به گزارش ایکنا، تحولات اخیر افغانستان و سقوط شهرها و ولایتهای افغانستان به دست طالبان که بسیار سریع و برقآسا رخ داد، باعث شده که نگرانیها نسبت به آنچه که در این کشور گذشته و آینده مردم و دولت افغانستان افزایش پیدا کند.
تسلیم شدن محمد امیراسماعیل خان، فرمانده سابق جهادی و فرمانده نیروهای مردمی، پیشنهادِ تقسیم قدرت با طالبان در ازای توقف خشونتها و احتمال بالای استعفای اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان و تشکیل دولت موقت با حضور طالبان از جمله مهمترین اتفاقاتی بوده که در چند روز اخیر در صحنه سیاسی افغانستان رخ داده است.
در سطح بینالملل در کنار انتشار اخباری مبنی بر تخلیه و خروج کارمندان اماکن دیپلماتیک و سازمانهای بینالمللی از افغانستان و اظهارات آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل مبنی بر لزوم توقف حملات طالبان، نخستوزیر بریتانیا تصریح کرد که تحولات کنونی نتیجه تصمیم دولت جو بایدن برای خروج نیروهای ناتو است. وی راه حل نظامی در افغانستان را رد کرد و گفت: «باید نسبت به توان بریتانیا و هر قدرت دیگری برای اعمال راه حل نظامی در این کشور واقعبین باشیم. کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که با شرکایمان در منطقه و سراسر جهان که در زمینه جلوگیری از اینکه افغانستان بار دیگر برای تروریستها مستعد شود، اشتراک منافع داریم، کار کنیم».
با نگاهی به این تحولات به خوبی میتوان وضعیت کنونی افغانستان را تصور کرد؛ کشوری در آستانه سقوط و فروپاشی. کشوری که حالا نه حمایت خارجی را دارد و نه همدلی در داخل از سوی مردم.
در مورد اینکه چگونه افغانستان و دولت این کشور به این مرحله رسید صحبتهای زیادی مطرح شده است. با این همه میتوان به طور کلی عوامل سقوط دولت افغانستان و قدرت گرفتن و ظهور دوباره طالبان را به دو بخش تقسیم کرد: داخلی و بینالمللی
در عرصه بینالملل زمزمههای خروج آمریکا از افغانستان که از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ آغاز شده بود، در نهایت به مذاکره دولت آمریکا و نماینده طالبان و توافق صلح انجامید. توافقی که نتیجه آن آغاز خروج ارتش آمریکا از افغانستان بود. این خروج و اتفاقات بعد از آن به نوعی یادآور مورد مشابه در عراق بود. در عراق هم بعد از خروج ارتش این کشور از عراق، گروه داعش قدرت گرفت و نتیجه آن جنگ و ویرانی بخشهای بزرگی از عراق شد. در واقع میتوان گفت که بایدن و دولت وی به نوعی مسئول مستقیم وضعیت به وجود آمده برای افغانستان است.
از زمانی که بایدن خروج کامل آمریکا را اعلام کرد، طالبان بیش از یک سوم از 34 مرکز ولایتی در افغانستان را تصرف کرده و بیش از نیمی از حدود 400 ولسوالی این کشور را در کنترل خود دارند. طالبان همچنین بخش اعظم شمال افغانستان را دور از پایگاههای سنتی خود در جنوب و شرق این کشور به تصرف خود درآوردهاند و این نشان از استراتژی نظامی خوب این گروه است. در واقع، طالبان اکنون شهرهای کلیدی هرات و غزنی را کنترل میکنند که دومی کمتر از 160 کیلومتر از کابل فاصله دارد و در مهمترین جاده کشور یعنی شاهراه کابل به قندهار واقع شده است.
مقامات آمریکایی امیدوارند طالبان با هشدار این هفته از سوی کشورهای منطقه و همسایگان ـ پاکستان، روسیه، چین و ترکیه ـ که «اگر طالبان قدرت را به زور بگیرند، حکومت طالبان را به رسمیت نخواهند شناخت»، جلوی پیشروی آنها را بگیرند. با وجود اینکه این فشار دیپلماتیک ممکن است تأثیرگذار باشد، اما به نظر میرسد که با توجه به پیشرفتهای میدانی طالبان برای این اقدامات خیلی دیر شده باشد.
در این بین نباید نقش فساد سازمان یافته و گسترده را در دولت افغانستان نادیده گرفت. در واقع میتوان عامل داخلی رسیدن افغانستان به وضعیت کنونی را فساد و ناکارآمدی دولتی دانست. تنشهای گستردهای که در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به وجود آمد و دولت این کشور عملاً بین عبدالله عبدالله و اشرف غنی به دو تکه تقسیم شد یکی از عوامل به وجود آوردن ناکارآمدی دولتی است. به عقیده برخی از کارشناسان، یکی از عواملی که طالبان را به این مرحله رساند، نه قدرت نظامی بلکه ناامیدی مردم از دولت و ساختار دولتی فاسد افغانستان بوده که آنها را به نوعی همدلی و همراهی با طالبان رساند.
چشمانداز آینده افغانستان نامعلوم است. طالبان با وجود همه موفقیتهایی که در میدان نبرد دارد در نهایت به دلیل عدم شناخت کافی از جامعه و نوع اداره کردن حکومت در اداره افغانستان با مشکل روبهرو خواهد شد. افغانستان از زمان حمله ایالات متحده در 2001 تاحدودی و در ظاهر به یک جامعه شهری و مدرن تبدیل شده است. برای میلیونها زن افغان که در دو دهه گذشته در مدارس و دانشگاهها حضور داشتهاند، چشمانداز بازگشت طالبان به قدرت بسیار مبهم است.
به قلم محمدحسن گودرزی
انتهای پیام