با گذشت ۲۶ روز از ماه مبارک رمضان و پشت سر گذاشتن لیالی قدر، یکی از مهمترین شبها که بر فضیلت این ماه میافزاید، شب بیستوهفتم ماه رمضان است. در بسیاری از روایات تاریخی در خصوص این شب اعمالی همانند شبهای احیا آمده است که آن را همراستای شب قدر قرار میدهد. به همین مناسبت، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن انجام داده است. پیش از این در شماره اول این گفتوگو با عنوان «شب قدر، واحد است» به موضوعاتی نظیر دلیل تأکید بر سومین شب قدر، توجه به موضوع زمان، تکرار شب قدر در هر سال و ظرف نزول قرآن پرداخته شد. در اینجا، ادامه این گفتوگو تقدیم نگاه خوانندگان میشود.
ایکنا ـ درباره اهمیت زمان در قرآن بیشتر توضیح دهید.
در گفتوگوی «شب قدر، واحد است» به موضوع مهم زمان پرداختیم. در اهمیت زمان، کافیست که بگوییم خداوند زمانآفرین در کتاب فرازمانیاش به آن قسم میخورد: «وَالعَصر.» حتی به قطعات خاص زمان چون یومالقیامة، یومالموعود، لیل، نهار، صبح، فجر و ضحی نیز سوگند میخورد.
بیشتر بخوانید:
در واژهیابی قرآن به کلمات وقت، عُمر، سِنه، عام، حول، دهر، اجل، آن، آناء، ساعت، سریع، فتی، شیخ، شباب، بکر، فارض، ارجاء، خلد، وعد، تقدیم و تأخر هم برمیخوریم که به نحوی با مفهوم وقت و زمان مرتبط هستند و برای قرآنپژوهان قابل استفاده است.
در گفتوگوی قبل به واژه «لیله» بهمثابه یکی از مقاطع معنوی و روحانی زمان پرداختیم. در این قسمت، بحث را با واژه دیگری آغاز میکنیم که در سوره مبارک قدر آمده است و بر یکی دیگر از مقاطع زمان، یعنی «شهر» به معنای ماه قمری دلالت دارد.
از نظر قرآن و اسلام، سال و ماه قمری بنابر دلایلی بر سالها و ماههای شمسی، میلادی و... ترجیح دارد. در سراسر قرآن از هلال قمر، شهر و شهور قمری و بهطور خاص، شهر رمضان بهمثابه ماهی مبارک و استثنایی از ماههای ۱۲گانه یاد شده است.
ایکنا ـ آیا واژه «شهر» در قرآن فقط به معنای ماه قمری است یا از لحاظ تفسیری و تأویلی میتوان معانی دیگری هم برای آن مترتب شد؟
درباره واژه زیبا، دقیق و عمیق «شهر» در سوره مبارک قدر، چند نکته به نظر میرسد. شهر حداقل سه معنا دارد؛ ۱ ـ ماه یعنی ۳٠ روز، ۲ ـ مشهور و شناختهشده و ۳ ـ امام معصوم(ع). قرآن میتوانست به جای «الف شهر» برای مثال، ثمانین سنه بفرماید؛ ولی دو هدف از انتخاب این واژهها میتوان فهمید؛ یکی استفاده از هزار به منظور نشان دادن کثرت و دوم بهرهبرداری سه منظوره از واژه شهر با سه معنایی که عرض کردیم.
ایکنا ـ درباره واژه شهر با در نظر گرفتن ماه ۳٠ روزه، چه برداشتی از آیه دوم سوره قدر میتوان داشت؟
ماه ۳٠ روزه یک دوره حیات را از هلال که نمایش تولد، کوچکی و طفولیت ماه است، نشان میدهد و کمکم رشد میکند تا اینکه در شب چهاردهم به کمال میرسد که به آن بدر میگوییم و بزرگترین جلوه ماه در آسمان است. این اتفاق ۱۲ مرتبه در ۱۲ ماه از سال اتفاق میافتد. توجه و تدبر در اعداد ۱۴ و ۱۲ لذتبخش است.
دوره حیات ماه بعد از بدر هم ادامه دارد و کمکم رو به کوچکی میرود تا اینکه دوباره به شکل هلالش میرسد: «... نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ...» و باز هم همین هلال رشد بعدیش را آغاز میکند و همان دور بهطور متناوب تکرار میشود. این حرکت هیچ وقت متوقف نمیشود و از ابتدای خلقت تاکنون و تا قیامت استمرار دارد. میبینید که چقدر این واژه با دقت و ظرافت انتخاب شده است.
ایکنا ـ این معنا و مفهوم را با معنای دیگر شهر یعنی امام معصوم(ع) مقایسه کنید.
۱۲ ماه و هر ماه، جای ماه دیگر میآید. تکرار و تداوم این گردش قابل تأمل است. همانطور که ماه نور خودش را از خورشید میگیرد، امامان اثنیعشر هم نورشان را از شمس جمال محمدی و کمال احمدی میگیرند. در تفسیر تأویلی سوره شمس و در آیات «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا» فرمودهاند: «شمس، پیامبر اکرم(ص) و قمر، امیرالمؤمنین امام علی(ع) است.»
ایکنا ـ با توجه به معنای سومی که برای کلمه شهر بیان کردید، یعنی مشهور و شناختهشده، معنای آیه را توضیح دهید.
معنای سوم کلمه شهر یعنی شهرت را هم با دو معنایی که گفتیم، جمع کنید. ماه آسمان، ماه سال و ماه امامت که همه از مصادیق شهرت، پیدایی و وضوح هستند. حال اگر این معانی را در آیه بیاوریم و کنار لیلةالقدر قرار دهیم، ببینیم معنای آیه چگونه میشود؟ لیله قدر از هزار ماه، هزار امام و هزار مشهور، برتر است.
حال با توجه به معنای تفسیر تأویلی لیلةالقدر که فاطمه زهرا(س) است، ببینیم به چه جمله عجیب و شگفتانگیزی میرسیم؟ ببینیم وجود ملکوتی حضرت مادر(س) با این نکتهای که عرض کردیم، آیا آن مجهولالقبر و مجهولالقدر هم هست؟
موضوع «شهر» در سوره توبه، آیه ۳۶ هم بهصورت جمع (شُهُور) آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ...؛ همانا عدد ماههای سال نزد خداوند در کتاب تکوین و تشریع، ۱۲ ماه است، از آن روزی که خداوند آسمان و زمین را بیافرید که چهار ماه آن حرام هستند و حرمت دارند...» در تفسیر تأویلی این آیه، احادیث متعددی از حضرات معصومین(ع) داریم که میفرمایند: «۱۲ ماه، ۱۲ امام بعد از پیامبر اکرم(ص) هستند و چهار ماه حرام عبارتند از چهار امامی که نامشان، علی است.» (امامان اول، چهارم، هشتم و دهم) ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که کلمه «شهر» در قرآن ۱۲ بار آمده است.
حال اگر لیلةالقدر را حضرت فاطمه(س) در نظر بگیریم و معانی دوم و سوم «شهر» را در آیه سوم سوره مبارک قدر قرار دهیم، فهم جدیدی به دست میآید و آن اینکه برکات حضرت فاطمه(س) فراتر از هزار امام و یا هزار بار مشهورتر از هر مشهوریست. این حقیقت ترجمان دیگری بر خیر کثیر: «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» و تأیید دیگری بر این روایت است: «فاطمه(س)، حجتالله علیالحجج است.»
به این نکته نیز توجه داشته باشید که شهرت فاطمی در عالم ملکوت و آخرت فراتر از شهرت دنیوی ایشان است و درواقع بخش اعظم آن شهرت در عرصه قیامت با شفاعتی که خواهد کرد، ظهور مییابد: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛ و به زودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند شوى.»
تصور نشود که ما در بیان مقامات صدیقه طاهره(س) غلو و مبالغه میکنیم. از حدیث قدسی «لَولاک» که درکش دشوار است، میگذریم و شما را به تدبر در این دو حدیث نبوی دعوت میکنیم؛ ا ـ «فاطمه حوراء انسیه خلقها الله عز وجل من نوره قبل ان یخلق آدم.» ۲ ـ «اوّل شخص یدخل الجنة، فاطمه.»
ایکنا ـ اجازه دهید بهمناسبت ایامی که در آن قرار داریم، به سوره مبارک قدر برگردیم. به نظر شما مهمترین موضوع این شب با توجه به آیات قرآن چیست؟
مهمترین موضوع شب قدر، نزول بهویژه نزول قرآن است. ما در چهار قسمت اول از ۱۸ قسمت سلسله گفتوگوهای ماه مبارک رمضان سال جاری که با نام «حیات قرآن از ازل تا ابد» بود، راجع به نزول قرآن نکاتی عرض کردیم که در اینجا تکرار نمیکنیم و مخاطبان ارجمند را به آن گفتوگوها ارجاع میدهیم. در این گفتگو، نکاتی بهصورت مکمل عرض میکنیم.
هر سه موضوع یعنی نزول قرآن، تقدیر مقدرات و نزول فرشتگان در این شب پرعظمت که در این سوره آمده، حائز اهمیت شایانیست؛ ولی موضوع مهم، پدیده «نزول» است، بهطوری که در این سوره فقط دو فعل آمده که هر دوی آنها مشتق از نزول هستند: «انزلنا و تنزّل». اهم موضوع نزول هم نزول قرآن است. گرچه اگر نگاه عمیقی به تمام این موضوعات داشته باشیم، در باطن، همه به یکدیگر مربوطند و در یک موضوع متمرکز میشوند و به توحید اهداف، یعنی سعادت انسان ختم میشوند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. ما فرو فرستادیم آن را در شب قدر.» ما فرو فرستادیم «هُ» یا آن را. «هُ» همان هو، اسم رمزگونه الله است؛ یعنی قرآن، هویت الله یا هو است: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.»
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»؛ چه چیز در شب قدر نازل شد؟ قرآن. «هُوَ» اسم اعظم و به عبارتی اسم اعظم، قرآن است. اعظم اسامی این کتاب، قرآن نام دارد. قرآن، سبعالمثانی یعنی خلاصهشده آن، سوره مبارک حمد است. فرمودهاند که سوره حمد در بسمله و بسمله هم در حرف باء خلاصه میشود. نقطه تحتالباء هم امیرالمؤمنین امام علی(ع) است؛ یعنی به حقیقت قرآن رسیدیم: «علی مع القران والقرآن مع علی.»
اسم اعظم مجسم، امام علی(ع) است. معاویه(علیه الهاویه) دو دستور داد؛ سبّ امام علی(ع) و هَمس بسمله. این دو دستور شیطانی درواقع دو روی یک سکه بود. علی(ع) و بسمله یک حقیقت هستند. علی(ع) قرآن ناطق است و بسمله، ملخص و عصاره قرآن محسوب میشود: «وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ؛ از تو خبر گیرند که آیا آن عذاب حقیقت دارد؟ بگو: آرى، سوگند به پروردگارم که قطعاً وقوع آن حقیقت دارد، در حالى که شما ناتوانکننده خدا نیستید.» (یونس/ ۵۳)
برخی از مفسران، «هو» را قرآن و برخی وعده وعیدهای قرآن تفسیر کردهاند. روایات معصوم(ع) به امام علی(ع) تفسیر کرده است. بنابراین برای فهم بهتر قرآن، این کلید را داشته باشید: هر جا در قرآن به ضمیر «هو» برخورد میکنید که به الله برمیگردد، کلمات قرآن و علی(ع) را جایگزین کنید. در این صورت، ابوابی از فهم و تدبر در قرآن برایتان باز میشود.
از علامه طباطبایی(ره) نقل شده است که اگر قرار بود قرآن را در یک کلمه خلاصه کنید، چه میگفتید؟ گفتند: «کتاب التوحید. توحید یعنی هوالله احد.» اگر تاکنون هو را در این آیه، زیادی، زینت، ضمیر شأن، قصه و یا به قول عرفا، هویت مطلق یا ذات ناشناخته یا هر چیز دیگری میپنداشتید، اکنون اساس توحید خود را قرآنی و علوی کنید. در حدیث قدسی سلسلةالذهب از امام رضا(ع) آمده است: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي... بشروطها و انا من شروطها؛ کلمه لا اله الا اللّه حصار من است و هر کس وارد حصار من شود، از عذابم در امان است؛ اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.»
گفتهاند هو در حقیقت یک حرف و آن همان «هُ» است؛ لذا همه مفسران و آگاهان به قرآن در معنای «انا انزلناه» گفتهاند: ما نازل کردیم آن را یا قرآن را. با این نگاه معلوم میشود که چرا سه بار خواندن سوره توحید، معادل ختم تمام قرآن است و چرا تأکید کردهاند که در نمازهایتان سوره توحید را بخوانید و حتی تأکید شده است که بعد از هر نماز، این سوره را یک تا سه بار بخوانید.
البته برای «هُ» در «انزلناه»، مطلب دیگری هم گفته شده است. «هُ» به پیامبر اکرم(ص) برمیگردد و یا چون او عقل اول و کل است، به عقل برمیگردد. لیله هم حضرت زهرا(س) است که طبق روایت امام صادق(ع)، ظرف و مظروف میشوند. پیامبر(ص)، مظروف و فاطمه(س) هم ظرف میشوند و به تعبیری دیگر، عقل مصطفی(ص)، مظروف و نفس فاطمه(س) ظرف میشود، ظرف عقل نبوی. والله اعلم.
با این توضیح شاید بهتر بتوان جملات حضرت امام(ره)، آن عالم عامل، عارف واصل و قرآنشناس ولایی را فهمید که فرمود: «جبرئیل آن لطیفه الهی را تنزل داده و صاحب وحی در هر نشئه از نشئات بهطوری ادراک و مشاهده کرده است. در حضرت علمیه بهطوری، در حضرت اعیان بهطوری، در حضرت اقلام بهطوری، در حضرت الواح بهطوری، در حضرت مثال بهطوری، در حس مشترک بهطوری و در شهادت مطلقه بهطوری و این هفت مرتبه از تنزل است که شاید نزول قرآن بر سبعه احرف اشاره به این معنا باشد.» (آدابالصلوة، ص ۳۲۳) در ادامه به نظرات سایر علما درباره نزول و مبحث هفت بطن قرآن خواهیم پرداخت.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام