غلبه رویکرد فقهی و پیش‌فرض‌های کلامی؛ موانع اصلی توسعه فلسفه دین
کد خبر: 3974604
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۹

غلبه رویکرد فقهی و پیش‌فرض‌های کلامی؛ موانع اصلی توسعه فلسفه دین

یک پژوهشگر فلسفه معتقد است عوامل متعددی موجب شده تا فلسفه دین در کشور ما رشد چندانی نداشته باشد که از جمله آنها می‌توان به غلبه رویکرد فقهی و پیش‌فرض‌های کلامی اشاره کرد.

به گزارش ایکنا؛ نهمین همایش بین‌المللی «فلسفه دین معاصر» امروز، 9 خردادماه با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشوران به صورت مجازی برگزار شد. اکبر قربانی، پژوهشگر فلسفه دین در این همایش با موضوع «موانع گسترش فلسفه دین در دانشگاه‌های ایران» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

دین‌پژوهی شاخه‌هایی دارد که در شاخه اول، درستی یا نادرستی گزاره‌های دینی مطرح نیست، اما در شاخه دوم، دل‌نگرانی در زمینه درستی یا نادرستی گزاره‌ها مطرح است که دو رشته نیز در این زمینه وجود دارد؛ یکی الهیات یا کلام است که در الهیات پیش‌فرض مومنانه وجود دارد و وظیفه خود را این می‌داند که معنای گزاره‌ها و اعتقادات دینی را توضیح دهد و دیگر اینکه به اثبات این گزاره‌ها و اعتقادات دینی بپردازد. همچنین کار دیگرش نیز دفاع از گزاره‌ها و اعتقادات دینی است و در الهیات از چند روش استفاده می‌شود. اما فلسفه دین نسبت به الهیات رشته جدیدی است. فیلسوف دین با روش عقلی در باب دین تعقل می‌کند و ممکن است مومن، ملحد یا لاادری باشد.

تفاوت الهیات و فلسفه دین را در سه مورد می‌توان مطرح کرد: در الهیات برخلاف فلسفه دین، پیش‌فرض مومنانه وجود دارد، هدف الهیات برخلاف فلسفه دین، دفاع از اعتقادات است، اما فلسفه دین تحقیق می‌کند و در الهیات از روش‌های تجربی، عقلی، نقلی، کشفی و شهودی استفاده می‌شود، اما در فلسفه دین، فقط از روش عقلی استفاده می‌شود. فلسفه دین به عنوان یکی از رشته‌های دین‌پژوهی در دانشگاه‌های ایران، یک رشته جدید است و هنوز گسترش نیافته است. با توجه به اینکه بنده یکی از اولین دانشجویان فلسفه دین بودم، سعی کردم به موانع گسترش آموزش و پژوهش در فلسفه دین در دانشگاه‌های ایران توجه کنم.

مانع اول، رویکرد ایدئولوژیک به دین و دانش است. این رویکرد با رویکرد عقلی فلسفه دین ناسازگار است و آموزش و پژوهش آزاداندیشانه را دچار رکود می‌کند. رویکرد ایدئولوژیک، با استقلال دانشگاه نیز در تقابل است و این رویکرد به دین، تنگ‌نظرانه است و دیدگاه‌های دینی دیگر را یا قبول ندارد یا با آنها مخالفت می‌کند و روی خوشی به آنها نشان نمی‌دهد. در این رویکرد، مسائل از قبل پاسخ خود را پیدا کرده‌اند،‌ حال چطور می‌خواهید با کاوش عقلی تحقیق کنید، چون از قبل باید به پاسخ برسید و برخی مسائل نیز خط قرمز است.

در دوره دکتری، مباحث مربوط به قرائت نبوی از دین از سوی مجتهد شبستری مطرح شده بود و گفتیم که اینها را خود ایشان مطرح کند و مباحثی نیز دکتر سروش داشت، اما در دانشگاه اجازه ندادند و گفتند نمی‌شود اینها به دانشگاه بیایند و ورود برخی از اساتید که فیلسوف دین هستند، با رویکرد ایدئولوژیک، ممکن نبود. شاگردان آنها در دانشگاه بودند، اما خودشان اجازه حضور و مناظره نداشتند و این رویکرد از این لحاظ مانع رشد فلسفه دین می‌شود.

مانع دوم، غلبه پیش‌فرض‌های الهیاتی و کلامی است. این رویکرد بر آموزش و پژوهش در فلسفه دین سایه افکنده و با توجه به تفاوت‌های الهیات و فلسفه دین، موجب سوگیری فلسفه دین به سمت خداباوری می‌شود و برخی از سرفصل‌ها نیز سرفصل‌های فلسفه و کلام است و در حقیقت از منظر فلسفه دین به این مباحث نظر نمی‌کنند و عنوان رشته ما کلام - فلسفه دین بود، اما این فلسفه، زیر مجموعه فلسفه است و مانند فلسفه اخلاق و ... است و نه اینکه زیر مجموعه کلام باشد.

مانع سوم، عدم تسلط یا به تعبیری ناتوانی برخی مدرسین و بیشتر دانشجویان به زبان بین‌المللی آموزش و پژوهش است. این مانع، فهم متون اصلی را دچار مشکل می‌کند و ثانیاً ارتباط بین‌المللی دانشگاهیان را کاهش می‌دهد و البته راهکارش نیز روشن است، چون وقتی مانع را تبیین کردیم، راهکار نیز روشن است و باید افراد، مقدماتی را طی کرده باشند. مانع چهارم، تخصصی نبودن موضوعات فلسفه دین نزد خیلی از مدرسین است که خیال می‌کنند در همه این موضوعات باید نظر دهند. این نگاه غیرتخصصی موجب سطحی‌شدن آموزش می‌شود. اما کدام‌یک از ما می‌گوییم من فقط متخصص مباحث مربوط به نسبت عقل و ایمان هستم؟ البته از بقیه مباحث اطلاع داریم اما نیاز به رویکرد تخصصی است و این در همه رشته‌های دانشگاهی وجود دارد، اما این رویه نتیجه‌اش غیرتخصصی کار کردن است و نتایج سطحی می‌شود.

مانع بعدی، بی‌فایده دانستن بحث‌های فلسفی در مورد دین است که خاستگاه‌های مختلفی دارد؛ مانند مواردی که غزالی مطرح کرد و دیدگاه عالمانی مانند مولوی که می‌گوید علمی که انسان را متبدل نکند، فایده ندارد و می‌گفتند علم تحقیقی علم تحققی است اما «علم تقلیدی بُود بهر فروخت» و این نظریات نیز تأثیر می‌گذارد که یک طیفی از فلسفه فاصله گرفتند و تمایز معرفت‌شناختی عقل و عشق نیز یکی دیگر از مسائل. خاستگاه دیگر، رویکرد فقهی است که موجب می‌شود روی خوشی به فلسفه نشان نمی‌دهند و امام خمینی نیز نسبت به این مسئله شکایت می‌کردند. توجه به این موانع و دیگر مسائل و راهکارها، می‌تواند سبب گسترش فلسفه دین و تحول این رشته در دانشگاه‌های ما شود و امیدوارم با گفت‌وگو در این باب، راهکارهای مناسبی ارائه دهیم.

انتهای پیام
captcha