به گزارش ایکنا، به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان امسال، پای درسگفتار «گزیدههایی از نهجالبلاغه» از زبان عماد افروغ، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه دین نشستهایم.
عماد افروغ در سیزدهمین قسمت این مجموعه با موضوع «حقوق مردم در نامه مالک اشتر» به بحث در رابطه با موضوع حقوق هشت گانه مردم بر والیان از دیدگاه امام علی(ع) پرداخت که مشروح آن را در ادامه میبینید و میخوانید.
در ادامه بحث حقوق متقابل والی و مردم در جامعه یا به طور ویژه حقوق مردم بر گردن والی، بنده برای امروز نامه امام علی(ع) به مالک اشتر را انتخاب کردهام. زمانی بر روی موضوع حقوق شهروندی کار میکردم که در این زمینه سندی به نام نامه مالک اشتر که یک سند جامع حکمرانی است را برای تحقیق و فعالیت برگزیده و هشت حق را از آن احصا کردم.
این حقوقی است که مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان بر گردن والی دارند و حقوق بسیار مترقی است ولو اینکه شاید حضرت علی(ع) این بیانات را در قالب حقوق مطرح نکرده و به صورت توصیه ایراد کرده باشند.
طبق فرمایشات امام(ع) یکی از این حقوق، عطوفت و مهربانی است، یعنی والی جامعه باید با مردم مهربانانه برخورد کند. امام علی(ع) به مالک اشتر میفرمایند: «مهربانی بر رعیت و دوستی ورزیدن با آنان را برای دل خود پوششی گردان».
حق دوم روحیه عفو و بخشش است، یعنی مردم واجد این حق هستند که والیانشان اهل بخشش و عفو باشند. «گناهی از ایشان(رعیت) سر میزند یا علتهایی بر آنان عارض میشود یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان میرود، به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر». امام(ع) در این عبارت اینگونه میفرمایند که از گناهانشان درگذر، اما از کوچکترین خطای امرای خود درنمیگذرد. امیرالمؤمنین(ع) به مردم سخت نمیگیرد، ولی نسبت به امرای خود سخت میگیرد که در این رابطه و در جلسات گذشته به نامه 45 نهجالبلاعه یعنی نامهای که امام(ع) به والی بصره مینویسند، اشاره کردیم.
سومین حق، پرهیز از اقتدارگرایی و قانونگرایی سوری است. امام علی(ع) میفرمایند: «و مگو مرا فرمودهاند و من میفرمایم و اطاعت امر را میپایم که این کار دل را سیاه کند و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت است و نزدیکی بلا و آفت». والی جامعه اسلامی نباید مدام بگوید المأمور معذور. حاکمان اسلامی باید حال مردم و شرایط ایشان را درک کرده و بداند که در زندگی مردم چه میگذرد و آنها با چه فشارها و تنگناهایی روبهرو هستند. والیان اگر قرار است از مردم مالیات بگیرند، باید شرایط درآمدی و زندگی ایشان را مدنظر قرار دهند.
حق چهارمی که مردم بر گردن والیان دارند، حقطلبی و حقمداری است. حاکم اسلامی باید اهل حق و حقطلب باشد. امام علی(ع) در این زمینه میفرمایند: «و مبادا نکوکار و بدکار در دیدهات برابر آیند که آن رعیت نکوکار را در نیکی کم کرده و بدکار را به بدی وادار کند». این نکات تنها از جمله درسهای هنجاری نیست، بلکه امام(ع) با ارائه این مسائل واقعیت یک حیات اجتماعی را بر ملا میکند.
پنجمین حق، عدالتخواهی است. حضرت امیر(ع) در این زمینه میفرمایند: «و آنچه بیشتر دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و در میان رعیت دوستی پدید شدن است»، یعنی والیان باید محبت و عدالت را در عمل در میان مردم ایجاد کنند.
حق ششمی که مردم بر گردن والیان خود دارند، مشاوره و نظارت است. مردم حق دارند که والیانشان اهل مشورت بوده و با نخبگان آنها همکاری و مشاوره داشته باشند. امام علی(ع) میفرمایند: «سپس، در کار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن به کارشان بگمار و به میل خود و بیمشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار». این عبارت بدان معناست که والیان نمیتوانند هر کسی را بر سر کاری بگمارند، بلکه در این زمینه باید با صاحبان اندیشه مشورت کنند و اهل تخصص را بر مسند امور قرار دهند.
هفتمین حق، وفای به عهد است. «و اگر با دشمنت پیمانی نهادی و در نامه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا کن و آنچه را بر ذمه داری، ادا و خود را چون سپری برابر پیمانت برپا، جانت برود عهدت نرود؛ چه مردم بر هیچ چیز از واجبات خدا جز بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشند، با همه هواهای گوناگون که دارند و رأیهای مخالف یکدیگر که در میان آرند، پس در آنچه به عهده گرفتهای خیانت مکن و پیمانی را که بستهای مشکن».
پرهیز از انحصارطلبی هشتمین حق مردم در برابر والیان جامعه است. یعنی والیان نباید آنچه که نفع مردم و منافع آنهاست و نیاز واقعی مردم در آن نهفته است را از آن خود کنند. حضرت امیر(ع) میفرمایند: «و بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همه مردم در آن یکسان است. به هنگام خشم خویشتندار باش و تندی و سرکشی میاور و دست قهر پیش مدار و تیزی زبان بگذار».
به نظر بنده این هشت حق، حقوقی بسیار مترقی هستند و انسان میتواند در هر عصر و نظام سیاسی اینگونه بررسی و مقایسه کند که آیا این حقوق در جامعه محقق شده و در حال تحقق هستند یا خیر؟
انتهای پیام