به گزارش ایکنا، نشست «مناسکی شدن نیایش»، شب گذشته، 6 اردیبهشت، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و با سخنرانی جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
دعا و نیایش یک منطق بنیادین دارد. دعا در لغت به معنای طلب و درخواست بنده از خدا و راه ارتباطی بنده با خداست و نیاش نیز به همین معناست و تضرعی هم در آن وجود دارد. در ادیان نیز روح معنوی و پارسایی هر دینی در نیایش تجلی مییابد و به همین دلیل نیاش راهی است که بنده خدا آن را در عمیقترین وجه تجربه میکند و یکی از نشانههای حیات دینداری جامعه، لزوم دعا کردن است. با توجه به شاخص دعا، میتوان سرزندگی حیات دینی مؤمنین را فهمید و آن حیات روحی و یا قلب دینداری و یا روح پارسایی هر دین در دعا و نیایش خود را نشان میدهد. نیایش در ادیان دو وجه دارد؛ یکی اینکه مبتنی بر مبادله است؛ یعنی من خدا را ستایش میکنم که حاجتم را برآورده کند، اما یک حالت نابتری از نیایش هم وجود دارد و آن اینکه یک نفر خود را در ذات الهی فنا و فقط معشوق را ستایش میکند.
نیایش راه مؤمنین برای رسیدن به روشنی است و وقتی به اوج احساس دینی میرسید و با معبود حرف میزنید و به خلوص ناب از تجربه دینی دست پیدا میکنید، آن لحظه نیایشگونه است. در تمام ادیان، اعم از ادیان بدوی و کلاسیک و ادیان شرقی، نیایش یک منطق بنیادین دارد و آن اینکه در انزوا و در خفا انجام میشود؛ یعنی رابطه من و خدا وجود داشته و به همین دلیل اتفاقی در تاریخ ادیان افتاده و آن اینکه نیایشها از یک جایی مکتوب میشود. بخشی از نیایشهای بزرگان را در متون دینی ثبت کردهایم، ولی از جایی به بعد در ادیان با نیایشهای مکتوب مواجه هستیم که بخش رسمی و بازتابی از نیایشهای اصیل هستند که در خفا رخ دادهاند.
بنابراین، ادعیه ما واقعی نیستند که بزرگان دینی در خلوت خودشان اجرا میکردند، بلکه اینها غیرمستقیم به ما رسیده است. در نهایت متن مکتوب از دعا را داریم و نمیدانیم مثلاً امام علی(ع) با چه حالت و کیفیتی فلان دعا را میخواند و چه حالی هم از این دعاها بر وی حاصل میشد. پس یک پدیده پیچیده نوشتاری به نام دعا داریم و این فرایند مکتوبسازی ادعیه فرایند مهمی در تحول ادیان است، چون از یکسو این امکان را به ما میدهد که یاد بگیریم مانند قدیسانمان با خدا ارتباط برقرار کنیم و از سوی دیگر آن شکل نابی را که خواست هر کس است تضعیف میکند و اشکال آزادانه بودن دعا را سلب میکند، چون وجه مهم دعا، آزاده بودن است.
نیایش در منطق خود، این ویژگی را دارد و خاص هر کس است. این فرایند، که نیایشهایی را که مبتنی بر حال و وضع و دل افراد هستند تبدیل به متن مکتوب میکنند، معمولاً دورهای رخ میدهد که نهادهای دینی شکل میگیرند و سلسلهمراتب متخصصین دینی شکل میگیرند و این نهادها برای اینکه جامعه را با خود همراه کنند، آداب و مناسک را برای دیگران ترویج و فرمهای ثابتی از دینداری را ایجاد میکنند و شکلهای استانداردی از نیایش شکل میگیرد که دینداران را همراه میکند. به عبارتی یک وجه آموزشی تبلیغی در آن خیلی پررنگ میشود. در نتیجه نیایشهای مکتوب نیایشهایی هستند که عالمانه و عامدانه و تصنعی برای استفاده عموم دینداران تألیف شدهاند و عالم دینی اینها را نوشته است، اما نیایشهای ناب ممکن است سر در چاه یا بیابانی بوده باشد.
تفاوت تکثیر انبوه و مکانیکی نیایشها با آنچه نیایشهای ناب است در تحول ادیان اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل نیایشهایی که در کتب دعا داریم بیشتر شبیه موعظه و پند اخلاقی هستند و وجه تبلیغی دارند، اما نیایشهای واقعی بوی خدا میدهند. اگر با همین منطق که یکسری نیایش داریم که مکتوب شدهاند به سراغ مهمترین کتب شیعی مانند ادعیهای که در مفاتیح است برویم و نظر بیفکنیم، میبینیم که کل مفاتیح الجنان دو دسته نیایش دارد؛ دستهای مربوط به زمانهای مقدس و دسته دیگر مربوط به اشخاص مقدس هستند.
از طرفی بخشی از مهمترین دعاهای شیعه را، که در این چند دهه در ایران رواج یافته است، میبینید؛ از جمله دعای عرفه، کمیل و عاشورا. مهمترین شرط اجرای تمام ادعیه، فردی بودن است و هیچ کجا توصیهای به ادای جمعی نیایشها نشده و تمام ادعیه مبتنی بر این هستند که یک کنشگر در شرایط خاصی آنها را ادا میکند؛ برای نمونه دعای کمیل در شبهای جمعه و نیمه شعبان خوانده میشود و در دعای سمات نیز گفته شده که فردی خوانده میشود. در مورد جوشن کبیر نیز این طور است و جبرئیل آن را در یکی از غزوات میآورد و میگوید که اگر کسی سه بار آن را در ماه رمضان بخواند بلا از او دور میشود؛ لذا در دعای جوشن هم نمیبینیم که به ادای جمعی آن توجه شود. در مورد دعای توسل نیز توجه به فردی بودن در خواندن را میبینیم. دعای ابوحمزه نیز همین گونه است. حتی در شبهای قدر که میخواهیم به اوج نیایش برسیم، باز هم بر همین وجه فردی بودن تأکید میشود که میگوید فلان نماز را بخوانید. بنابراین، همه آداب شبهای قدر توصیه فرادی دارند.
میگویند در شبهای احیا پیامبر(ص) نمیخوابید و اهل بیت(ع) هم نمیخوابیدند، اما گزارشی نیست که این ادعیه جمعی خوانده شده باشد؛ لذا دلالت متن، فردی بودن مراسم بوده و گویی دعا در نقطه آغازین دین در شکل آزاد و خلاقانهاش بوده است که امکان گفتوگوی نابی بین مؤمن و خدایش فراهم بود. محتوای ادعیه نیز این طور است که مؤمن با ضمیر مفرد خدا را میخواند. حتی در آداب عید فطر نیز بر فردی بودن آنها تأکید شده و در باب دعای عرفه هم اینگونه است.
دعا در شکل ناب دین یک عمل فردی است که در انزوا ادا میشود و بیانگر حس و حال و دل انسان است. البته در همه اینها این مسئله وجود دارد که شکل ناب دعا زمانی است که رابطه نابی با خدا داشته باشید. وقتی که نیایشها از شکل آزادانه خارج و به فرمهای ثابت مناسکی تبدیل میشوند، دیگر تجربه ناب معنوی را ایجاد نمیکنند. به همین دلیل در منطق شیعی بالاخص در چند دهه اخیر، که آیینهای جمعی بسط پیدا کردهاند، بخشی از مکانیزم نهادی شدن دین صورت گرفته است. اتفاقی که در مناسکی شدن آیینها رخ میدهد، تبدیل آنها به فرمهای ثابت است، چون مهمترین ویژگی مناسک تکراری بودن آن است؛ یعنی شما در آنجا تکرار میکنید و یک حدی از تجربه دینی و ارتباط معنوی را ایجاد میکند، اما دعا در شکل نابش تکراری نیست، چون هر بار مؤمن بر اساس مراقبهها و تهذیبهایش به حال روحانی میرسد و زبان حالش به اشکال مختلف فوران و با خدای خود گفتوگو میکند.
وقتی که نیایش مناسکی شود، تبدیل به تکرار میشود و صرف اجراست که به انسان حال خوب میدهد. به همین دلیل اگر در شبهای احیا در خانه بمانید و خودتان به دعا بپردازید، حس تجربه دینی به شما دست نمیدهد و حتماً باید به جایی بروید یا به صورت مجازی با جمعی مرتبط شوید. مهمترین وجهی که در مناسکی شدن نیایش وجود دارد، علاوه بر اینکه روح پارسایی دین و خلاقیت فردی مؤمنانه را کاهش میدهد، الزامی را برای نهاد دین ایجاد میکند که متخصصینی این زیارت را بخوانند تا بتوانید به تجربه دینی برسید.
گویی به خواندن خود از زیارت نیز اعتماد نمیکنید و حتماً انسان خاصی با مهارتهای فنی و زیباییشناختی خاصی باید آن را بخواند تا شما تجربه دینی داشته باشید و در این صورت خلاقیت شما در تجربههای دینی ناب به بخشی از متخصصین دینی واگذار میشود که میتواند یک مداح یا منبری باشد و این فرمها نیز خودش را تکثیر میکند. بنابراین، وقتی مناسکی بودن بسط پیدا میکند، مهمترین ویژگیاش این است که امکان تغییر به شما نمیدهد. چون تمام تلاش شما این است که به شیوه صحیحی متن را در حضور متخصصین بخوانید و این با نیایشهای اصیل دینی فاصله دارد.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام