مؤلف کتاب «طب الصادقین (ع)» کیست؟
کد خبر: 4207870
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۵

مؤلف کتاب «طب الصادقین (ع)» کیست؟

دانش‌آموخته سطح سه حوزه علمیه قم ضمن بررسی علمی مؤلف و منابع کتاب طب الصادقین(ع)، گفت: این کتاب اساساً به هیچ مؤلفی منتسب نیست؛ اگرچه به نظر می‌رسد در سده چهارم هجری کتابت شده باشد.

مؤلف کتاب «طب الصادقین (ع)» کیست؟به گزارش ایکنا، پنجمین جلسه از دوره آموزشی «مدرسه رمضانی شفاء: گذری بر یافته‌های علمی الهیات سلامت» به همت اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت با همکاری فرهنگستان علوم پزشکی ایران، دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق (ع) و انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران با سخنرانی عمیدرضا اکبری، دانش‌آموخته سطح سه حوزه علمیه قم درخصوص «اصالت‌سنجی منابع طب روایی: در جست‌وجوی مؤلف طب الصادقین علیهم‌السلام»، در بستر اسکای‌روم برگزار شد.

در این جلسه آموزشی، اکبری به اهمیت موضوع اصالت‌سنجی منابع طبی پرداخت و گفت: در مواجهه با روایات طبی، برخی همه را بی‌تردید می‌پذیرند و برخی دیگر هیچ توجهی به آن‌ها ندارند. برای مثال، برخی این روایات را تنها سند معتبر تاریخی می‌دانند و بر طب یونان، که به باور آن‌ها اساس محکمی ندارد، برتری می‌دهند.

وی ادامه داد: در هر صورت، بخشی از منابع در طب روایی معتبر هستند؛ یعنی انتساب کتاب به مؤلف آن پذیرفتنی است. در این خصوص، المحاسن از برقی و الکافی از کلینی نمونه‌های مهمی از این دست هستند که در مباحث سلامت و تغذیه می‌توانند کارآمد باشند. در کنار اینها، برخی از کتب روایی دیگر هم به موضوعاتی مانند الأطعمة و الأشربة پرداخته‌اند؛ لیکن کتابی مانند مشکاة الأنوار از نمونه‌هایی است که بخش قابل‌توجهی از روایات مرتبط با سلامت را گرد آورده است.

این دانش‌آموخته سطح سه حوزه علمیه قم در ادامه افزود: برای تعیین اعتبار منابع، شواهدی مانند اجازات و املاء و قرائت‌ها می‌تواند به کار آید و سیر انتقال کتاب را نشان دهد. همچنین، بررسی تطبیقی سبک مؤلف با دیگر آثار می‌تواند میزان اعتبار یک منبع فارغ از محتوای آن را مشخص کند. ضمن آنکه ابزارهایی مانند زبان‌شناسی و بررسی کلمات رایج‌شده در روایات در طول تاریخ در عصر حاضر هم به تعیین اعتبار کتاب‌ها کمک می‌کند.

احتمال ساختگی بودن مرجع روایات

اکبری به کتاب «طب الأئمة الصادقِین (ع)» به عنوان یک نمونه مشهور در زمینه طب روایی اشاره کرد و گفت: بخش عمده راویان مذکور در این کتاب اساساً در هیچ مرجعی یافت نمی‌شود و احتمال دارد که به جهت نقل روایات این کتاب ساخته شده باشند. به عبارت دیگر، الگوهای تکرارنشدنی در سندهای این کتاب می‌تواند دلیل بر سندسازی در این کتاب باشد. با این حال، مشایخ اندکی نیز که گرفتار این مشکل نیستند، در گاه زمره غالیان قرار دارند و گاه در اسناد دیگر کتب هم اثری از آن‌ها دیده نمی‌شود که احتمال سندسازی را بزداید.

وی با اشاره به اینکه اساساً انتساب کتاب طب الأئمة الصادقین (ع) به فرزندان بسطام مشکوک بلکه نادرست است چرا که نام خود وی هم در سند کتاب در خلال سندسازی‌ها به کار رفته است، گفت: کتاب‌هایی مانند رسالة ذهبیة، حدیث اهلیجه و توحید مفضل نیز غیر قابل انتساب به معصومین (ع) هستند. برای اثبات این ادعا می‌توان دلایلی مانند «انتساب موازی»، «واژگان نامألوف در عصر ائمه (ع)» و اشکالات محتوایی را نام برد.

اکبری ادامه داد: کتاب رسائل جابر بن حیان که در خصوص طب است نیز ممکن نیست از اصحاب امام صادق (ع) نقل شده باشد چراکه هیچ نامی از جابر بن حیان در اسناد شیعی وجود ندارد و تنها در فهرست ابن ندیم از او یاد شده است. به علاوه، کلمات یونانی و معادل‌های فلسفی مذکور در این کتاب، در کنار تعابیر و آموزه‌های غالیانه، شاهدی دیگر بر عدم صحت انتساب آن کتاب به یکی از یاران امام صادق (ع) به نام جابر بن حیان است.

وی به کتابی اشاره کرد که اگرچه ساختگی و منسوب به امامان شیعه (ع) نیستند، اما نمی‌توان روایات آن را با جدیت به ائمه اطهار (ع) نسبت داد و گفت: منابعی مانند رسالة الرضا و دعائم الإسلام از این نمونه‌ها هستند که اسناد معتبری برای روایات آن‌ها در دست نیست. البته کثرت نسخ موجود از یک کتاب، نمی‌تواند دلیلی بر اعتبار آن باشد؛ چه بسیار پیش می‌آمده که کتابی تنها به جهت انتسابش به امامان شیعه (ع) نزد عامه مردم از مقبولیت برخوردار شده و استنساخ بسیاری از آن صورت می‌گرفته است.

طب الأئمة الصادقین (ع) به هیچ مؤلفی منتسب نیست

این دانش‌آموخته دانشگاه قم در ادامه به کتاب طب الأئمة الصادقین (ع) اشاره کرد و گفت: این کتاب اساساً به هیچ مؤلفی منتسب نیست؛ گرچه به نظر می‌رسد در سده چهارم هجری کتابت شده باشد. نسخه مذکور از دو بخش تشکیل می‌شود که در پایان جزء اول به انتهای آن بخش اشاره و عنوان کتاب بیان می‌شود. با این حال، بعید نیست دو جزء شدن کتاب به علت مشکلی در صحافی باشد نه تقسیمی از سوی مؤلف کتاب. در هر صورت، توازن اسناد در این کتاب مشهود نیست و شماری از آن‌ها غیر اصیل و برخی دچار افتادگی‌هایی است که تصحیح نشده است. اما چون نام مؤلف مشخص نیست، نمی‌توان سراغی از مؤلف آن در تراجم شیعه یا اهل سنت گرفت.

وی به عنوان نمونه‌ای از ابداعات این کتاب نسبت به دیگر کتب طب روایی، به اسنادی اشاره کرد که در دیگر کتب به چشم نمی‌خورد و گفت: از آنجاکه در موارد بسیاری از اسناد کتاب، نام ابن همام به چشم می‌خورد، احتمال انتساب کتاب به ابن همام بعید نیست. اما با فرض پذیرش این ادعا نیز بخش زیادی از کتاب نمی‌تواند به او منسوب شود. به علاوه، در کنار نام او، اشخاص دیگری مانند «حمیری» هم در اسناد بسیاری حضور دارند و نمی‌توان از اهمیت این موضوع چشم پوشید. حتی اسناد مرسل را نمی‌توان به ابن همام نسبت داد و او را مؤلف کتاب مذکور دانست. بنابراین، ادعای انتساب این کتاب به ابن همام مردود است.

اکبری در ادامه بحث خود، احتمال انتساب کتاب به «هارون بن موسی تلعکبری» را بررسی کرد و گفت: این احتمال نیز به دلایل متعددی مورد تردید قرار دارد و بر اساس مطالعه و بررسی صورت گرفته اسناد تلعکبری نمی‌تواند با الگوهای مورد استفاده در طب الصادقین (ع) سازگار باشد و احتمال انتساب کتاب را به او تقویت کند. با کنار گذاشتن این گزینه، احتمال تألیف کتاب توسط ابن شعبه یا نعمانی باقی می‌ماند. اما با استخراج اسناد این کتاب، اختلاف اسناد آن با اسناد دیگر کتب نعمانی آشکار و احتمال انتساب کتاب به ابن شعبه بیش از دیگران می‌شود. در این باره به نظر می‌رسد او از مؤلف اصلی طب الأئمة الصادقین (ع) کتاب را نقل کرده باشد و شاید خود مؤلف اصلی این اثر نباشد. در هر صورت، این اثر و امثال آن که ممکن است وضعیت نسخه‌ای مناسبی نداشته باشد، با بررسی‌های متعدد ممکن است اصالتش اثبات شود و در مقابل برخی آثار باشد که اصالت آن‌ها با بررسی دوباره مورد انتقاد جدی قرار گیرد.

انتهای پیام
captcha