محافظه‌کار هستند مناطق مختلف مغزی‌شان با هم فرق دارد بنابراین نظر اعتقادی و سیاسی افراد را می‌توان با علوم عصب شناختی تغییر داد یعنی اگر فعالیت بخش‌هایی از مغز او را تغییر دهیم می‌توان نظرات او را هم تغییر دهیم.

ارسال/ آزمایشات بیانگر کاهش ضربان قلب در افراد مؤمن است/ نقش علوم عصبی در تغییر عقاید و افکاربه گزارش ایکنا، زهرا یمینی‌فر؛ مدرس موسسه آموزش عالی علوم شناختی، 15 اسفند ماه در نشست علمی «عصب‌شناسی شناختی دین» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با بیان اینکه هنوز اطلاعات چندانی در مورد عصب‌شناسی شناختی الهیاتی در ایران نداریم لذا عمده مباحث ما برگرفته از مجلات و مقالات ترجمه شده است، گفت: نکته اول در این باره آن است که تجارب معنوی و دینی که در فرهنگ‌های دیگر رخ می‌دهد لزوما با آنچه ما تجربه دینی می‌دانیم هماهنگ نیست. عصب‌شناسی به فعالیت نورون‌هایی می‌پردازد که در مغز فعالیت دارند و می‌توانند فعالیت شناختی و یا غیرشناختی داشته باشند؛ در این رشته ما با تجاربی کار داریم که مربوط به شناخت انسان است چه شناخت پایه و اولیه و یا شناخت‌های عالی‌تر مانند استدلال و تحلیل و شناخت و ... که در مباحث دینی هم کاربرد بیشتری دارد.

یمینی‌پور با بیان اینکه مغز دارای بخش‌های مختلف از جمله فرونتال یا پیشانی است که مسئول تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و ... است، اظهار کرد: بر این اساس تجاربی که افراد در سنین پایین دارند بیشتر هیجانی است تا عقلانی. همچنین قسمت دیگری که در عصب‌شناسی دین فعال است لب آهیانه است. این لب مسئول درک عمومی ما از دنیاست و تصور ما از دنیا را پردازش می‌کند؛ قسمت دیگر هم مسئول فهم ما از دنیا، حافظه، زبان و سخن گفتن ماست. بنابراین هر بخشی از مغز یکسری نورون دارد که آنها فعالیت‌های عالی شناختی را برای ما پدید می‌آورند بنابراین عملکرد هر بخش در صورت تداخل، قابل تغییر است.

وی با بیان اینکه دین شامل یکسری فعالیت‌های عبادی و ... است که بخشی از آن مرتبط با هیجانات است، تصریح کرد: بر اساس مطالب ارائه شده در تحقیقات، برای دین قسمت اصلی و اولیه، هیجان و قسمت دوم، تصمیم‌گیری یا مهار هیجانات خاص است و هر کدام منجر به کارکردهای شناختی و رفتارهای شناختی خاص می‌شوند. ما براین اساس می‌توانیم دنیا و دین را تصور کرده و برای رفتارهایمان تصمیم‌گیری کنیم؛ در این مسئله دو نظریه کلی وجود دارد؛ اول اینکه دین یک پدیده خاص است و می‌گوید انسان‌های سالمی که ما مشاهده کردیم این مناطق از مغز آنان تغییر کرده است پس این نوع عملکردهای شناختی دینی را دارند ولی در برخی موارد این عملکرد دینی به عنان عملکرد غیرطبیعی شناخته می‌شود.

وی افزود: وقتی ما در مورد دین سخن می‌گوییم دو نظریه کلی وجود دارد یکی اینکه تمامی بخش‌های مغز در شکل‌دهی تجربه دینی ما مؤثر است و دیگر اینکه هر بخشی مخصوص یک نوع عملکرد است و البته برخی بیشتر نقش دارند. در عصب‌شناسی شناختی برای هر کدام از فعالیت‌‌های دینی یک بخش از مغز را در نظر می‌گیریم البته این به معنای آن نیست که ما هر کدام از این بخش‌ها را علت تجربه دینی بدانیم زیرا در این صورت در تضاد با باورهای دینی ما قرار خواهد گرفت که معتقدیم تجارب دینی ماحصل عملکرد نفس مغز است.

یمینی‌پور با بیان اینکه همه مغز در تجربه دینی نقش دارد، اظهار کرد: به عنوان مثال وقتی عملکرد مراقبه داریم آهیانه مغز دخالت بیشتری دارد ولی طبیعتا فقط این بخش نقش ندارد بلکه بقیه قسمت‌های مغز هم دخالت دارد؛ برای بررسی تجارب دینی، بین افراد واجد تجربه دینی را با دیگران مقایسه می‌کنند یا بخش خاصی را تحریک کرده تا بدانند مرتبط با چه نوع تجربه دینی است.

 

ارتباط تجارب دینی با بخش‌های مغز

وی با بیان اینکه با استفاده از تکنیک‌های تصویربرداری مشخص می‌کنند که در هر تجربه دینی کدام قسمت از مغز بیشتر روشن می‌شود، افزود: تجربه نشان داده است که در افراد مذهبی که باورهای دینی دارند قسمتی از مغز به نام سیستم لیمبیک دخیل است و مناطق دیگر مانند لب گیجگاهی، فرونتال و ... هم در آن نقش دارد؛ منطقه بالای ابرو هم در تجارب دینی دخالت دارد و ثابت شده که در افراد مذهبی این مناطق بیشتر عملکرد دارد و ناقل‌هایی مانند سروتونین و دوپامین فعال می‌کند؛ ثابت شده که اگر فردی اعمال دینی بلندمدت داشته باشد و مذهبی باشد ناحیه پروفرونتال او فعال‌تر است و سیناپس‌های بیشتری هم دارد لذا در تصمیم‌گیری یا مهار خود و پاسخ‌ها بهتر عمل می‌کند. یا فردی که مذهبی نیست ولی به تدریج مذهبی می‌شود هم این تغییرات مشهود است.

این پژهشگر عصب‌شناسی شناختی دین، تصریح کرد: اطلاعات موجود در دنیا تجارب مبتنی بر ادیان مسیحی و یهودی است و مسلما تجارب اسلامی هم با این تجارب تفاوت دارد لذا باید مطالعات اسلامی در این عرصه را افزایش دهیم. یکی از مباحثی که آزمایش شده این است در افرادی که در ادیان دیگر سرودهای مذهبی می‌خوانند سمت راست مغزشان بیشتر این نوع فعالیت‌‌های دینی را درک کرده و با آن همپوشانی دارد. مراکزی که در مراقبه دخیل هستند معمولا ارتباط با قسمت پیش پیشانی دارند که بخش مرتبط با استدلال و مهار پاسخ و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری است.

 

نقش علوم عصب‌شناسی در تغییر افکار و عقاید

یمینی‌پور افزود: در برخی آزمایشات وقتی فردی تفکر و فعالیت دینی دارد از او ام آر آی می‌گیرند تا ببینند کدام بخش مغز آنها بیشتر فعالیت دارد و اکسیژن بیشتری مصرف می‌کند؛ با استفاده از این اطلاعات مشخص شده است افرادی که در تبت زندگی می‌کنند و پیرو بودا هستند، بخش پیشانی مغزشان فعال‌تر است. در آمریکا هم مشخص شده است کسانی که لیبرال و یا محافظه‌کار هستند کاملا مناطق مختلف مغزی آنان با هم فرق دارد بنابراین نظر اعتقادی و سیاسی افراد را می‌توان با علوم عصبی شناختی تغییر داد یعنی اگر فعالیت بخش‌هایی از مغز او را تغییر دهیم می‌توان نظرات او را هم تغییر دهیم.

وی افزود: در خارج از ایران هم از این نوع کارکردها برای مسائلی چون جنگ شناختی و روانی استفاده می‌کنند یعنی تلاش آنها بر تغییر باورهای مذهبی، سیاسی و فکری افراد است. خاطرات ذهنی انسان مربوط به هیپوکامپ است و وقتی یک تجربه دینی را یادآوری می‌کنیم این منطقه ذهن درگیر است همچنین یکی دیگر از مناطقی که مرتبط با تجارب دینی است تالاموس است؛ تالاموس کمک می‌کند تا در تجربه دینی تمرکز انسان بر یک عملکرد وجود داشته باشد.

یمینی‌پور با بیان اینکه در هنگام تجربه دینی در مغز افراد ترشح دوپامین بیشتر می‌شود، اظهار کرد: ترشح دوپامین باعث افزایش لذت حس معنوی می‌شود لذا سبب می‌شود تا افراد این تجربه را تکرار کنند لذا دوپامین در تکرار تجربه دینی و افزایش زمان و تعداد آن تاثیر زیادی دارد. همچنین قسمت دیگری که در تجارب معنوی دخیل است هیپوکامپ و آمیگدال است؛ در بحث دینی علاوه بر بحث ذهنی، یکسری هیجانات خاص هم در تجربه دینی وجود دارد؛ قسمتی که به هیجانات خاص مرتبط است مربوط به آمیگدال(بادامه) است؛ ثابت شده است که مراقبه و تجارب معنوی می‌تواند فعالیت لیمبیک را تغییر دهد. آزمایشات نشان داده است در هنگام تجربه بدنی، نیم کره راست مغز فعالیت بیشتری دارد و به خصوص سمت راست پیش پیشانی فعال است.

 

کاهش ضربان قلب و تعداد تنفس در افراد مؤمن

یمینی‌پور افزود: بخش دیگر دخیل در این تجربیات، هیپوتالاموس است و این غده به خصوص در منطقه راست به احساس آرمیدگی و حس سکون کمک می‌کند، هیپوتالاموس سیستم عصبی خودکار را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ ثابت شده است در هنگام تجربه معنوی، بدن به سمت آرامش می‌رود و در افرادی که تجارب دینی زیادی دارند شاهد کاهش ضربان قلب، تعداد تنفس و فعالیت‌های فیزیولوژیکی مناسب هستیم.

وی افزود: در مغز یکسری مواد داریم که در حالت خوب زیاد می‌شود، افرادی که تجربه معنوی دارند آندوفین مغزشان بیشتر شده است لذا حس شادی و آرامش را در مغز افزایش می‌دهد؛ در تجارب دینی مشخص شده است که مراقبه و تجربیات معنوی این ماده را افزایش داده و حس مثبتی از تجربه دینی را به انسان منتقل می‌کند.  

انتهای پیام
captcha