به گزارش ایکنا، آیتالله محمد عندلیب همدانی؛ استاد درس خارج حوزه علمیه چند روز قبل در اطلاعیهای با عنوان «خطر خطیبان خاطی» نوشت: زشتی گناه دروغگویی به نام دین و در لباس روحانیت و برروی منبر مقدس حسینی بر کسی پوشیده نیست؛ لذا صریحا عرض میکنم که اساسا پذیرفتنی نیست بزرگواران حوزوی (دامت برکاتهم) امثال آقای بندانی نیشابوری را به مجالس خود دعوت کنند.
وظیفه شرعی ما طلاب این است که مصرانه و با پیگیری مستمر از امثال این آقا تقاضای مدرک معتبر کنیم تا شاید.
یا إلهی ورَبّی وسَیِّدی ومَولایَ، لِأَیِّ الاُمورِ إلَیکَ أشکو؟!
عندلیب همدانی امروز در سخنانی درباره اطلاعیه خود در مورد سخنان حجتالاسلام و المسلمین بندانی نیشابوری توضیحاتی ارائه کرد که به شرح زیر است:
برخی از فضلا پرسشهایی درباره اطلاعیه حقیر درباره سخنان آقای بندانی نیشابوری داشتند و برای برخی از فضلا هم مسئله حل شده بود و میخواستند دفاعی از اینجانب داشته باشند؛ در مورد دسته دوم عرض میکنم بنده راضی نیستم این مسئله بیش از این امتداد پیدا کند و برخی برای دفاع از حقیر جسارتهایی را به شخص دیگری داشته باشند و مسئله از جهت بنده تمامشده و روشن و مبرهن است.
اما برای رفع ابهام از ذهن برخی عزیزان عرض میکنم که گاهی یک مطلب ناروا و بیسند در یک مجلس خصوصی مانند روضه خانوادگی گفته و تمام میشود و در اینجا باید تذکر خصوصی بدهیم ولی گاهی یک شخصیت مشهور و خطیب معروف در جلسه پرجمعیتی سخن بیسندی میگوید و ما نمیتوانیم به همه مخاطبان او بگوییم این مطالب ایشان بیمدرک است. گاهی باز این اشخاص یکبار و دوبار اشتباهی مرتکب شده یا به هر دلیلی سخن بیمدرک میگویند که باز نباید علنی شود زیرا موردی است ولی اگر فردی مشهور و منبری معروف بود و نه یکبار و دوبار بلکه رویه او این بود که مطالب سست و واهی را بیان کند؛ در این صورت تکلیف چیست؟
من با دیگران کاری ندارم که مطلبی به ایشان گفتهاند یا خیر و سخنی از طرف کسی بیان نمیکنم؛ بنده به شهادت کانال موجود(کانال شخصی) بارها بدون اسم، آنچه را که در مورد ایشان و اشخاص دیگری مشاهده کردهام اعم از منبریها و مداحان گفتهام و تاکید کردم بیایید پویش مطالبه مدرک راه بیندازید. نامه سرگشاده به مدیر محترم حوزههای علمیه نوشتم که شما اقدامی در این باره بکنید زیرا وضع مجالس نابسامان است بنابراین اگر کسی مشهور باشد و در عین حال رویه او این باشد که مطالب سست و واهی بیان کند و با اینکه مشاهده میکند عده زیادی در مورد سخنان وی علامت سؤال دارند و باز رویه خود را ادامه میدهد همچنین با تذکرات کلی که بزرگان دادهاند و حقیر فقیر هم داده است باز تکرار میشود؛ در اینجا چه باید کرد؟
اگر مثل نجاشی و سایر رجالیون بودند با او چه میکردند؟ آیا میتوانستیم به نجاشی بگوییم که فلانی دروغگو است ولی شما چرا آبروی او را میبرید؟ نجاشی میگوید دین مهمتر از شخصیت یکنفر است و این آقا به اساس دین لطمه میزند و من وظیفه دارم بگویم او کذاب و غالی است و مطالب جعلی دارد؛ این شیوه بزرگان رجال بود و فقها هم فرمودهاند در اینجا غیبت و گناهی در کار نیست زیرا حفظ اساس دین مهم است.
اگر مطالب آقای بندانی و امثال وی مورد سؤال قرار نگیرد و کتابی به نام مقتل بندانی نوشته شود و چند دهه بعد در دست این و آن قرار بگیرد و این طلبه و آن مداح در منبرهای مختلف بخوانند و مطالب وی را تکرار کنند چه باید کرد؟ من راهی جز این نداشتم که به اندازه خودم که طلبه ناچیزی هستم سخنان ایشان را از حجیت بیندازم و اعلام کنم روضههای ایشان حجیت ندارد.
اگر اینجور بخواهیم روضهخوانی کنیم افسانهسرایی از تاریخ کربلا خواهد ماند و بس؛ این قصد من است و بر قصد خودم استوارم و میدانستم مانند دفعات قبل که با اسم در مورد برخی مداحان و منبریها از جمله آقای شیخ عباس صراف در تهران مطلب نوشتم مورد هجمه قرار خواهم گرفت لذا با علم به این موضوع وارد شدم و مشکلی نیست و هر چه بگویند ایرادی ندارد و من هم ناراحت نمیشوم ولی از حرف خودم کوتاه نمیآیم.
من معتقدم که ایشان بیایند و مدارک معتبر و صحیح تاریخی بدهند نه روایت؛ مدرک تاریخی معتبر یعنی مدارکی مانند مدارک شیخ عباس قمی در نفسالمهموم و منتهیالآمال و ... که به آن استناد کرده است. بگویند این روضه و این هم مدرک آن، نه یکسری مدارک ساختگی و ضعیف از این و آن؛ اینها که نامش مدرک تاریخی نیست. مدارکی از سنخ مدارک نفسالمهموم و منتهیالآمال یعنی نه لزوما هم همان مدارک بلکه از سنخ آن را ارائه دهند که بتوان به آن اعتماد کرد.
اگر ایشان این مدارک را نوشت و در جلسهای گفت و ما دیدیم که همه مدارک ایشان مستند به مدارک معتبره است و من نمیدانستم و نفهمیده بودم به همان حسین بن علی(ع) که ایشان و بنده از آن دم میزنیم در حضور جمعیت زیاد در یک مجلس میآیم و دست ایشان را میبوسم ولی به شرط آنکه این مدارک را بیاورند.
برای تکتک روضههایی که در کانال خودش هست و یا صدا و تصویر خودشان است مدرک معتبر ارائه دهند؛ نگویند در فلان کتاب نوشته است بلکه دقیق آدرس بدهند که در فلان کتاب و فلان صفحه و فلان چاپ. باز تکرار میکنم مدارکی معتبر از سنخ مدارک نفس المهموم. من نمیگویم به مقاتل معاصرین مراجعه نشود اما مدارکی مانند ابصار العین فی انصار الحسین(ع) سماوی، مقتل مقرم، نفس المهموم، منتهی الآمال.
من نگفتم از مدارک معاصرین استفاده نشود ولی نه اینکه از رویه مرحوم فاضل دربندی استفاده کنیم و از او تجلیل هم بکنیم؛ مرحوم دربندی انسان فقیهی است ولی مقتل او هیچ اعتباری ندارد. نیاییم از سنخ اسرارالشهاده، مدرک جور کنیم زیرا اینها مدرک محسوب نمیشود. باز تکرار میکنم مدارک معتبر از سنخ مدارک شیخ عباس قمی و از معاصرین مقاتلی مانند مرحوم مقرم و نفسالمهموم و منتهیالآمال و ابصار العین سماوی. بزرگان دیگری بودهاند که شخصیت آنها محفوظ و علم و فقه آنها معتبر است ولی مقتلشان نامعتبر است. شخصیت فرد را نباید به رخ ما بکشید ما سخنمان در بیاعتباری کتاب آنها است. کتاب تاریخی و مقتل فارسی و عربی دربندی نامعتبر است.
بنابراین باز تکرار میکنم اگر ایشان مدرک معتبری ارائه دهند با صراحت معذرتخواهی میکنم و درخواست دارم در دفاع از بنده هیچ کسی هیچ سخنی نگوید و همین صوت بنده کافی است. بنده نمیخواستم در آستانه اربعین حسینی و شور اربعین وارد این مسئله شوم ولی چون برخی دوستان درخواست کردند پاسخ دادم.
انتهای پیام