آغاز جریان تفسیر اجتماعی قرآن با سیدجمال‌الدین اسدآبادی
کد خبر: 4204679
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۷
محسن قاسم‌پور بیان کرد:

آغاز جریان تفسیر اجتماعی قرآن با سیدجمال‌الدین اسدآبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به آغاز جریان تفسیر اجتماعی قرآن با سیدجمال‌الدین اسدآبادی، گفت: این رویکرد تفسیری در سه حوزه جغرافیایی جهان عرب، شبه قاره و ایران معاصر ظهور و بروز داشته است.

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «حوزه جغرافیایی تفسیر اجتماعی قرآن در دوران معاصر» عصر یکشنبه 20 اسفند در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

در ابتدای نشست محسن قاسم‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه به عنوان ارائه‌دهنده سخن گفت و اظهار کرد: بحث ما در باب تفسیر اجتماعی قرآن در دوران معاصر است. یکی از جریان‌های تفسیری جریان تفسیر اجتماعی قرآن است. بستر تفسیر اجتماعی نهضت اصطلاح‌طلبی متفکران مسلمان است. اگر تکاپوهایی در این زمینه صورت گرفته باید زمینه‌های ظهور و بروز این مسئله را مد نظر قرار دهیم. ما باید ریشه این جهت‌گیری تفسیری در یک صد سال اخیر را در نگرش تفسیری سیدجمال الدین اسدآبادی و شاگرد او محمد عبده پیگیری کنیم. اگر بخواهیم مکاتب تفسیری را دسته‌بندی کنیم مکتب محمد عبده را باید در رده تفاسیر عقلی و اجتماعی قرار دهیم، یعنی رکن نظری آن، عقلی و رکن رویکردی آن اجتماعی است.

وی افزود: این رویکرد تفسیری در سه حوزه جغرافیایی جهان عرب، شبه قاره و ایران معاصر ظهور و بروز داشته است. در این میان نقش سید جمال‌الدین اسدآبادی در رأس مصلحان دینی حقیقتی است که قابل انکار نیست و تمامی کسانی که در باب او قلم زدند، او را پیشتاز دغدغه‌های اجتماعی با محوریت قرآن دانستند. گرچه سیدجمال دارای اثر تفسیری مستقل نیست ولی سخنرانی‌های او مملو از استنادات قرآنی است. بنابراین با اینکه ما اثر مستقل تفسیری برای او نمی‌شناسیم ولی دغدغه اصلاح‌گرانه او در حوزه تفسیر بر گروهی از متفکران مسلمان اثرگذار بوده است. وحدت امت مسلمان، عزت علمی، نفی سرسپردگی و ... از جمله مباحثی است که در ارتباط با سیدجمال صدق می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: در باب تفسیر اجتماعی برخی محققانی که قلم زدند از آن به عنوان تفسیر تطبیقی یا تفسیر توفیقی هم یاد کردند، به این معنا که وقتی یک محقق برای ایجاد سازگاری میان مقتضیات اجتماعی با آموزه‌های قرآنی کوشش می‌کند، کار او تفسیر تطبیقی نامیده می‌شود. آنچه مهم است وفاق دستاوردهای جدید و مقتضیات اجتماعی با قرآن است. به همین جهت مقولاتی مثل مشکلات امت اسلامی، علل عقب‌ماندگی مسلمانان، حقوق اقلیت‌های مذهبی از عمده دغدغه‌های افرادی است که این رویکرد تفسیری را پیش گرفتند.

وی افزود: اشاره شد که در ایران معاصر  این ‌جهت‌گیری مورد توجه قرار گرفته است. همچنین ‌در جهان عرب مکتب تفسیری عبده و رشید رضا تفسیر اجتماعی به حساب می‌آید. باز می‌توان از مفسران وابسته به اخوان‌المسلمین مثل سید قطب یاد کرد که به این مکتب تفسیری تعلق دارند. در شبه قاره نیز به خاطر ‌حضور سیدجمال در این سرزمین، تأثیر نگرش اصلاحی او را در میان‌ مفسران می‌بینیم. در حوزه تفسیر شیعی و در ایران تفاسیری مثل شهید مطهری، شهید بهشتی و مقام معظم رهبری از نمونه‌هایی هستند که رویکرد اجتماعی در آن‌ها به چشم می‌خورد.

وی در ادامه عنوان کرد: گفتم که در حوزه شیعی در ایران در یک صد سال اخیر مفسران با رویکرد اجتماعی به تفسیر پرداختند و خصوصاً بعد از مشروطه شخصیت‌هایی با نگرش جدید سراغ آموزه‌های قرآن رفتند. اگر ملاک ما مفسران شیعی باشد، افزون بر ایران باید از کوشش شخصیت‌هایی چون ‌مغنیه و شهید صدر یاد کرد. در رویکرد اجتماعی شهید صدر جامعه و تاریخ باید مورد شناخت قرار گیرد و مبنای این شناخت سنت‌های الهی است که شامل سنت اجتماعی و سنت‌های تاریخی می‌شود.

وی در پایان گفت: تفسیر اجتماعی با رویکرد اصلاحی نسبت دارد و رویکردی است که در آن مفسران با انگیزه اصلاحی به تدوین تفسیر اهتمام کردند. در این بستر شعار بازگشت به قرآن یک مبنای اساسی است. ممکن است این شعار خوانش‌های متفاوتی داشته باشد ولی همه این خوانش‌ها در شعار بازگشت به قرآن با هم مشترکند. نکته دیگر اینکه از ارکان نظریه تفسیر اجتماعی این است قرآن به مثابه کتاب هدایت فردی و اجتماعی انسان تلقی می‌شود و مفسران دغدغه اجتماعی دارند. از منظر پیروان این مکتب ما باید به طور کلی در نگاهی که ‌گذشتگان به قرآن داشتند، تجدید نظر کنیم و موضوعات جدید را مورد توجه قرار دهیم.

ابهام در کاربست تعبیرگرایش تفسیر اجتماعی و جریان تفسیر اجتماعی

در ادامه نشست محمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان ناقد سخن گفت و اظهار کرد: شما یکجا از گرایش تفسیر اجتماعی و یکجا از جریان تفسیر اجتماعی صحبت می‌کنید و خود این مسئله ما را دچار ابهام می‌کند. اینها با هم متفاوت است. وقتی از جریان صحبت می‌کنیم ویژگی جریان این است هویت اجتماعی پیدا کرده ولی گرایش ضرورتاً اینگونه نیست. به عنوان مثال علامه طباطبایی در جریان تفسیر اجتماعی طبقه‌بندی نمی‌شود ولی گرایش تفسیر اجتماعی در تفسیر ایشان وجود دارد. به نظرم اگر نگاه به عنوان گرایش داشته باشیم خیلی از تفاسیر را شامل می‌شود و این کار را سخت می‌کند. بنابراین باید به عنوان جریان با تأکید بر نگاه سیدجمال به مسئله نگاه کنیم.

نحوه مواجهه تمدن اسلامی با تمدن غرب

در ادامه این نشست علیرضا اشتری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان ناقد سخن گفت و اظهار کرد: مواجهه تمدن اسلامی با تمدن غربی مثل این بود کسی ضربه سنگینی خورده بود و وقتی به خودش آمد دید تمام قلمرو تمدن اسلامی که تا چند قرن قبل تمدن مقتدری بود مورد تاخت و تاز عجیب جهان غرب قرار گرفته و در مواجهه با این مدرنیسم میدان‌های گفتمانی مختلفی شکل گرفت.

وی افزود: ابتدا شاید مسئله از بحث تمدنی شروع شد، مثل مسئله حمل و نقل و رفاه و آموزش و قدرت نظامی. یک بحث آن هم سیاسی بود یعنی گفتند مشکل ما مدل حکومت است. یک بحث آن هم دینی بود چون شاخصه اصلی تمدن اسلامی دین بود و در این حوزه سراغ قرآن آمدند. در این جا چند مدل مواجهه با قرآن صورت‌گرفت، یکی اینکه مدرن شویم بدون دین مثل آنچه در دوره پهلوی شاهد بودیم. یک مدل دیگر گفتند مدرن شویم از دین سنتی هم استفاده کنیم. یک مدل هم‌ گفت مدرنیسم را نخواستیم و فقط از دستاوردهای آن استفاده می‌کنیم. یک مدل دیگر رویکرد روشنفکرانه جدید دینی بود و گفتند مدرنیسم هست ولی باید اصول اسلامی را حفظ کنیم و اینجا است که اندیشه سیدجمال پدید می‌آید.

 

گزارش از مصطفی شاکری

انتهای پیام
captcha