به گزارش ایکنا از خوزستان، نشست «آسیبشناسی شعر دفاع مقدس»، با حضور دو تن از شاعران و پژوهشگران این عرصه در تحریریه ایکنای خوزستان تشکیل شد.
داودرضا کاظمی شاعر، پژوهشگر و نویسنده کتاب «آسیبشناسی شعر جنگ» و همچنین حامد صافی شاعر مجموعه «مه باران»، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در این نشست حضور یافتند.
تعریف و تبارشناسی شعر دفاع مقدس، نگاهی به آثار فاخر تولید شده در این عرصه و همچنین آسیبهایی که شعر دفاع مقدس با آن مواجه است، مسائلی است که در گفتوگوی ایکنا با این دو شاعر و پژوهشگر مطرح شد.
امروز چه تعریفی میتوان از شعر دفاع مقدس ارائه کرد؟
داوود رضا کاظمی شاعر و پژوهشگر دفاع مقدس در آغاز این نشست گفت: دفاع مقدس تعبیری است که درباره جنگ تحمیلی به کار میبریم و قطعاً این تعبیر فقط از سمت ما میتواند کاربرد داشته باشد، حال اینکه شعر جنگ یا جنگ دو طرف دارد، برای طرف مقابل شعر، شعرِ جنگ است برای ما که مدافع هستیم، دفاع محلی از اِعراب دارد و بعد به خاطر ویژگیهایی که به آن میدهیم میشود دفاع مقدس.
شعر جنگ، شعر جنگ تحمیلی و شعر دفاع مقدس، همه از یک حادثه صحبت میکنند و نهایتاً به یک جا میرسند؛ اما آنچه امروز ما به عنوان شعر دفاع مقدس، فرهنگ دفاع مقدس و ادبیات دفاع مقدس میشناسیم یک جویبار زلال و زمزمهخیز و خروشان یا یک رودخانه بزرگی است که جریان دارد و ما به خاطر تداوم داشتن آن، شعر دفاع مقدس را جریان میدانیم و برای آن ویژگیهای سبکی قائلیم. کسانی که در حوزه سبکشناسی کار کردهاند به این موضوع رسیدهاند؛ کما اینکه در مورد شعر انقلاب هم رسیدهاند.
ما شعر دفاع مقدس را جریان میدانیم از آن نظر که تداوم دارد؛ هر لحظه به یک شکلی خود را جلوهگر میکند و در مقابل حوادثی که همرنگ دفاع مقدس هستند، با همان ادبیات وارد میدان میشود و خود را نشان میدهد؛ مثل جریانهای شعری بیداری اسلامی، مدافعان حرم، شهدای ترور... . منتها اگر بخواهیم شعر دفاع مقدس را بشناسیم که خیلی در مورد شناختن و شناساندن آن کم کار کردهایم، حتماً باید این پدیده تبارشناسی شود. یعنی ما بدانیم این رودخانه که با آن مواجهیم از کجا مایه گرفته است.
مایهها و سرچشمههای جریان شعری دفاع مقدس از تراژدی و کمدی تا آرمان گرایی و...
کسانی که در این عرصه پژوهش کردهاند، تقریباً متفقالقول به این نکتهها رسیدهاند که آبشخور جریان شعری دفاع مقدس از این مایهها است؛ دفاع مقدس از یک طرف از حماسهها و اسطورههای کهن ما - هم ایران زمین و هم جهان - مایه گرفته است و قطعاً کسی که میخواهد شعر دفاع مقدس را بشناسد، از این بینیاز نیست که ادبیات حماسی ما را بشناسد. شعر دفاع مقدس قطعاً از ادبیات عارفانه ما مایه گرفته است؛ کسی که امروز میخواهد شعر دفاع مقدس را بشناسد باید شعر و ادبیات عرفانی و اصلاً عرفان را بشناسد.
شعر دفاع مقدس قطعاً از ادبیات تعلیمی که زیرمجموعه وسیعی دارد؛ مثل ادبیات دینی، آیینی، شیعی و ... حتماً مایه گرفته است و میشود بحث کرد هر کدام از اینها چه مفاهیمی را به شعر دفاع مقدس ما بخشیدهاند.
یا از منظر انواع ادبی، شعر دفاع مقدس از ادبیات دراماتیک مایه گرفته است. ما در شعر دفاع مقدس جلوههای وسیعی هم از تراژدی و هم از کمدی را میبینیم؛ کمدی در معنای اینکه شعر دفاع مقدس آرمانگرا و امیدوار است و نسبت به آینده با شادی و سرور صحبت میکند؛ به عبارتی در شعر دفاع مقدس اثری از نهیلیسم یا پوچگرایی نیست.
شعر دفاع مقدس همینطور از نحلههای جدید ادبیات مثل ادبیات متعهد و ملتزم؛ جریانی که در تمام دنیا بعد از جنگ جهانی دوم به راه افتاد، از ادبیات مقاومت؛ جریانی که در مصر و فلسطین و لبنان و برخی کشورهای عربی به وجود آمد و هنوز تداوم دارد و اصلیترین نشان آن آرمان فلسطین است که در ادبیات دفاع مقدس ما خیلی به آن پرداخته شده، مایه گرفته است. شعر دفاع مقدس حتماً از ادبیات پایداری که از موارد قبل گونه نوظهورتری است بهره گرفته است؛ ادبیاتی که دامنه تعریفی وسیعی دارد و ادبیات حماسی، ادبیات متعهد، سویههایی از ادبیات عارفانه و تعلیمی را هم میتواند در برگیرد.
به طور خلاصه امروزه ادبیات دفاع مقدس و شعر دفاع مقدس، حماسه و رجز را از ادبیات حماسی میگیرد، دلباختگی و مفاهیم عالی انسانی را از ادبیات عرفانی، پایداری و ایثار و ازخودگذشتگی را از ادبیات متعهد و ملتزم، ادبیات مقاومت، ادبیات پایداری وام گرفته است. همه اینها را در رودخانهای خروشان جاری کرده و تداوم پیدا کرده است؛ یکی از ویژگیهای شعر دفاع مقدس همین تداوم یافتن است. تمام مجموعه اینها را ما شعر دفاع مقدس میدانیم.
در تعاریف ارائه شده از شعر دفاع مقدس چه نکات و ویژگیهایی برای آن برشمردهاند؟
حامد صافی دیگر شاعر دفاع مقدس در پاسخ به این سؤال گفت: وقتی میخواهیم درباره ادبیات دفاع مقدس صحبت کنیم؛ چه از لحاظ تبارشناسی و چه ویژگیها ناگزیریم به بحث گونهها یا ژانرهای ادبی نگاه کنیم.
قدیمیترین تقسیمبندی از انواع ادبی را ارسطو دارد که بر اساس آن اتفاقاتی که در ادبیات یونان میافتاد به گونههای غنایی، حماسی و نمایشی یا همان دراماتیک که به کمدی و تراژدی تقسیم میشود دستهبندی کرد و تا امروز بحث انواع ادبی تحت تأثیر نظرات ارسطو است. تا دهههای اخیر و کتابهای جدید هم وقتی بحث انواع ادبی میشود همین سه نوع را ذکر میکنند؛ تا اینکه حمله اسرائیل به فلسطین باعث شد در جهان عرب ادبیاتی به نام «ادب المقاومه» به وجود بیاد. هدف «ادب المقاومه» تهییج تودههای مردم برای مقابله با دشمن خارجی بود؛ چون همانطور که میدانید ادبیات آیینه تمامنمای رویدادهای اجتماعی است؛ اگر ما از ادبیات عرفانی صحبت میکنیم؛ وقتی شکلگیری را بررسی کنیم میبینیم ارتباط مستقیمی با جامعه دارد.
چرا ما در یک دوره میبینیم ادبیات حماسی رونق پیدا کرد و بعد عملاً نمیتوانیم از شاهکارهای حماسی نام ببریم؟ این مسأله به بستر اجتماعی که وجود داشته برمیگردد که باعث شد حماسه بروز پیدا کند یا ادبیات غنایی و ... هم همینطور. پس ادب مقاومت که ما آن را به ادبیات پایداری ترجمه کردیم، تحت تأثیر رویدادهای اجتماعی- یعنی تهاجم خارجی- به وجود آمد.
در ایران تا بعد از دوران دفاع مقدس اصطلاح «ادب المقاومه» اصطلاح قابل درکی نبود؛ تا اینکه بعد از بروز جنگ و ایجاد بستر اجتماعی، عدهای شاعر و نویسنده در مورد این رویداد قلم میزنند و وقتی تمام میشود کار پژوهشگر آغاز میشود که بخواهد درباره این جریان بنویسد. این اصطلاح از جهان عرب اخذ شد و بر آن چیزی که در ادبیات ما است تطبیق داده شد.
برخی در نسبت میان ادبیات پایداری و دفاع مقدس اشتباه میکنند
اگر در اینترنت جستوجو سادهای بکنیم میبینیم درباره ادبیات پایداری و ادبیات دفاع مقدس زیاد مصاحبه شده است که عموماً درباره نسبت ادبیات پایداری و دفاع مقدس اشتباه میکنند. مثلاً یکی از شاعران در مصاحبهای عنوان کرده بود که ادبیات پایداری ادامه ادبیات دفاع مقدس است؛ در حالیکه چنین نیست و دقیقاً عکس است؛ یعنی رابطه ادبیات پایداری و دفاع مقدس عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی ادبیات دفاع مقدس ذیل ادبیات پایداری قرار میگیرد و جزء آن است.
اگر بخواهیم تبارشناسی کنیم؛ به یک سری فاکتورها از تعاریف متفاوتی که در مورد ادبیات پایداری است پی میبرید. ما ناگزیریم برای اینکه به ادبیات دفاع مقدس برسیم شاخه اصلی آن یعنی ادبیات پایداری را بررسی کنیم؛ تعاریف زیادی هست؛ از خسرو فرشیدورد تا دکتر سنگری تا دکتر کافی تا هر کسی که در حوزه ادبیات دفاع مقدس قلم زده است؛ تعاریف متفاوت است؛ بعضاً نقاط مشترک دارند. میشود یک سری المانهایی را از این تعاریف استخراج کرد که بعد برسیم به اینکه ادبیات دفاع مقدس چه ویژگیهایی میتواند داشته باشد.
نقاط اشتراک تعاریف ارائه شده از ادبیات دفاع مقدس
اولین نکته مشترک در این تعاریف این است که در همه تعاریف که در مورد ادبیات دفاع مقدس شده است؛ بحث دوره هشت ساله جنگ تحمیلی مطرح است. در همه تعاریف، ادبیات دفاع مقدس به آن نوشتههایی اطلاق میشود که نیمنگاهی به آن دوره هشت ساله و پیامدهای آن دارند. نکته دوم که در همه تعاریف دیده میشود بحث هویت است؛ یعنی چه در ادبیات پایداری که شاخه اصلی است و چه در ادبیات دفاع مقدس که زیر شاخه آن است؛ یکی از جنبههای هویت جامعه مورد تهدید واقع میشود. یک موقع این هویت تمامیت ارضی است، یک موقع زبان، یا آزادیهای سیاسی و ... است. وقتی هویت یک ملت مورد تهدید واقع میشود، پای ادبیات پایداری به میان میآید. در دوران دفاع مقدس تمامیت ارضی ما که بخشی از هویت ما است تهدید شد.
نکته دیگر در تعاریف، موضوع تعهد و التزام است؛ ما گفتیم ادبیات آیینه تمامنمای جامعه است و به عبارتی تحولات اجتماعی موتور محرکه ادبیات است. شاعرانی که در حوزه ادبیات پایداری و ذیل آن دفاع مقدس قلم میزنند قطعاً از تعهد اجتماعی برخوردارند چون یک رویدادی رخ داده است و شاعران و نویسندگان واکنش خود را نسبت به آن نشان میدهند.
نکته بعدی تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی است که در همه تعاریف وجود دارد. در این تعاریف از تهدید دشمن خارجی یا داخلی و تهییج مردم به مقاومت سخن گفته میشود. پس مشخص است که تحولات سیاسی و اجتماعی در ادبیات پایداری و دفاع مقدس از ارکان اصلی هستند.
موضوع در ادبیات پایداری یکی از جنبههای بسیار مهم است؛ موضوع در شعر پایداری مقاومت در برابر دشمن خارجی یا تهدیدات داخلی است که در ادبیات دفاع مقدس طبیعتاً موضوع مقاومت در برابر دشمن خارجی است. اینها المانهایی است که از همه تعاریف ارائه شده قابل استخراج است.
وقتی که این المانها را کنار هم بگذارید به این نتیجه خواهید رسید که پیشینه ادبیات پایداری ما به قبل از دفاع مقدس برمیگردد و ادبیات دفاع مقدس ادامه همان ادبیات معترضی است که شاید در دهه 20 و 30 به یک رنگ دیگری بوده است و حتی میتوانیم پیشینه آن را در شاهنامه هم ببینیم. چون از آغاز شاهنامه که تا پایان آن مدام ما با تهدیدات خارجی روبرو هستیم. در هیچ کدام از داستانهای شاهنامه نمیبینید ایران برای جنگ پیشقدم شده باشد.
مثلاً در داستان اول شاهنامه گیومَرد بر ایران پادشاهی میکرد، اهریمن به قلمرو ایرانیان حمله کرد، او در برابر اهریمن مقاومت کرد و در این مقاومت پسرش سیامک کشته میشود و پسر سیامک که نوه گیومرد است انتقام خود را از فرزند اهریمن میگیرد. از آغاز شاهنامه میبینید هویت ما مدام تهدید میشد و بعد ایران و ایرانی مقابل این تهدید مقاومت میکرد، گاهی پیروز میشد و گاهی شکست میخورد. با این نگاه میتوانید تبار ادبیات دفاع مقدس را اگر با این تعریف باشد(یعنی صحبت از مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی و تهییج مردم به مقاومت) پیدا کنید؛ وقتی فردوسی میگوید:
چو ایران نباشد تن من مباد/بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
یا: دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود
میبینید فردوسی چه قدر تحت تأثیر این اتفاقات قرار میگیرد و روحیه مقاومت و پایداری را میبینید. پپس همانطور که استاد کاظمی گفتند ادبیات دفاع مقدس درختی است که از همه آبشخورهای ادب سنتی و کلاسیک ایران بهره برده و امروز تبدیل به یک درخت تناور شده است.
درباره اشعار تولید شده در حوزه دفاع مقدس توضیح دهید؛ اولین شعرها و کتابها ...
کاظمی درباره آثار تولید شده در حوزه شعر دفاع مقدس گفت: این تلقی در ادبیات پایداری هست که با شلیک نخستین گلوله، نخستین شعر پایداری هم آغاز میشود. منتها اکثراً فکر میکنند این اتفاق در 31 شهریور سال 59 افتاده است، در صورتی که اینطور نیست؛ دست کم جنگ برای خوزستانیها و شعر جنگ برای خوزستانیها خیلی پیشتر از این تاریخ اتفاق افتاده است.
ما اولین ضربههای جنگ را چند ماه پس از پیروزی انقلاب خوردیم. از فروردین 58 تا پایان شهریور 59 که تقریباً یک سال و نیم است؛ چیزی کمتر از یک جنگ تمام عیار در خوزستان اتفاق نیفتاده است؛ حمله نظامی، زمینی، دریایی، هوایی در این مدت در خوزستان روی داد و مردم زیادی در این زمان جنگزده شده بودند. از همان موقع، نخستین زمزمههای ادبیات و شعر دفاع مقدس شکل میگیرد.
اکثر پژوهشگران این عرصه درباره اینکه اولین شعر دفاع مقدس را چه کسی گفت بحث کردهاند، افراد متفاوتی را نام میبرند ولی یک نکته مشترک بین همه آنها این است که همه باور دارند نخستین شعر دفاع مقدس در خوزستان گفته شده است و حتماً آن شاعر خوزستانی بوده است. اکثر نامهایی که بر سر آنها اختلاف است، همه شاعران خوزستانی هستند.
کما اینکه این قضیه تبار بیشتری هم دارد؛ به یک تعبیری ما از زمان مادها اختلاف مرزی با سرزمین همسایه داریم و به تعبیر دیگری در دوره عثمانی این اختلافها شدید میشود و به نزاعهای میان دو کشور میانجامد و در یکی از این نزاعها همین خرمشهر چند سال در دامان امپراتوری عثمانی است و بعد دوباره برمیگردد. در تمام این جنگها حتماً ادبیاتی بوده است که از برخیهای آن خبر داریم و از بعضی نداریم.
اما در همین دورههای خودمان، خیلی پیشتر از جنگ تحمیلی، مثلاً در هجمه رژیم بعثی صدام که حمله دو روزه به خرمشهر و آبادان کرد، یک شاعر خوزستانی، یک شعر درباره آن میگوید و در مطبوعات محلی و کشوری منتشر میشود و از رادیو سراسری مرتب پخش میشود: شعری به نام «اروندرود» که حبیبالله ریختهگر آن را سروده است؛ شاید این شعر میتواند نیای همه شعرهای دفاع مقدسی هم باشد.
پس شعر دفاع مقدس برای ما یک سال و نیم پیشتر از آغاز جنگ تحمیلی شروع میشود و تا امروز ادامه دارد. امروز چیزی که به عنوان شعر دفاع مقدس میشناسیم هم به حوزه شعر جنگ مربوط میشود، هم به حوزه جنگ تحمیلی و هم دفاع مقدس و هم ادبیات پایداری و در همه این حوزهها، هم آثار فاخر و ارزشمند و خوب داریم و هم آثار درجه دو و درجه سه.
اما نکته این جاست که در تولید و خلق اثر به لحاظ کمیت خیلی خوب عمل کردیم؛ هر چند جا داشت بیشتر از این بگوییم. چون اگر بخواهیم کمیت را در مقابل اتفاق بسنجیم، باید به اتفاقات مشابه نگاه کنیم؛ وقتی جنگ جهانی دوم را نگاه میکنیم، میبینیم خلق آثار فراوان است ما از آنها عقبیم. یک خبرنگار غربی به میخائیل شولوخوف ـ که یکی از بهترین رمان های ادبیات پایداری را نوشته است ـ میگوید: شما خیلی درباره جنگ مینویسید. او پاسخ میدهد: ما از جنگ خیلی مینویسیم و باز هم خواهیم نوشت برای اینکه این جنگ هنوز هم هر روزه دارد به ما یک چیز دیگری یاد میدهد.
این نکته خیلی مهم است ما از جنگ، یاد میگیریم. اگر پدیدهای این همه تداوم دارد باید بررسی شود تداوم آن به خاطر چه المانهایی بوده و اگر هنوز برای ما حرفی برای گفتن دارد، چرا به آن کم میپردازیم.
در یک نگاه کلی، تولید اثر ما خیلی خوب بوده است؛ در همان سالهای 59 تا 63 در تمام مطبوعات محلی و کشوری شعر دفاع مقدس جای خود را باز میکند. در سال 63 کتابهای شعر دفاع مقدس چاپ میشود. در همین سال قیصر امینپور مجموعه «در کوچه آفتاب» و «تنفس صبح» را منتشر میکند. همان سالها یوسفعلی میرشکاک دو کتاب منتشر میکند؛ «قلندران خلیج» و «از چشم اژدها» و جالب این است که این کتابها مال خوزستان است و در تمام کشور هر کس هم در این دوره شعر گفته یا به خوزستان آمده و یا درباره خوزستان شعر گفته است؛ مثلاً استاد حمید سبزواری که زبان انقلاب بود؛ میگوید:
فسانه گشت و کهن یاد رستم دستان/ از آن حماسه که با خون سرود خوزستان.
یا سلمان هراتی که در شمال زندگی میکند و در شعری به خود خطاب میکند:
«هیچ فکر کرده ای؟ وقتی جنوب را / بمباران کردند تو در ویلای شمالی ات / برای حل کدام جدول بغرنج / از پنجره به دریا / نگاه می کردی؟
یعنی سمت و سوی تمام سرودهها هم یا جنوبی است یا خوزستانی است. شاعران خوزستانی که عجیب وارد میدان میشوند؛ نخستین کتابها، نخستین شب شعرها در خوزستان برگزار میشود. در سال 63 مرحوم شیدا به خوزستان میآمد و میگفت هفته آینده قرار است در فاو شعر بخوانیم؛ کربلی، بهزادمنش، صفوی و ... شاید تنها جوان میان آنها بهمن ساکی بود که یک بار شعرخوانی در حوزه داشته است.
شاعران دیگر مثل صفا لاهوتی، حمید سبزواری، مشفق کاشانی، عباس براتیپور، مهرداد اوستا- که میدانداری این جریان در تهران با او بود- به خوزستان میآمدند، در حسینیهای در 24 متری که ستاد جبهه و جنگ بود جمع میشدند و میرفتند جبهه شعرخوانی میکردند و قیصر امینپور؛ شعرهایی که قیصر قبل از حضور در جبهه میسرود با شعرهایی که بعد از حضور در جبهه سرود از زمین تا آسمان فرق میکند.
ادامه دارد ...