روابط ایران و عربستان سعودی بعد از اتفاقات سال 2016 که منجر به قطع روابط دو کشور و علاوه بر آن چند کشور دیگر مانند بحرین شد، روز جمعه، 19 اسفند و با اعلام رسانههای ایرانی در مورد برقراری دوباره روابط دو کشور تغییر کرد.
عادیسازی روابط بین تهران ـ ریاض بعد از حدود دو سال مذاکره نمایندگان دو کشور در عراق و میانجیگری این کشور و عمان و چین صورت گرفت.
عادیسازی روابط بین این دو کشور تأثیرگذار جهان اسلام با واکنشهای مثبتی روبهرو شد. بسیاری عقیده دارند که این عادیسازی روابط رقابتهای منطقهای را کاهش خواهد داد و تأثیر مثبتی بر موضوع آتشبس و در نهایت صلح در یمن خواهد گذاشت.
استیون چان(Stephen Chan)، نویسنده و استاد سیاست جهانی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن (SOAS) است. چان متولد ۱۹۴۹ در نیوزیلند و از یک خانواده مهاجر چینی است و مدرک دکترای خود را از دانشگاه کِنت بریتانیا در رشته سیاست بینالملل دریافت و از سال ۲۰۰۲ در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن تدریس کرده است.
چان تاکنون مقالات بسیاری را در مورد مسائل مرتبط با روابط بینالملل در مطبوعات دانشگاهی، نشریات تخصصی و روزنامههای مطرح منتشر كرده است. او برنده جایزه انجمن مطالعات بینالمللی ۲۰۱۰ و از جمله کسانی است که در همان سال به دلیل «خدمات به آفریقا و آموزش عالی» نشان امپراطوری بریتانیا را دریافت کرد. وی در گفتوگو با ایکنا در مورد تأثیر عادیسازی روابط تهران ـ ریاض بر معادلات منطقه صحبت کرد که مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
ایکنا ـ روز جمعه خبری مبنی بر عادیسازی مجدد روابط تهران ـ ریاض منتشر شد. به نظر شما این اقدام چه تأثیری بر معادلات منطقه غرب آسیا بهویژه در جنگ یمن خواهد داشت؟
این پیشرفت دیپلماتیک اثراتی در سراسر منطقه خواهد داشت، نه فقط به دلیل تعامل مجدد دیپلماتیک، بلکه به دلیل پیامدهایی که چنین تعامل مجددی میتواند داشته باشد. با این حال، هیچ چیز نباید انجام شده فرض شود. برای مثال، جنگ در یمن شامل دو طرفی است که برنامهها و دلایل قوی برای خود دارند. بنابراین، اگرچه در حال حاضر امکان مذاکره (در مورد یمن) وجود دارد، اما احتمالاً مذاکرات طولانی و دشوار باشد.
ایکنا ـ به نظر شما بزرگترین مانع در راه رسیدن به صلح در یمن چیست؟
هر دو طرف جنگ در یمن به خوبی مسلح هستند. هیچیک از طرفین نمیخواهند از موفقیتهایی در میدان نبرد که فکر میکنند به دست آوردهاند دست بکشند. نیاز به ایجاد یک نیروی حافظ صلح و نظارت وجود دارد و تعیین اینکه کدام کشورها میتوانند به اندازه کافی برای کمک به نیروهای حافظ صلح آماده باشند بسیار دشوار است. هر آتشبس توافق شدهای مستعد شکست خواهد بود و یک نیروی حافظ صلح میتواند در تیراندازی متقابل بهطور جدی گرفتار شود.
ایکنا ـ به نظر شما عادیسازی روابط تهران و ریاض چه تأثیری بر نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه غرب آسیا دارد؟
آمریکا و اسرائیل غافلگیر شدند. اسرائیل بر تداوم خصومت عربستان سعودی علیه ایران تکیه داشت. مهمتر از همه، اسرائیل نمیخواهد ایران به اندازه کافی قدرتمند باشد که بتواند بهطور مؤثر توازن قوا را با اسرائیل برقرار کند.
سعودیها میدانستند که در ضدیت با ایران، به اسرائیل کمک میکنند. همه محاسبات مبتنی بر آن ضدیت اکنون باید از نو ساخته شوند. در مورد ایالات متحده باید گفت که این کشور هرگز فکر نمیکرد که چینیها بتوانند چنین پیشرفتی را به دست آورند. این توافق نقش چین را به عنوان یک بازیگر دیپلماتیک در خاورمیانهای که این کشور تاکنون به عنوان یک بازیگر معنادار حذف شده بود، تثبیت میکند. جدا از اینکه این توافق نقطه ورود برای چین است، ایالات متحده از دیپلماسی بالایی که چین به کار گرفته بود شگفتزده شده است.
ایکنا ـ آیا میتوان گفت که این برقراری مجدد روابط سیاسی ایران و عربستان نشانه شکست رژیم اسرائیل در عادیسازی روابط با ریاض است؟
اسرائیل به عربستان سعودی تنها این گونه نگاه میکرد: فقط به عنوان یک متحد مفید علیه ایران. اسرائیل هرگز به برنامههای متعدد عربستان سعودی در روابط بینالملل علاقه نشان نداده و براین اساس هرگز در چارچوبی دیپلماتیک تعهدی به عربستان نشان نداد. تلآویو فقط از دریچه منفعت شخصی خود به جهان مینگرد.
ایکنا ـ توافق ایران و عربستان چه تأثیری بر موازنه قوا در خاورمیانه خواهد داشت؟
این توافق باعث میشود قطر به عنوان یک کانال دیپلماتیک بین منافع سنی و شیعه اهمیت کمتری داشته باشد، زیرا کانال دیپلماتیک اکنون میتواند مستقیم باشد؛ البته نه بدون مشکل. تغییر بزرگ در موازنه قوا بر محاسبات اسرائیل تأثیر خواهد داشت. اما در صورتی که حماس بتواند نزدیکی خود با تهران را مدیریت کند، احتمالاً بر رویکرد مصر در قبال حماس نیز تأثیر خواهد داشت. اساساً تعداد زیادی توپ اکنون به داخل زمین بازی در خاورمیانه ریخته شده است.
ایکنا ـ برخی معتقدند این اقدام مقدمهای برای رویدادهای مهمتری در منطقه است. به نظر شما رویداد تأثیرگذار بعدی در غرب آسیا چه خواهد بود؟
دقیقاً آنچه را در آینده رخ خواهد داد نمیتوان در حال حاضر پیشبینی کرد. سطح سفیری که هر طرف میفرستد مهم خواهد بود. آنها باید از بالاترین ردههای دولت خود انتخاب شوند. اما ایران را قادر میسازد تا در منطقه MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) و شاید در بخشهایی فراتر از شمال آفریقا مشارکت کامل داشته باشد.
این پتانسیل بهگونهای است که با یک حرکت، منتظر تحولی در همسویی قدرتهایی باشیم که جهان را بهطور کلی تحت تأثیر قرار خواهد داد.
زمانی ناپلئون گفت که جهان باید مراقب بیدار شدن چین باشد. اکنون این ایران است که ممکن است در حال بیدار شدن باشد. این امر مستلزم رسیدگی بسیار دقیق از سوی دولت ایران است، بهویژه در نحوه ارائه تصویر خود به جهان.
گفتوگو از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام