۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. هشتاد و پنجمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «اعلامیه صلح» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿انفال۶۱﴾
اگر کافران به صلح و مسالمت متمایل شدند تو نیز به صلح و آشتی روی کن (و از مکر دشمن میندیش بلکه) توکل بر پروردگار خویش کن همانا که خداوند شنوا و بیناست.
این فرمان صریح الهی پاسخی است به آنان که اسلام را دین جنگ و زور معرفی کردهاند. اسلام با هیچ کس سر پیکار ندارد؛ اما اگر به جامعه اسلامی حمله شود بدیهی است که به دفاع برمیخیزند. دستور خداوند به رسول و همه مسلمانان این است که اگر متجاوزان اعلام صلح کردند شما نیز تسلیم صلح و آشتی باشید.
یک حرف صوفیانه بگویم، اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری (حافظ)
ادوارد گیبون، مورخ نامی انگلیس در قرن هجدهم در کتاب انحطاط و سقوط امپراتوری رُم گفته است:
این تصویر که اسلام با یک دست قرآن و یک دست شمشیر جهان را فتح کرده است تصویری کاملا نادرست است بلکه اسلام هر کجا نفوذ کرده و فرهنگ خود را گسترده است مردم به رغبت و جاذبه فطری آن را پذیرفتهاند، چنانکه در مالزی، اندونزی و تایلند که میلیونها مسلمان امروز در آن زیست میکنند حتی یک سرباز مسلمان بر آنها وارد نشده است.
هنگامی که پیامبر از دشمنی و آزار اهل مکه به مدینه هجرت فرمود همه جنگها در اطراف مدینه رخ داد نه در اطراف مکه. پیامبر پیوسته در حال دفاع بود و هنگامی که مکه را فتح کرد هیچ کس را به اعدام محکوم نکرد و بعضی از سران مخالفان را که بارها به جنگ پیامبر آمده بودند در مقام امیری و سرداری حفظ کرد، از جمله خالد بن ولید را و هیچ گاه اسلام آوردن را شرط زیستن قرار نداد.
حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «انا نبی بالسیف»؛ یعنی من پیامبری هستم با شمشیر، مولانا این حدیث را در مثنوی نقل کرده و امت مسلمان را به وصف دلیری در جنگ ستوده است. مقصود این است که امت اسلام مانند بعضی از طوایف هندوان چنان نیستند که دست به شمشیر نبرند و ظلمها و تجاوزات را بیپاسخ بگذارند چنانکه مولانا اشاره کرده است:
چون نبی السیف بوده است آن رسول
امت او صفدرانند و فحول (مثنوی)
نظر هگل که گفته است تکامل عالم از مسیر جدل و جنگ و جدال مستمر میگذرد سخنی حق است الا آنکه هرکس آن را در جهت مصالح خود تفسیر میکند. آتیلاها و چنگیزها روی نفسپرستی و حرص و آز و کینه و عداوت و انتقام جنگ میکردند در حالی که جنگ پیامبر پیوسته برای صلح بوده است و تنها دلیلی که جنگ را موجه میکند همین هدف داشتن است.
به گفته مولانا در مثنوی:
جهد پیغمبر به فتح مکه هم
کی بوَد در حبّ دنیا متهم
آنکه او از مخزن هفت آسمان
چشم دل بربست روز امتحان
پس چه باشد کعبه و شام و عراق
تا کند بر وی نبرد و اشتیاق
حرکت جدلی هگل جنگی است که کسی در آن متهم نیست مانند تنازع بقا در نظریه داروین که ان نیز جنگی بیگناه است، نیز مانند نظریه مولانا در جنگ چهار ارکان:
این جهان جنگست چون کل بنگری
ذره ذره همچو دین با کافری
این جهان زین جنگ قائم میبوَد
در عناصر درنگر تا حل شود
جنگها بین کان اصول صلحهاست
چون نبی که جنگ او بهر خداست