به گزارش ایکنا، مراسم سوگواری ایام اربعین حسینی با سخنرانی سیدمجتبی حسینی؛ کارشناس دین شب گذشته 12 شهریورماه با محوریت شرح زیارتنامه امام حسین(ع) برگزار شد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
«أَشْهَدُ أَنَّكَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ وَفَيْتَ لِلَّهِ بِعَهْدِهِ؛ شهادت مىدهم كه تو مردم را به سوى خدا و رسولش دعوت نمودى و به عهدى كه با خدا نموده بودى وفا كردى»
مطلب مهمی که در زیارات اهل بیت(ع) باید به آن توجه کرد این است که حق اهل بیت(ع) را بشناسیم. زیارت خیلی خوب است ولی اگر همراه با معرفت نباشد یک بخش از زیارتها خوب میشود و یک بخش آن ممکن است خوب نشود. گاهی وقتها انگار ما معتاد به زیارت شدهایم. ممکن است یک نفر معتاد به زیارت شود، یک نفر معتاد به چیز دیگری شود. مثلا یک نفر چون از کودکی آثار باستانی را میدیده، اعتیاد پیدا کرده و شرطی شده و باید برود آنجا را ببیند. گاهی اوقات اگر ما معرفت نداشته باشیم به زیارت میرویم، بهره هم میبریم ولی کارها و رفتارهایی از ما سر میزند و حتی اعتقاداتی از ما سر میزند که با سازمان زیارت مخالف است.
میرویم، باز هم میرویم، چون نمیتوانیم نرویم. این شبیه فرمایش امام صادق(ع) است که فرمود گاهی اوقات اگر طرف نماز نخواند حالش بد میشود چون عادت کرده است. خیلی وقتها ما خیلی کارها را نکنیم حالمان بد میشود مثلا من از بچگی انگشتر عقیق دست میکردم چون ثواب داشته است ولی بعدها به این کار عادت کردم و عبادت تبدیل به عادت شده است و اگر الآن انگشتر دستم نباشد حالم بد میشود. بعضی اوقات برخی مناسک دینی اینطوری برای ما عادت میشود. فعلا عیبی ندارد ولی بهره ما کم است. اینکه میگویند در اول نماز نیت کنید یعنی حواست باشد چکار میکنی چون وقتی کاری تکراری میشود توجه کم میشود. این در حالی است که فقط انجام یک عبادت مهم نیست، بهره بردن از آن هم مهم است.
در گذشته مردم به راحتی نمیتوانستند کربلا بروند و سالها میسوختند و میگفتند «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا». سفر اول که ما به کربلا رفتیم برخی دوستان میگفتند چه شده توفیق کربلا رفتن پیدا کردی ولی الآن زیارت کربلا برای مردم عادی شده است. اگر شما هر روز به کربلا بروی خوب است ولی بحث من بهره است.
متاسفانه زیارت امام رضا(ع) هم همینطور است و برای ما عادت شده و نمیدانیم کجا میرویم. امام فرمود اگر کسی پسرم علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت کند و حق او را بشناسد، مانند شهدای بدر است. شهدای بدر در تاریخ اسلام خیلی مهم هستند. شما در زیارت حضرت عباس(ع) هم خطاب به ایشان میگویید: «أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ» یعنی تو مانند بدریون هستی. اگر کسی به زیارت امام رضا(ع) برود نزد خدا مانند شهدای بدر است. ما مفهوم «عارفا بحقه» را باید در زیاراتمان پیاده کنیم والا بهرهمان کم میشود و شاید راهی هم برای سوء استفاده شیطان باز کند و شیطان بفهمد رگ خواب ما اینجا است.
تا اینجا عرض کردم که معرفت در زیارت خیلی مهم است. بهترین معرفت هم همانی است که خود آنها به ما یاد دادند. لذا امام صادق(ع) در این زیارت به یکی از اصحاب خود میآموزد که به امام اینطور بگو: «أَشْهَدُ أَنَّكَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ». یک زمان شما برای دیدوبازدید کسی را میبینید، گاهی همحزبی و همجناحی هستید و کسی را میبینید. مثلا شمر فرمانده لشکر امیرالمومنین(ع) بود ولی به چه عنوان زیر نظر ایشان بود؟ به این عنوان که علی(ع) الآن خلیفه و حاکم است. علی(ع) شمر با علی(ع) مقداد فرق میکرد. شما ببینید با چه عنوان به زیارت امام حسین(ع) میروید. یکی میگوید من به زیارت میروم و عشق میکنم. این عشق خوب است ولی همین عشق کافی نیست و ممکن است موجب گمراهی شود. این محبت باید همراه معرفت باشد. لذا شما در این عبارت به حضرت عرض میکنید من تو را زیارت میکنم چون تو دعوت به خدا و رسول خدا میکنی. اصلا کار اصلی حسین(ع) دعوتگری است. یکی از معناهای «حسین منی و انا من حسین» همین است یعنی خیلی از کسانی که پیرو پیامبر(ص) هستند آدرس ایشان را از حسین(ع) گرفتند. لذا در اینجا میگویید: «أَشْهَدُ أَنَّكَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ».
معرفت در زیارت خیلی مهم است. الآن شما زیارت اربعین میخوانید. اربعین یعنی چهل، چهل عدد تثبیت است. شما زیارت عاشورا را مطالعه میکنید همهاش از مصیبت و مشکلات گفته است ولی زیارت اربعین همهاش معرفت است یعنی باید معرفت شما طی این چهل روز بالا رفته باشد. در زیارت اربعین میخوانید: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ». شما یک نمونه از این حرفها را در زیارت عاشورا ندارید چون روز عاشورا اوج هیجان و مصیبت است ولی الآن که چهل روز گذشته است به شما میگویند این ماجرا برای چه بود. برای اینکه بندگان خدا از جهالت نجات پیدا کنند. اگر قرار باشد من دم از امام حسین(ع) بزنم و باز در جهالت باشم کار امام را بیثمر کردهام.
«أَشْهَدُ أَنَّكَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ» یعنی من هنوز هم دارم شما را دعوت به خدا میکنم. تویی که در خانه، در خانوادهات خبری از خدا نیست یعنی هنوز دعوت امام را نگرفتی و فقط از روی جو و عادت و نوستالژی از ایشان صحبت میکنی. یک قانونی در جامعهشناسی هست به نام دسته عزاداری. فرض کنید در یک جایی دو تا دسته در حال حرکت است؛ یک دسته صد نفری، یک دسته پانصد نفری. اگر فرد جدیدی بخواهد یکی از آن دو دسته را انتخاب کند، جذب دسته پانصد نفری میشود. بعضی وقتها هم جذبهای ما اینطوری است. لذا گاهی اوقات ما کارهایی به نام دین انجام میدهیم ولی قیامت دستمان خالی است چون بهره نبردیم.
وقتی میگویم «أَشْهَدُ أَنَّكَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ» باید ببینم آیا من با زیارتم به خدا نزدیکتر شدم یا نشدم. قطعا امام ما را به سوی خدا دعوت کرده است ولی آیا ما دعوت ایشان را پذیرفتیم یا نپذیرفتیم؟ به سوی خدا رفتیم یا نرفتیم؟ این است که گاهی عادت و نوستالژی شدن زیارت، کیفیت زیارت را پایین میآورد. متاسفانه کیفیت زیارتهای ما پایین آمده است. حجم مناسک زیاد است ولی کیفیتها پایین است. البته صحبت من سر خوب و بد نیست، سر خوب و خوبتر است. من و شما که دم از امام حسین(ع) میزنیم باید سراغ خوب تر برویم نه اینکه تیک بزنیم و رفع تکلیف کنیم.
زیارت اربعین برای این است که ما را از حیرت ضلالت نجات دهد. یک زمان تابلو میزنند اینجا هدایت است، اینجا گمراهی است، طبیعتا شما سراغ هدایت میروید ولی یک وقت دچار حیرت میشوید. امام حسین(ع) خون قلبش را داد تا بندگان از حیرت گمراهی نجات پیدا کنند. گمراهی همیشه تابلو ندارد، گاهی اوقات با حیرت همراه است. اصلا هنر امام حسین(ع) همین است که ما را از حیرت ضلالت نجات داد.
پس معرفت و محبت دو تا بال هستند. هر وقت زیارت رفتی و یا حتی به زیارت نرفتی ولی یکطوری به خدا و پیامبر(ص) نزدیک شدی بدان دعوت آن حضرت را اجابت کردی.
انتهای پیام